printlogo


کد خبر: 159843تاریخ: 1395/4/10 00:00
بهشتی، دغدغه‌هایش و نامه‌ای که نخواندیم!

محسن  جبارنژاد*: نامه تاریخی شهید بهشتی خطاب به امام(ره) در 20 اسفند 59 را که پس از غائله‌ 14 اسفند بنی‌صدر نوشته شد، بی‌تردید باید به عنوان یک «سند مهم ایدئولوژیک»  دانست که هیچگاه رنگ کهنگی به خود نمی‌گیرد. این نامه تاریخی که بخوبی بیانگر خط‌کشی‌های فکری و بینش‌های کلان مدیریتی در سطح کشور در اوایل انقلاب است لازم است مکرر در مکرر بازخوانی شود بویژه میان نخبگان، آن هم نه به دلیل ارضای حس نوستالژیک خودمان بلکه به این علت که پس از 4 دهه از نگارش آن نامه تاریخی همچنان شاهد تداوم هر دو بینش در بین مسؤولان جمهوری اسلامی هستیم.
شهید بزرگوار در این نامه با هوشمندی راز اختلافات میان مسؤولان وقت کشور شامل 2دسته حزب‌اللهی‌ها و خط امام و همچنین لیبرال‌ها و خط بنی‌صدر و بازرگان را نه شخصی که مربوط به 2 نوع  بینش متفاوت می‌داند و درباره اختلاف این 2 بینش  به امام عرض می‌کند: «بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام سخت ‏به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‏‌ها یا دل‏سوزی‏‌های بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را می‏خواهد و زبانش همین را می‏گوید و قلمش همین را می‏نویسد اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان».
نقطه غم‌انگیز داستان برای شهید بهشتی آنجاست که با وجود آنکه امام(ره) در راس است، طرفداران بینش اول را مظلوم و در اقلیت می‌بیند و صدای طرفداران بینش دوم که در بدنه این نظام نوپا جایگاه‌های کلان مدیریتی را قبضه کرده‌اند از همه بلند‌تر است، لذا با تلخکامی خطاب به امام خود عرض می‌کند: «شاید برای شما شنیدن این خبر تلخ و دشوار باشد که بسیاری از کسانی که در طول سال‏های اخیر در راه حاکم شدن اسلام اصیل بر جامعه ما کوشیده و رنج‏ها برده‌اند و در طول این سال‏ها به‌ مقتضای طبیعت و ماهیت نظام اداری رژیم شاهی، در همه سازمان‏های لشکری و کشوری همواره در اقلیت‏ بوده و زیر فشار اکثریت غربگرا یا شرق‌گرای حاکم بر این سازمان‏ها به‌سر برده‏ اند  هم اکنون در جمهوری اسلامی هم که امام در رأس آن است و تنی چند از فرزندان امام نیز بخشی از مسؤولیت‏ها را به‌عهده دارند و مردم عزیز ما نیز در صحنه‏ها حضور دارند، دوباره تحت فشار همان اکثریت قرار گرفته‏اند، این اقلیت مؤمن که اگر حمایتش کنند می‏رود که اکثریت ‏شود، امروز ذلت و خذلان مؤمنان را در جمهوری اسلامی با پوست و گوشت و استخوان لمس می‏کنند که با چماق ارتجاع می‏کوبندشان و با کارشکنی‏های رنگارنگ سد راه حرکت اسلامی و اصلاحی آنها می‏شوند...».
این ماجرا آنقدر برای آن شهید بزرگوار سنگین است که خطاب به امام(ره) می‌نویسد: «امام عزیز! به خدا سوگند تحمل این وضع برای این فرزندتان بس دشوار است که چهره افسرده‏ اینها را ببینم و ندای یاللمسلمین آنها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد که صبر کنید. من هم صبر می‏کنم و فی العین قذی و فی الحلق شجی. این روزها مکرر با خود می‌اندیشم که ای‌کاش زیر بار این مسؤولیت سنگین که با تأکید بر عهده‌ام نهادید نبودم تا می‌توانستم به‌ کمک آنها لااقل فریادی برآورم، زیرا فریاد از یک طلبه زیبنده است اما از یک مسؤول انتظار اقدام می‌رود، نه فریاد و اگر اقدام کنم با این شائبه جگرسوز روبه‌‌رو می‌شوم که دفاع از مظلومان نیست، جنگ قدرت است میان سران، از روی هوی‌ها...».
البته  کیست که نداند سید مظلوم انقلاب ذره‌ای اسیر قدرت و مقام نبود و آنچه او را بی‌تاب و بی‌قرار می‌کرد ترس او از آینده‌ای بود که با تداوم این روند و سکوت امثال او خدای ناکرده به انحراف خواهد رفت، لذا سکوت نکرد و پس از صبر و تحمل‌های فراوان نگرانی‌های خود را دلسوزانه چونان فرزندی به امام و پدر خود بیان کرد. نگرانی شهید مظلوم آنجا اوج می‌گیرد که تداوم این دو بینش را به موازات هم  بیش از این به صلاح نمی‌داند و لذا مؤدبانه و صادقانه از امام(ره) می‌خواهد: «... اگر اداره جمهوری اسلامی به‌وسیله صاحبان بینش دوم را در این مقطع اصلح می‌دانید، ما به همان کارهای طلبگی خویش بپردازیم و بیش از این شاهد تلف شدن نیروها در جریان این دوگانگی فرساینده نباشیم...».
البته امام(ره) نیز با واکنش انقلابی خود نسبت به مساله بنی‌صدر در نهایت او را معزول کردند و نشان دادند از بینش اول که راه و رسم انقلابی‌گری است حمایت می‌کنند و هیچ‌گاه فرزندان انقلابی خود را تنها نمی‌گذارند.
اما آنچه بازخوانی این نامه تاریخی را برای ما و نسل ما در آستانه دهه پنجم انقلاب، ضروری می‌کند این است که همچنان شاهد تداوم این دو بینش مدیریتی هستیم که متاسفانه انرژی‌های زیادی در عرصه مسائل داخلی و خارجی  از انقلاب اسلامی گرفته است.
برای مثال تداوم این دو بینش را الان هم در بین مسؤولان درباره حل مشکلات اقتصادی شاهدیم. مقام معظم رهبری نوروز 94 در حرم رضوی این دو بینش را اینگونه تحلیل می‌کنند:  «در نگاه کلان به اقتصاد کشورمان 2 جور نگاه وجود دارد. من خواهش می‌کنم بویژه صاحبنظران و همچنین جوانان و عامه مردم عزیزمان به این نکته توجه کنند که 2 جور نگاه به رونق اقتصادی و پیشرفت اقتصاد وجود دارد؛ یک نگاه می‌گوید ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیت‌های درون کشور و درون مردم تأمین کنیم.
ظرفیت‌های بسیار زیادی در کشور وجود دارد که از این ظرفیت‌ها یا استفاده نشده است یا درست استفاده نشده است؛ از این ظرفیت‌ها استفاده کنیم؛ [یعنی] اقتصاد درون‌زا؛ اقتصادی که مایه‌ خود و ماده خود را از درون کشور و از امکانات کشور و از توانایی‌های مردم خودمان به دست می‌آورد. این یک نگاه است که می‌گویند برای رونق اقتصادی نگاه کنیم به امکانات درونی کشور و استعدادها را و ظرفیت‌ها را بشناسیم، آنها را بدرستی به کار بگیریم، [آن وقت] اقتصاد رشد خواهد کرد، نمو خواهد کرد؛ این یک نگاه. نگاه دوم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزهاست؛ می‌گوید سیاست خارجی‌مان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرت‌های مستکبر را در بخش‌های گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است این نگاه دوم یک نگاه کاملا غلط و عقیم و بی‌فایده است. همین تحریم‌هایی که امروز علیه ملت ایران اعمال می‌شود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی به امید قدرت‌های خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حد کم قانع نیستند.
وقتی شما نگاه می‌کنید به بیرون، مواجه می‌شوید با یک مساله‌ای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرت‌های مستکبر با همراهی ایادی منطقه‌ای خودشان متأسفانه به این نتیجه می‌رسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه می‌شوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است. وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر این‌جور نیست. امروز خارجی‌ها و رؤسای قدرت‌های مستکبر
می‌خواهند همین نگاه دوم را در مردم ما تقویت کنند».
متاسفانه پس از انقلاب و در برهه‌های مختلف به خاطر نفوذ بینش دوم که عمدتا هم مبتنی بر گرایشات لیبرالی است هزینه‌های فراوانی داده‌ایم کما اینکه هنوز هم به دلیل اینکه چنین افرادی کم و بیش در بدنه مدیریتی کشور و در ساختارهای رسمی نظام حضور دارند داریم هزینه پرداخت می‌کنیم. راه کاهش هزینه‌ها و برون‌رفت از مشکلات هم به این است که بینش دوم را تقویت کنیم یعنی همان چیزی که بهشتی می‌خواست و باور داشت و عمل می‌کرد... .
* دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه یاسوج


Page Generated in 0/0067 sec