مهدی طاهرخانی: اهانت راحتترین کار است. از این رو وقتی هواداران پرسپولیس به صورت ناگهانی عکسهای طارمی و رضاییان را در ترکیه میبینند خشمگین میشوند و قبل از آنکه همه چیز را درست سبک سنگین کنند اهانت میکنند. حجم فحاشیها آنقدر بالا بود که این دو بازیکن چارهای جز پاک کردن همه عکسهایشان در اینستاگرام نداشتند. هوادار احساس میکند تحقیر شده و میخواهد یک جوری عصبانیتش را نشان دهد. اینجاست که سیاست کف خیابان رخ میدهد. مگر چه اتفاقی افتاده؟ چه شده است؟ همین رضاییان و طارمی مگر عرضه قهرمان کردن پرسپولیس را داشتند که حالا در نبودشان هواداران این تیم اینگونه برآشفتهاند؟ البته نوع جدا شدن آنها تاثیر بسزایی در خشم هواداران دارد. یکی به صورت قاچاقی و دزدکی با فسخ یکطرفه قرارداد رفت تا بهزعم خودش در تیم انتهای جدول ترکیه پیشرفت کند، آن یک هم با رفتنش به باشگاه به نوعی به هواداران قول داد میماند اما وقتی بوی پول به مشامش خورد پایش سست شد و در ترکیه ماند. این دومی همانی است که 2 سال قبل وقتی به عنوان یک بازیکن ناشناس لیگ یکی قرارداد بست در پایین ساختمان باشگاه، انگشت جوهری شدهاش را 20 دقیقه مقابل دوربین عکاسان گرفته بود و نیشش تا بناگوش باز بود تا نشان دهد از شدت خوشحالی در حال ضعف است. بله سرعت صعود و سقوط آدمها به همین سرعت است. حالا پرسپولیس هیچ چیز از دست نداده و نمیدهد. بزرگترین ضرر این معامله مشمول کسانی شد که شاید در بهترین حالت 800 میلیون بیشتر برای یکسال عایدشان شد اما موج حمایت دستکم 30 میلیون هوادار را از دست دادند. دیگر کسی برای آنها سوت و کف نمیزند. اینستاگرامشان به عدد یکمیلیون فالوئر نمیرسد. به بهای پیشرفت در تیم سیزدهم ترکیه، همه پلهای پشت سرشان را خراب کردند که مثلا آینده خود را بسازند. زمان در گذر است، همین که لیگ شانزدهم شروع شود همه از یادشان میرود روزی طارمی و رضاییان در این تیم بازی میکردند حتی اگر جانشینان آنها هم بد باشند اما پرسپولیس آنقدر بزرگ است که جای این کوچکها باعث ریزش هوادار نشود. اینجا تیم برانکو با استقبال 60 هزار نفری بازیهایش را برگزار میکند اما آنجا در بهترین حالت شاید 10 هزار نفر استادیوم 15 هزار نفری آنها را پر کند. تازه اگر به این دو بازی برسد. طارمی و رضاییان بدترین شکل ممکن را برای جدایی انتخاب کردند اما حق انتخاب داشتند و باید به انتخاب شان احترام گذاشت. با توهین، ناسزا و اعتراض خیابانی فقط باعث دلسردی میشویم. زمان مشخص میکند این دو برای کسب درآمد بیشتر آیا راه درستی را رفتند یا نه. هیچکس 3 ماهه بزرگ و بالغ نمیشود. همین چند ماه قبل بود که مهدی طارمی 24 ساله در آخرین داربی برای زدن پنالتی اتفاقا با همین رفیق شفیق امروزش بحث و قهر کرد و شهوت هتتریک باعث شد هرگز به آن چیزی که مرحوم همایون بهزادی و ایمون زاید به راحتی رسیدند، نرسد. او هرگز به عدد 3 نرسید و قهر و بچهبازیهای آن روزش نشانهای روشن بود برای همه هواداران که این بچه هنوز در حال و هوای آماتور لیگ یک است. امروز هم یکی دیگر از بچهبازیهایش را نشان داد اما باید به همین بچهبازی هم احترام گذاشت همانطور که برانکو دست آخر اجازه داد او پشت آن ضربه پنالتی برود و برای سومین بار بفهمد اهل پنالتی گل کردن نیست. حالا هم اتفاقی نیفتاده. هواداران خونسرد باشند، معجزه زمان خودش همه چیز را درمان میکند. صدها بازیکن در تاریخ پرسپولیس آمدند و رفتند اما اگر قرار به انتخاب اسطوره باشد به زور به 10 نفر میرسیم. اسطورهسازی ماشین ندارد که سری به سری و صد تا به صد تا بیرون بیندازد. باید یک دهه بگذرد. همه از این آزمونها رد شوند، آن وقت بعد از سنبادهکاری و آبکاری مشخص میشود چه کسی اسطوره است و در ذهن مردم میماند و چه کسانی به دست فراموشی سپرده میشوند. طارمی و رضاییان فعلا یکسوم دوران اوج نیکبختواحدی اسم و رسم و هوادار ندارند، او بهرغم بازی در دو تیم هرگز اسطوره نشد. فوتبال خوب، تکنیک ناب مستلزم اسطوره شدن است اما هرگز کافی نیست. هنوز راه زیادی تا پایان کار این دو بچه باقی مانده، شاید سرنوشتشان چیز دیگری باشد، کسی چه میداند. فعلا به بیزینس آنها احترام بگذارید. روزگار پشیمانی زمانش چندان دور نیست.