گیوم بلگه: در تمام مراحل زندگی «پیروزی» و «شکست» 2 روی یک سکه هستند و برای رسیدن به یکی باید از دیگری گذشت. برای اسپانیا بعد از دورانی که با خودش موفقیتی بیمانند به همراه آورد، تمام بازیکنانی که 2 سال پیش به برزیل رفتند لایق حضور در جامجهانی بودند اما مشخص بود که اختلافات داخلی شروع شده بود و تیم به تغییراتی نیاز داشت؛ اتفاقی که رخ نداد و توجهی به جزئیات نشد. ما نیاز به تاکتیکی جدید داشتیم تا رقبا را سورپرایز کنیم. اما رژیم ویسنته دلبوسکه اینطور نبود. راه او همیشه راضی نگه داشتن همه بوده، راهی که با آن قهرمان جهان شدیم اما پیشرفتی در آن نکردیم. این راه دلبوسکه بود که ما را قهرمان کرد و همچنین باعث سقوطمان شد.وقتی در برزیل شکست خوردیم خیلیها اعتقاد داشتند نوبت به تغییری اساسی رسیده است. اما تصمیم نهایی بر این بود که دلبوسکه لایق یک فرصت دیگر است. با اینکه یکسوم بازیکنان تیم هر دو سال یک بار تغییر میکردند اما اسپانیا نیاز به مربیای بسیار شجاع داشت تا هسته مرکزی تیم را عوض کند و بازیکنانی که این همه افتخار به دست آورده بودند را کنار بگذارد. حالا وقت آن رسیده تا بازیکنان و سبک بازی تیم تغییر کند. ما این سبک از فوتبال را خودمان 8 سال پیش باب کردیم و با آن قهرمان شدیم. اما فوتبال پیشرفت کرده و حالا دیگر مساله اصلی پرس کردن و ضد پرس کردن است. مالکیت توپ هنوز اهمیت دارد، اما بدون توپ خیلی باید بیشتر کار کرد. این نوع بازی را در تیمهایی که به مراحل پایانی تورنمنتها میرسند میبینید. فوتبال امروز مبنی بر سرعت، قدرت بالای دفاعی و انتخاب تاکتیک براساس بازی حریف است، کاری که ایتالیا کرد. اسپانیا میتواند به فوتبال مالکانهاش ادامه دهد اما باید راههای دیگری هم پیدا کند. دلبوسکه کنارهگیریاش از تیم ملی را به فدراسیون فوتبال اعلام خواهد کرد و بعد ما باید دنبال گزینهای جدید بگردیم. یکی از این گزینهها خواکین کاپاروس است که نماینده نوع دیگری از فوتبال اسپانیاست، فوتبالی فیزیکی با فشار بالا، همانطور که در سویا و بیلبائو نشان داد. گزینه دیگر کیکه ستین مربی لاس پالماس است که بیشتر به فوتبال مالکانه تمایل دارد. گزینه دیگری که هر دو وجه را دارد مارسلینو مربی ویارئال است. هنوز برای حدس و گمان زود است چون باید منتظر انتخابات فدراسیون باشیم و کسی که پیروز شود مربی آینده را انتخاب خواهد کرد. ما دوران باشکوهی را پشت سر گذاشتیم، دورانی که حتی در خواب هم نمیدیدیم و فکر کردن به آن هنوز مو بر تنمان سیخ میکند. اما این دوران که 9 سال پیش آغاز شد به پایان خودش رسیده است. البته ما هنوز بازیکنان باکیفیتی داریم که قادرند در بالاترین سطح رقابت کنند. ما هنوز میتوانیم از متدهایی که باعث قهرمانیهایمان شد استفاده کنیم اما باید عطش را به تیم بازگردانیم. این عطش فقط وقتی ایجاد میشود که تشنه موفقیتی. پس نبردن راه خوبی برای بازگشت به راه بردن است. اتفاق خیلی خوبی که در این دوران افتاد بالا رفتن استانداردها و سطح توقعها بود. حالا همه میدانند اگر اسپانیا درست بازی کند تا کجا میتواند پیش برود. دیگر هیچ بهانهای وجود ندارد. ما باز هم میتوانیم قهرمان شویم و مطمئنم قهرمان خواهیم شد.