سعید حاجیپور*: این روزها آمار و ارقام پروازی زیادی به گوش ملت میرسد. میشود در نگاهی بسیطتر اینطور بیان کرد که دولتمردان محترم در کل به آسمان علاقه زیادی دارند. زمانهایی میشود ناله عزایشان در شب پرداخت یارانههای مردم را از آسمان هفتم شنید و ساعتی دیگر حقوقهای ماهانه چندده و چندصد میلیونی مدیران را در آسمان فیشهای حقوقی ملاحظه کرد. از آن جهت بیان میشود آسمان که در مقام مقایسه با حقوق چندصد هزار تومانی کارگر زحمتکش، تفاوتی از فرش تا به عرش دارد.
نمک این فیشهای آسمانی و حقوقهای عرشی، وامهای هنگفت البته با نرخ سود مفت، برای عالیجنابان عرصه مدیریت است. انگار حقوقهای نجومی کفاف معیشتشان را نمیدهد و نیاز به مساعدهای دارند البته ناچیز(!) برای گذران امور زندگی. ما را بگویید که فراموش کرده بودیم این مدیران گرانقدر نیز خود کارمند بانک به حساب میآیند. چراکه آن هنگامی که انتقادهایی به تخصیص وام از محل سپردههای قرضالحسنه مردم به کارمندان بانکها میشد، عالیجنابان و مدیران را از یاد برده بودیم و گمان میکردیم این وامها میرود در جیب آن کارمندان پشت باجه در بانک سرخیابانمان. از همینجا از همه مدیران گرفتار معیشت که نیاز عاجل به وامهای چندصد میلیونی دارند تا چرخ زندگی روزمره خود را بچرخانند عاجزانه بابت این غفلت و گمان اشتباه عذرخواهی میکنیم. این لطیفههای تلخ را بگذارید در کنار تلاش همین مدیران برای عدم اجرای طرح افزایش وام ازدواج از 3 میلیون تومان به 10 میلیون تومان. چه؛ این 10 میلیون هم آنچنان دردی از دردهای جوانان تازه مزدوجشده این روزگار دوا نمیکند اما به رسم آنکه لنگه کفشی در بیابان نعمت است باید مغتنم شمرد. و چه دردی میکشد آن پدر زحمتکش از شنیدن این خبرها وقتی شرمنده چهره اهل و عیال است و ناتوان از تأمین معاش.
اما دیگر خبر آسمانی این روزها، داستان تکراری خرید هواپیماست. آن هم نه یکی و نه دو تا، بلکه صد تا. آن هم از شرکت فخیمه بوئینگ آمریکایی. بهمنماه سال گذشته بود که نگارنده در یادداشتی در همین روزنامه به خرید 118 فروند هواپیما از شرکت ایرباس بهظاهر فرانسوی پس از سفر جناب رئیسجمهور به فرانسه پرداخته بود. خالی از لطف نیست که سرانجام آن قرارداد را در چند جمله از نظر بگذرانیم.
پس از عقد قرارداد با آن همه حاشیههایی که میشود به آن الحاق کرد، درحال حاضر شرکت معظم ایرباس معطل است؛ معطل اجازه وزارت خزانهداری آمریکا. شاید برای خواننده جالب باشد که فرانسویهای بونژوق موسیو را چه به وزارت خزانهداری یانکیها. برخی گفتهاند بخشی از سهام ایرباس متعلق به آمریکاییهاست و تا آنها رخصت ندهند، فرصت پرواز هواپیماهای صفر کیلومتر ایرباس در آسمان ایران میسر نمیشود. نقلی دیگر هم هست که قطعات بهکار رفته در این هواپیماها بیش از حد آمریکایی است و باز اجازه وزارت خزانهداری شرط تحویل هواپیماهاست و جماعت
2 درصدی ایرانی مسافران هواپیما - که بخش اعظمشان مدیران دولتی در حال مأموریت هستند - باید منتظر اجازه باشند. اما تا آن زمان چه باید کرد؟ چه بهتر برویم سراغ کدخدا.
طنزنویسی میگفت آمریکاییها از اینکه ایرانیها- بعد آن همه رفت و آمد و نشست و برخاست ظریف با جان کری و آن همه لطفی که آمریکاییها در برجام تابان در حق ایران کردهاند- با ایرباس فرانسوی قرارداد خرید هواپیما منعقد کردهاند بدجوری دلشان به درد آمده است. فلذا جلوی اجرای قرارداد ایرباس را به نحوی گرفتند تا ایران باز برود سراغ کدخدا، حتی در خرید هواپیما. مگر بوئینگ آمریکایی چه کم از ایرباس فرانسوی دارد؟ در این صورت پیششرط گذاشتن آمریکاییها برای ایران جهت تحویل هواپیما یا بهانه آوردن برای عدم تحویل هواپیما هم خیلی راحتتر است. فیالواقع بوئینگ خیلی خودمانیتر از ایرباس است. چه آنکه پس از اظهارات حجتالاسلام روحانی پیرو قرارداد نجومی با ایرباس که فرمودند: «اینکه رئیسجمهور فرانسه گفت برای جوانان ایران اشتغال ایجاد میکند به این خاطر است که جوان را سرمایه میدانند و این افتخار برای کشور و جوانان ماست»، جان کری، وزیر خارجه آمریکا نیز درباره قرارداد نجومی دولت تدبیر با بوئینگ توضیحات بیشتری ارائه کرد و گفت: «بیمعنا بود که واشنگتن مذاکره کند و کارگران فرانسوی ایرباس به جای کارگران آمریکایی بوئینگ از ثمره آن بهرهمند شوند». طبق منطق جناب روحانی، از این سخن جان کری نیز نتیجه باید گرفت که وزیر خارجه آمریکا همچون رئیسجمهور فرانسه به دنبال اشتغال جوانان ایرانی است و جوانان ما باید به آن افتخار کنند و بابت این فتحالفتوح جدید و آفتاب درخشان جشن بگیرند. و آخرین خبر پروازی این روزها، آمار واردات روزانه 12 میلیون لیتری بنزین به کشور است. البته سال 93 این آمار 7/4 میلیون لیتر در روز بود و کمکم پرواز کردن آموخت و سال 94 توانست به 9 میلیون لیتر در روز برسد و این روزها حسابی سود کلانی را سرازیر میکند به جیب واردکنندههای بنزین. نمیدانم چه توجیهی پشت این آمار و ارقام هست اما تذکری شاید خالی از لطف نباشد. آن زمانها، منظور دولت دهم- آن علتالعلل مشکلات امروز دولت یازدهم- سخن از تحریم فروش بنزین به ایران در زبان دشمن شنیده میشد. دولتمردان آن زمان بیدرنگ به سمت خودکفایی در تولید بنزین حرکت کردند و عملا این نقشه دشمن، نقش بر آب شد. البته شاید در فضای پسابرجامی سخن از تحریم و دشمنی دشمنان خیلی برای مسؤولان محلی از اعراب نداشته باشد ولی با این حال برای کشوری همانند ایران که خود را یکی از بزرگان صنعت نفت میداند این حجم از واردات یک فرآورده نفتی کمی جای تأمل و شاید شرمندگی دارد.
همه این هواپیمابازی و واردات بنزین را بگذارید در کنار تذکرات جدی و مهمی که رهبر انقلاب در جلسه اخیر با مسؤولان نظام مطرح کردند. تذکری جدی درباره شناسایی اولویتها و تمرکز روی آنها. در این وانفسای رکود و بیکاری که بزرگان را شرمنده ملت کرده است، این اخبار آسمانی نشان از بیتوجهی به اولویتها و مشکلات اساسی مردم دارد. اشتباهات مکرر، پیامدهایی قابل پیشبینی دارد. همه این اخبار بیتوجهی به ملتی را آشکار میکند که صاحبان اصلی این کشورند. برای این ملت، حقوقهای دهها میلیونی مدیران، خرید هواپیماهای آمریکایی و فرانسوی- که مسافرش نیستند- و واردات بنزین- بدون توجه به ظرفیت داخلی- در مقابل توجه به رکود و بیکاری و رسیدگی به معاش مردم اولویت نیست و بهنظرشان با این رویه، اشتباهات است که بر آسمان اقتصاد ایران پرواز میکند.
*کارشناس ارشد اقتصاد