printlogo


کد خبر: 159790تاریخ: 1395/4/9 00:00
هجوم نجومی به ارزش‌ها

رضا  مشتاقی: «اگر ما بى‌تقوایى کردیم و بر اثر بى‌تقوایى ما ضایعه‌‌ای پیش آمد، ضایعه بر اسلام پیش مى‌آید، نه بر ما؛ آن‌وقت وزر و وبالش به گردن ما است، روسیاهی‌اش متعلق به ما است. گمان مى‌کنم یک‌ وقت در نماز جمعه این داستان مولوى را نقل کرده‌ام. هر وقت این داستان به یادم مى‌آید، تکان مى‌خورم. در شهرى از شهرهاى مسلمانان، محله‌ مسیحى‌نشینى بود و دخترى از مسیحی‌ها عاشق اسلام شده بود و رغبت به اسلام پیدا کرده بود. او به کلیسا نمى‌رفت، در مراسم دینى شرکت نمى‌کرد و پدر و مادر او درمانده بودند که با این دختر چه بکنند. مؤذن یا قرآن‌خوان بدصدایى پیدا شد، پدر آن دختر پول داد و گفت بیا نزدیک خانه‌ ما اذان بگو! او هم رفت و اذان گفت. وقتى صداى نکره‌ او بلند شد، همه‌ مردم آن محل متوحش شدند. این دختر گفت: چه صدایى است؟ پدر پاسخ گفت: چیزى نیست، اذان مسلمانان است. دختر گفت: عجب! مسلمانان اینند؟ عشق اسلام از دلش رفت! مولوى این داستان را در کتاب مثنوى نقل مى‌کند. این کتاب، کتاب پرحکمتى است. این هم یک حکمت است که واقعیت دارد.
از دید ما به اسلام نگاه مى‌کنند؛ حقایق اسلامى را از راه ما مى‌بینند؛ اشتباه ما هم به پاى اسلام گذاشته خواهد شد؛ خداى نکرده شکست مسلمین هم به پاى اسلام گذاشته خواهد شد. مى‌گویند اسلام شکست خورد؛ نمى‌گویند عده‌‌ای اسلام را درست نفهمیده بودند، درست عمل نکردند، آنها شکست خوردند». (رهبر انقلاب/ 23مرداد70)
***
رهبر انقلاب در دیدار اعضای هیات دولت فرموده‌اند: «موضوع حقوق‌های نجومی، در واقع هجوم به ارزش‌هاست.» تعبیری که شاید به فکر بسیاری از داغ‌ترین مخالفان این پدیده‌‌ نامیمون هم نمی‌رسید. اما چرا باید حقوق‌های چندده میلیونی و چندصد میلیونی بعض مدیران جمهوری اسلامی را هجمه‌ای علیه ارزش‌ها دانست؟
جمهوری اسلامی مشروعیت خود را از 2 جانب می‌گیرد و این دو توأم و ملازم یکدیگرند؛ جمهوریت و اسلامیت. حقوق‌های نجومی توان این را دارند که جمهوریت را در جمهوری اسلامی بی‌نهایت کمرنگ کنند و موجب فاصله گرفتن مردم از نظام شوند.
کافی است آنچه در میان بعض مدیران مشاهده شده است، به رویه رایج بدل شود و مردم اینچنین حس کنند که از سرمایه‌های آنها خوان نعمتی برای مسؤولان گسترده شده است و از آن سفره، ریزه نانی نصیب مردم می‌شود. آن هم نه مسؤولانی که شایسته چنین حقوق و مزایایی باشند، بلکه مسؤولانی که نصیب مردم از حوزه عملکردشان بیکاری و رکود و تورم و ورشکستگی بنگاه‌های اقتصادی و وام‌های با سود 30 و 40 درصد است. در چنین وضعیتی، مردم این حقوق‌ها را حاصل دسترنج، تخصص و کارآمدی مدیران نمی‌دانند. بلکه حاصل فروش نفت و دیگر سرمایه‌های ملی می‌دانند که می‌توانست از بیت‌المال بر سر سفره آنها بنشیند و هم اکنون به جیب مدیران چندده میلیونی می‌رود. اینکه بعض این مدیران بعد از افشای مبالغ حقوق‌شان، بخشی را به بیت‌المال بازگردانده‌اند، نشانگر این است که خود می‌دانند مستحق این مبالغ نیستند و ادعای استحقاق این مبالغ به خاطر سختی کار و تخصص مدیر، بازی رسانه‌ای است. اگر با این حقوق‌های نجومی برخورد نشود و نتیجه به مردم اطلاع داده نشود، می‌تواند به این تصور عمومی منجر شود که دولت حاکم، دولتی است کلپتوکرات. کلپتوکراسی یا دزدسالاری، به نوعی از حکومت‌ها اطلاق می‌شود که حاکمان بر آن هستند تا از قبل حکمرانی خود، ثروت و سرمایه شخصی‌شان را چند برابر کنند. اگر این تصور نزد عامه شکل بگیرد، تبعات فاجعه‌بار آن بر کسی پوشیده نیست و این به مراتب بدتر از اصل حقوق‌های نجومی، زیانبار است. بی‌تردید مردم دلیل و برهانی نزد خویشتن برای حمایت از دزدان سرمایه خود نخواهند داشت. از این‌رو است که نپرداختن به حقوق‌های نجومی و حل این مساله و عدم اطلاع‌رسانی به مردم را می‌توان در بلندمدت نابودکننده جمهوریت نظام دانست.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی مشروعیت خود و تفاوتش با طاغوت را در نصب رهبرش از سوی امام معصوم به نصب عام می‌داند. مفاهیم دینی بخش عمده‌ای از ادبیات دولتمردان و حاکمیت جمهوری اسلامی را در برمی‌گیرد. مفاهیمی چون ایثار، مقاومت، عزت، حریت، حمایت از مظلوم و عدالت مفاهیم بلندی بوده است که به پشتوانه‌ سلوک دینی در دستور کار نظام قرار گرفته است و مردم به آنها فراخوانده شده‌اند. به پشتوانه همین مفاهیم بوده است که جمهوری اسلامی ایران با بسیج مردمی توانست جنگ 8 ساله تمام دنیا علیه خود را با سربلندی به پایان برد و بعد از آن هم در برابر فشار تحریم‌ها بایستد. به پشتوانه این مفاهیم اصیل است که جمهوری اسلامی می‌تواند به‌رغم تمام مشکلات و ناکارآمدی‌هایی که داشته است، همچنان مردم را در راه آرمان خود متحد کند. رهبری هر سال در دیدار هیات دولت نهج‌البلاغه‌ای با خود می‌آورند و از کلام امیرالمومنین دولتمردان را توصیه می‌کنند. البته حضرت امیر فرموده‌اند: «شما نمی‌توانید مثل من باشید» و نه حضرت امام(ره) و نه رهبر انقلاب نیز هیچ گاه ادعا نکرده‌اند ما چون علی(ع) هستیم و چون آن حضرت حکومت می‌کنیم اما اگر مردمان دریابند که مدیران میانی حکومتی که قصد علوی شدن دارد، ماهانه چند ده برابر دیگر کارگزاران و کارگران از بیت‌المال دریافت می‌کنند، باز هم می‌توانند به شعار‌های اسلامی حکومت اعتماد کنند؟ اگر مردم در نهج‌البلاغه بخوانند حضرت امیر(ع) عثمان بن‌حنیف را به خاطر نشستن بر خوان ضیافت ثروتمندان بصره شماتت می‌کند و امروز مدیران نظام جمهوری اسلامی خود به ثروتمندترین مردمان شهر بدل شده‌اند، داعیان به مقاومت و ایثار را عالمان بی‌عمل نخواهند خواند؟ اگر مردم ببینند هر روز فیش حقوقی مدیری از جمهوری اسلامی رو می‌شود که چگونگی خرج کردن مبلغ آن فیش برای‌شان قابل درک نیست، با خود نخواهند گفت که سخنان علی(ع) و حسین بن علی(ع) لقلقه زبان اینهاست و ابزارشان برای شکار دین و دنیای‌مان؟ علی(ع) نبودن عیب نیست. مثل علی نتوان شد ولی هر روز از علی فاصله گرفتن عیب است، آن هم برای حکومتی اسلامی.
از این‌رو است که رهبری می‌فرمایند: «حقوق‌های نجومی، هجوم به ارزش‌هاست». افشاگری این فیش‌های‌حقوقی و بازخواست دولت به خاطرشان، بر خلاف آنچه برخی گفته‌اند و می‌گویند، چپگرایی و مارکسیست‌بازی نیست، عین اسلام است. مسلمین حق دارند بدانند بیت‌المال‌شان به کدام سو می‌رود و اگر مانع دانستن‌شان شویم و با این قبیل فیش‌های حقوقی‌ نجومی برخورد نکنیم، مردمان مشروعیتی برای این نظام قائل نخواهند شد. بر دولت و دیگر قوای مسؤول واجب است با این پدیده شوم برخورد کنند و آن را ساده نپندارند. اگرنه از 2 ستون مشروعیت نظام؛ جمهوریت و اسلامیت اثری باقی نخواهد ماند، این جمله را باید بسیار تکرار کنیم: «اگر کارگزار خطا و بی‌تقوایی بکند، ضایعه‌‌اش بر اسلام پیش مى‌آید!»


Page Generated in 0/0062 sec