عبدالباری عطوان*: نتایج همهپرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی حالتی از آشفتگی در بیشتر بازارهای مالی جهان بویژه بازارهای غربی به وجود آورد اما در عین حال اشتهای برخی از عربها برای برگزاری همهپرسی مشابه برای ماندن یا خروج از 3 سازمان منطقهای اصلی یعنی اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیجفارس و سازمان همکاری اسلامی را برانگیخت. منطقه عربی فرهنگ همهپرسی شفاف و آزاد را نمیشناسد و اگر هم بشناسد برخی شیوههای سیاسی قانونگذاری و همهپرسیهایی که از قبل نتایج آن مشخص است را میشناسد. بر این باور نیستیم که در آینده نزدیک حداقل شاهد برگزاری همهپرسی مردمی عربی برای ماندن اتحادیه عرب یا به طور مشخص ماندن در آن را ببینیم آن هم پس از آنکه چند پاره شده و اهمیت آن از بین رفته است و محبوبیت مردمی آن در 20 سال گذشته به حداقل رسید. همچنین اتحادیه عرب به دلیل نابودی عراق با تبانی عربی و اشغالگر آمریکایی، وخامت بحران در سوریه، جنگ علیه یمن و نیز دامن زدن به نزاع طایفهای جایگاه و اهمیت خود را از دست داد. آنچه درباره اتحادیه عرب گفته میشود درباره سازمان کنفرانس اسلامی هم که تبدیل به «ادارهای» در وزارت خارجه عربستان است، صدق میکند. چندان عجیب نبود که ایاد مدنی، دبیرکلش از اقدام «عادیسازی» خود برای سفر به مقر تشکیلات خودگردان در رامالله و نماز در مسجدالاقصی از بیم رویارویی با پیامدهای این دیدار سیاسی در سایه خشم روزافزون کنونی در اراضی عربی اشغالی عقبنشینی کند تا مبادا به سرنوشتی که احمد ماهر، وزیر خارجه اسبق مصر در قلب مسجدالاقصی چند سال پیش زمانی که سفر مشابهی برای عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر انجام داد و به آن دچار شد و او را با کفش زدند، دچار شود. آنچه درباره همهپرسی درباره آینده این 2 سازمان منطبق است به نحوی بر شورای همکاری خلیج فارس انطباق دارد. در این میان نوشتههای اسحاق سالم السیابی، معاون سابق رئیس مجلس عمان در صفحه شخصی خود بسیار سوال برانگیز بوده و به مثابه انداختن سنگ در برکه راکد یا حتی منفجر کردن مین در منطقهای است که نزدیک شدن به آن ممنوع است. وی گفت: «امیدوارم در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس وجود دارد که همهپرسی مشابه همهپرسی پنجشنبه گذشته در انگلیس برگزار شود». از همین رو تعجب نمیکنیم که جمال قاشقچی، نویسنده سرشناس سعودی در پاسخ سریع و در عین حال سرزنشآمیز به زمان چنین نوشتههایی اعتراض کرده و بگوید: «آیا اکنون وقت این چیزها است؟». از این اعتراض اینگونه برداشت میشود که وی با مضمون این درخواست مخالف نیست. در این میان چه بسا شکست در جنگ یمن و ناکام ماندن در تحقق اهداف مورد نظر و نیز شکست در بحران سوریه بعد از 5 سال و هزینههای میلیارد دلاری در آنجا این سوال را مطرح میکند که آینده شورای همکاری خلیجفارس و رهبری عربستان بر آن چه خواهد شد بویژه اینکه بهای نفت سقوط کرده و درآمدهای سعودی کاهش یافته است. چهبسا اظهارات السیابی نشانه یا دلیلی درباره اوضاع جاری در سالنهای شورای همکاری خلیجفارس و نجوای عمان برای خروج تدریجی از آن باشد. شاید عمان تمایل به خروج از شورای همکاری را با کاهش پایبندی در قبال مسائل این شورا و نیز کاهش سطح مشارکت در فعالیتهای آن علنی کرده است که نمونه روشن آن مخالفت عمان با مشارکت در ائتلاف عربی در جنگ علیه یمن بود. جالب اینکه این نقش عمان با نقش انگلیس در قبال اتحادیه اروپایی مطابقت دارد و شاید اینکه عمان پس از امارات عربی متحده دومین کشوری بود که از نتایج همهپرسی انگلیس استقبال کرد، بیانگر تغییر رویکرد آن در قبال شورای همکاری خلیجفارس باشد. باید در نظر داشت که اختلافات مرزی بین اعضای این شورا همچنان به حال خود باقی است که شاید آرامترین این اختلافات بین عمان و عربستان باشد حال آنکه عربستان و کویت بر سر 2 میدان نفتی و گازی الوفره و الخفجی در منطقه بیطرف اختلاف دارند و امارات و عربستان درباره میدان الشیبه و نوار مرزی العیدید به توافق نرسیدهاند و بحرین و عربستان نیز درباره میدان نفتی السبله و میزان تولید آن اختلاف پیدا کردهاند. اختلافات قطر و عربستان نیز معروف بوده است.
*تحلیلگر برجسته جهان عرب