printlogo


کد خبر: 160145تاریخ: 1395/4/19 00:00
گنگ، مخرب و فرافکن

وحید سعادتی: وجود مساله، تاریخی به بلندای تاریخ آدمیان دارد. موجود دوپا از آن وقت که خود را می‌شناسد با مساله درگیر است و تو گویی زمین و زمان نمی‌خواهند و نمی‌توانند آنگونه باشند که دائم بر خر مرادش سوار باشد. توان مساله‌یابی، توصیف آن و سپس حل آن از بدیهیات اداره یک مجموعه و حتی یک زندگی انفرادی بوده و به واقع امری است بس مهم که تاثیری اساسی و شگرف بر اداره امور جاری آدمیان دارد. این مراحل سه‌گانه مهارت‌های سه‌گانه می‌طلبد. مهارت‌هایی که در نگاه نخست ظاهرا ساده می‌نماید ولی همین مهارت‌هاست که موجبات اصلی شکست یا پیروزی در امور را به دست می‌دهد. اهمیت این موضوع این نوشتار را برآن داشت که در پی بررسی این فرآیند ساده از منظر دام‌های پیش رو بوده و مصداقش را دولت فعلی قرار دهد. باشد تا چنین بررسی مختصری مفید فایده بوده و دولتیان به جای موضع گرفتن در برابر آن، در خفا و وجدان، کلاه خود را قاضی کرده و در مقام «خوداصلاح‌گری» با موضوع برخورد کنند.
الف ـ ذهنی گنگ برای انکار مسائل/ مخالفان تندرو، دلواپس و بی‌سواد هستند
گام اول حل مساله همان یافت آن است. اذهان قدرتمند و تحلیلگر و آگاه بخوبی از عهده این مهم برمی‌آیند. در صورتی که توان مساله‌یابی وجود نداشته باشد مرحله بعد نیز اتفاق نخواهد افتاد. در این گام فرد مدیر و مجری باید بفهمد خطا از کجاست؟ بخش بازخورد برای همین در سیستم‌ها لازم و ضروری است. نداشتن روشی منسجم یا لااقل انگیزه و اشتیاق کافی برای کشف مسائل نشان از ذهنی گنگ در بدن یک فرد، سازمان یا دولت دارد. در این زمینه دولت اگر توانمند باشد باید خود به دنبال نقاط ضعف، مسائل و مشکلات باشد.  با اینکه متاسفانه در دولت‌های قبل هم دیده می‌شد، این دولت تمایلی سیری‌ناپذیر برای گنگ بودن از خود نشان می‌دهد. دولت جاری نخستین گام مساله‌شناسی را با گنگی تمام اداره کرده و در نگرش خود هر گونه مساله‌ای را به چوب دلواپسی، بی‌سوادی، تندروی و جهنم‌روی رانده و دور خود دیواری می‌کشد که نتواند دوردست‌ها را ببیند و از این دیوار بسی خوشحال است، چراکه حیطه قدرتش را به چهاردیواری اختیاری تبدیل کرده است.
نگرش دولت و تیم رسانه‌ای و رسانه‌های هوادار آن در بیشتر موارد نشان از تمایلی شگرف برای گنگ بودن دارد. این گنگ‌خواهی در حدی است که می‌خواهد حرفی از مخالفت حتی در مهم‌ترین حوزه‌های کشوری نشنود و طی آن بدیهی‌ترین موضوعات از جمله فیش‌های حقوقی نجومی و به گل نشستن برجام را انکار کند و از انکار خودساخته نیز در شعف باشد.
ب- ذهنی کوچک برای تخریب توصیف مسائل
دولت جاری در نهایت شگفتی گویی اصرار دارد تمام مراحل حل مساله را به نابودی بکشاند. ای کاش این فرض واقعی بود که دولت تدبیر به صورتی مدبرانه در مرحله اول خویشتنداری نشان می‌داد و هر نقد و بیان مشکلی را تندروی، دلواپسی، جهنم‌روی و بی‌سوادی نمی‌دانست. در این صورت هنگامی که دولت نقدی را شنید (که شاید اگر توانش را داشت آن را در نطفه خفه می‌کرد که نشنود)، در گام دوم ‌باید بتواند مساله را همانطوری که هست ببیند. وقتی گام نخست را با آن دید شکل می‌دهد و به خورد خود و عامه طرفدارانش می‌نشاند چگونه می‌خواهد مساله‌ای را که به‌زعمش نه‌تنها وجود ندارد بلکه یک پیروزی است و دلواپسان تندرو آن را ساخته‌اند بخوبی حلاجی کند؟ چگونه می‌خواهد و می‌تواند آن را نه بزرگ ببیند و نه کوچک؟ زمان و مکان آن را چگونه مورد بررسی قرار دهد؟
چه زیبا بود اگر دولت در شرح مسائل نیز دیدگاه منفی و سیاست‌زده خود را رها می‌کرد و بر شرح و بسط مسائل مجال خودنمایی می‌داد. منظور از اجازه دادن این نیست که اجازه بدهد منتقدان مشکلات را بگویند و تحلیل کنند بلکه نباید با تیم رسانه‌ای، آنها را چنان تخریب کرده و موضوعات را شخصی و سیاسی کند که تحلیل‌های ایشان هم برای خودش و هم برای طرفدارانش محلی از اعراب حتی برای خواندن نداشته باشد؛ چه رسد به تفکر و چه رسد به پند گرفتن. تنها اذهان کوچک هستند که این مهم را نادیده می‌گیرند. متاسفانه بدنه دولت و طرفدارانش در رسانه‌ها (نه همه) بسیار متمایل به این رفتار، تمایلات خود را بر انظار می‌گذرانند.
ج- ذهنی حقیر برای فرافکنی/ احمدی‌نژاد مفید‌ترین واژه دولت یازدهم
شاید توقع گزافی است از دولت بخواهیم مراحل سه‌گانه حل مساله را به دور از سیاسی‌کاری و بخوبی حل کند اما رفتاری بس شگفت‌انگیز که در تمام دولت‌ها وجود داشته در این دولت سر به آسمان ساییده به گونه‌ای که فریاد از نهاد فلک برآورده است.
در این رفتار دولت وقتی نمی‌تواند مساله‌ای را نبیند و انکار کند و وقتی نمی‌تواند جلوی توصیف آن را بگیرد به جای تلاش برای حل مساله به فرافکنی حیرت‌انگیزی دست می‌زند. کیست که نداند این دولت دست تمام دولت‌های پیشین را در این روش غلط از پشت بسته است. تا مشکلی پیش می‌آید قبل از هر حرکتی عجالتا و به صورت نقد یک تونل به سوی احمدی‌نژاد و دولت قبل زده شده و سپس در گام دوم به تخریب منتقد و گوینده مساله پرداخته می‌شود و سپس در خفا اگر شد و حوصله‌ای بود برای مساله شاید یک حرکتی هم بشود.
رفتار دولت‌های قبل در انتقال مشکلات به دولت پیشین تفاوتی آشکار و محسوس با این دولت دارد.
1- رفتاری برآمده از رای ناپلئونی: دولت‌های قبل این کار را بیشتر در هنگامه انتخابات صورت می‌دادند. وقتی انتخابات تمام می‌شد رفتارهای انتخاباتی هم به ندرت رخ نشان می‌داد. این در حالی است که این دولت هنوز در حال و هوای انتخابات به سر می‌برد و لابد سال دیگر که قطعا انتخابات است این رفتار شدت هم خواهد گرفت. در واقع دولت یازدهم دولتی بود که به خاطر رای ناپلئونی‌ای که داشت در تمام عمرش
در استرس و عذاب دوباره رای آوردن دست و پا زده و برای همین دولتی است همیشه در انتخابات و رفتار انتخاباتی.
2- وقتی هنگام دستگیر شدن تقصیر دیگری است: دولت‌های قبل در هنگامه کار، خطای به ارث رسیده‌ای را به دولت قبل نسبت می‌دادند که خود درحال انجام آن دستگیر یا غافلگیر نشده بودند. در واقع دولت‌های قبل عیب‌جویی می‌کردند از دولت‌های اسبق. این دولت برخلاف دولت‌های قبل تنها روی غلط‌گیری و عیب‌جویی دولت احمدی‌نژاد تمرکز ندارد که البته این کار را هم با افراط تمام صورت می‌دهد. شگفت اینجاست که این دولت حتی در مواردی که در حال خلافی غافلگیر و دستش رو می‌شود و نمی‌تواند مراحل انکار مساله یا تخریب توصیف مساله را بخوبی انجام دهد تونلی به سوی احمدی‌نژاد می‌زند با این استدلال که بله! دولت احمدی‌نژاد هم این کار را کرده بود یا این کار میراث احمدی‌نژاد است! به نظر می‌رسد نام احمدی‌نژاد محبوب‌ترین نام برای دولت یازدهم باشد، چرا که مفید‌ترین نام برایش بوده است. تو گویی مردم شیفته نام‌ها هستند و اگر دولت فعلی خلافی کند به شرط اینکه دولت قبل هم کرده باشد پس عاشق نام دولت فعلی هستند و او را تبرئه خواهند کرد.
 


Page Generated in 0/0079 sec