گروه فرهنگ و هنر: ادبیات و قصه و پرورش تخیل کودکان، یکی از وجوه مهم تربیت کودکان است. لالاییها، قصهها، ترانهها و آواها دنیای کودک و بزرگسال را به هم پیوند میدهد. پدر و مادرها لحن خود را کودکانه میکنند، ترانههای آهنگین میخوانند و وارد دنیای کودک میشوند. با زبان کودک با او حرف میزنند و عمیقترین مفاهیم انسانی را با زبانی ساده به او انتقال میدهند.
هویت، اصالت و باورهایی که انسانها در بزرگسالی با آنها زندگی میکنند، ساخته و پرداخته همین ادبیات است. ادبیات کودک و نوجوان پس از جنگ دوم جهانی، به طور جدی از سوی نویسندگان مورد اهمیت قرار گرفت. در ایران نیز چهرههایی چون مهدی آذریزدی، نادر ابراهیمی و محمود حکیمی تا سالهای قبل از انقلاب و دهه اول انقلاب از جدیترین داستاننویسان کودک و نوجوان بودند.
وقف زندگی برای ادبیات کودک و نوجوان
مهدی آذریزدی یکی از چهرههای ادبیات کودک و نوجوان بود که بسیاری او را با «قصههای خوب برای بچههای خوب» میشناسند. آذریزدی یکی از کسانی بود که خود را برای ادبیات کودک و نوجوان وقف کرده بود. استاد مهدی آذریزدی در انتهای زندگینامه خود مینویسد: «اگر کسی از من بپرسد که با آنچه گذشته، حالا و بعد از این، از زندگی چه میخواهی؟ باید بگویم هیچچیز. گذشته به هر حال گذشته است. در آینده هم امید اینکه وضع بهتری پیدا کنم ندارم. فقط آرزو داشتم که بعضی کارهای نیمهکارهام را کامل کنم و چاپ شود و بعضی سوژههایی را که در ذهنم است برای بچهها بنویسم. ولی اگر قرار باشد به چاپ نرسد، میبینم نوشتنش بیفایده است؛ به جای آن، بهتر است بنشینم کتاب بخوانم و اقلاً خودم از آن خوشحال باشم! برای بچهها هم، کسانی که موفق به چاپ آثارشان میشوند، خواهند نوشت. بهخصوص که حالا امکانات تولید کتاب هم بیشتر شده و کتابخانه بچهها دارای هزاران کتاب است». ادبیات کودکان و نوجوانان به سبک جدید در ایران سابقهای چندان طولانی ندارد. این نوع نوشتن را استاد مهدی آذریزدی به سامان رساند. او با ارزیابی و نقد فضای آن روز جامعه در عرصه نشر کتابهای کودکان کار خود را آغاز و اصولی را بازشناسی میکند که براساس آنها میتوان به وضع مطلوب نزدیک شد. آذریزدی جریانی را در زمینه ادبیات کودک و نوجوان بهوجود آورد به نام «بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کهن» که لازمه ادبیات غنی و محکم فارسی است. استاد مهدی آذریزدی تاکنون 23 عنوان کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است. کتابهایی که هر کدام ورودیهای مناسب و زیبایی هستند به کتابهای قدیمی و کهن. کتابهایی چون قصههای کلیله و دمنه، قصههای مرزباننامه، قصههای سندبادنامه و قابوسنامه، قصههای مثنوی معنوی، قصههای قرآن، قصههای شیخ عطار، قصههای گلستان و ملستان و قصههای چهارده معصوم که به ترتیب عنوان جلدهای اول تا هشتم مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» هستند. رهبر انقلاب در سال 86 و در جلسه دیدار با نخبگان استان یزد، درباره مهدی آذریزدی گفتند: «من خودم را از جهت رسیدگى به فرزندانم، بخشى مدیون این مرد و کتاب این مرد مىدانم. آنوقتى که کتاب ایشان
درآمد- اول هم به نظرم 2 جلد، 3 جلد، تا آنوقتى که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههاى خوب براى بچههاى خوب» - من رفتم تورق کردم. بچههاى ما داشتند به دوران مُراهقى
- یعنى نزدیکى به بلوغ- مىرسیدند، دوره هم دوره طاغوت بود و همه عوامل در جهت گمراهسازى ذهن و دل جوان حرکت مىکرد. من دلم مىخواست چیزى باشد که جوانهاى ما با آن هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلى بود. بنده فهرست پیشنهادى کتاب مىنوشتم و بین جوانهاى دانشجو و دانشآموزهاى سطوح بالاى دبیرستانها پخش مىشد، اما براى بچههاى کوچک، دستمان خالى بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددى، از دو، سه جهت، همان چیزى است که من دنبالش مىگردم. به نظرم 2 جلد یا 3 جلد آن وقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم - حالا درست نمىدانم، یادم نیست - درآمد؛ بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و براى فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلى و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندى داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفى کردم. خواستم این حقشناسى را من به نوبه خود کرده باشم. ایشان یک خلأیى را در یک برهه از زمان براى زنجیره طولانى فرهنگى این کشور پر کردند. این کار، باارزش است.
قصههای خوب، کتاب صوتی شده است
مصطفی رحماندوست، مدیر بخش کودک و نوجوان انتشارات امیرکبیر به اینکه کتابهای آذریزدی، هر سال تجدید چاپ میشود، اشاره و بیان میکند: آذریزدی آرزو داشت مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» با قطع جدید و تصویرگریهای مدرن منتشر شود. ما هم سال گذشته به چنین خواستهای عمل کردیم اما شمار مخاطبانمان پایین آمد. شاعر مجموعه «ترانههای نوازش» در ادامه با اشاره به اینکه آثار آذریزدی به خواست خودش بهروز شدهاند، میگوید: مردم ما به دنبال آن حس نوستالژیک هستند. ما قطع مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» و همچنین تصویرگریها را تغییر دادیم اما مردم با این کتاب جدید خاطره نداشته و ندارند و همان قالب قبلی را میپسندند. به گزارش مهر، رحماندوست مخاطب اصلی کتاب آذریزدی را پدر و مادرها و نه بچهها میداند و میگوید: ما تصویرها را بهروز کردیم تا کتاب برای بچههای ۱۲ یا ۱۳ ساله خواندنی باشد اما بیشتر پدر و مادرها هستند که داستانهای آذریزدی را میخوانند و بعد با زبان خود برای کودکانشان روایت میکنند. رحماندوست درباره ترجمه کارهای آذریزدی میگوید: از آنجا که زبان روسی، مخاطبان بیشتری داشته ما این آثار را به روسی ترجمه کردهایم. همچنین مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» هم به همت «نوین کتاب گویا» به کتاب صوتی تبدیل شده و میتوان آن را به صورت آنلاین هم خریداری کرد.
روزی بود و روزگاری بود
مجموعهای که او با عنوان «قصههای خوب برای بچههای خوب» آماده کرد، بازنویسی قصههای کارآمد و بومی ایرانی بود. ابتدای هر قصهای همان جمله آشنای «روزی بود و روزگاری بود» را گذاشت، هر قصهای را از شبکه تودرتوی قصهگویی کتابهای قدیم رها کرد، برایش نقطه شروع و پایان و اوج و فرود گذاشت و در کنار همه اینها قصه را به جای نثرهای قدیمی، با نثری متعلق به زمان و زمانه خودش، بازسازی و تعریف کرد، مجموعه 8 جلدی «قصههای خوب برای بچههای خوب» هرکدام بازسازی یک کتاب کهن بود. آذریزدی ایده نوشتن «قصههای خوب برای بچههای خوب» را از شغلش که نمونهخوانی در یک بنگاه انتشاراتی بوده، آورده است. یک بار که «کلیله و دمنه» را در چاپخانه نمونهخوانی میکرد، به نظرش رسید کاش یکی پیدا میشد که قصههای این کتاب را به زبان ساده امروزی بازنویسی کند. سال 1335 بود. 5 سال طول کشید تا خودش این کار را انجام دهد. یزدی هی نوشت و خواند و خط زد و دوباره نوشت، سال 1340 نسخه آماده شده کتاب را با خودش برد اتاق رئیس، مدیر هم بلافاصله سفارش 9 جلد دیگر را داد؛ آذریزدی تا آخر عمر فرصت نکرد بیشتر از 8 جلد از این کتاب را بنویسد.
توجه به ادبیات کودک، نه سالی یکبار در تقویم
پس از درگذشت این نویسنده توانا در حوزه کودک و نوجوان تصمیم بر آن شد که 18 تیر ماه را که سالروز درگذشت «مهدی آذریزدی» است به عنوان روز «ادبیات کودک و نوجوان» در تقویم نامگذاری کنند. تقویم اگرچه سالی یکبار روز «ادبیات کودک و نوجوان» را یادآوری میکند اما نیاز به تقویت و ترویج ادبیات کودک و نوجوان هر روز بیشتر از گذشته احساس میشود. از آنجایی که ادبیات خط مقدم همه تولیدات فرهنگی است، در این حوزه توجه به قصه و داستان برای کودکان از اهمیت خاصتری برخوردار است. تولیدکنندگان فیلمهای سینمایی و انیمیشن برای کودکان، از کمبود داستانهای بهروز برای تولید آثار هنری گله میکنند. از طرف دیگر نویسندگان و قصهپردازان کودک و نوجوان هم میگویند نوشتههایی که قابلیت تبدیل شدن به آثار سینمایی را داشته باشد، کم تولید نشدهاند اما توجهی به این داستانها و رمانها نمیشود. به نظر میرسد، نویسندگان کودک و نوجوان و تولیدکنندگان کمیکاستریپها، تصویرگران، کارگردانان انیمیشن و فیلمهای سینمایی در جزیرههایی جداگانه فعالیت میکنند که کمتر به همکاریهای مشترک دست زدهاند.
لزوم تهیه پیوست فرهنگی برای داستانهای کودک و نوجوان
این روزها اما کامپیوتر و بازیهایش، اینترنت، موبایل و شبکههای اجتماعی و ماهواره، همه و همه نقشهایی به مراتب پررنگتر از ادبیات در خانوادهها و در تربیت فرزندان ایفا میکنند. در این بین به نظر میرسد تولید محتوای فرهنگی همواره با پیوست فرهنگی باید صورت پذیرد. برای یک کتاب داستان، طراحی عروسک اسباببازی و برای یک انیمیشن، تولید یک کتاب داستان، لباسهای مخصوص، نوشتافزار و کالاهای مورد نیاز مدرسه از ایدههایی هستند که میتواند فضای کلی ادبیات کودک و نوجوان را که صرفا محدود به «قصه» نیست و البته «قصه» محوریترین بخش آن است تقویت کند. مساله دیگر توجه به دنیای متفاوت کودکان است. ادبیات کودکان پر از گروههای مخفی، مأموریتهای سری، رمزهای مخفی، جنگلهای پنهان، گذرگاهها و محیطهای بسته است که همگی، همچون کمد قصههای نارنیا مانند دروازههایی هستند که نوباوگان را با احساس و کارکرد رازداری و همچنین جذابیت، ارزش و خطرات آن آشنا میکنند. باید به وجوه مختلف دنیای کودکان، خواستههای آنان و تخیلپردازیهایشان توجه کرد و از همه مهمتر به رشد تفکر در کودک از طریق داستان نیز اندیشید. در بخشی از مقاله «ادبیات داستانی و نقش آن در رشد تفکر» مژگان رشتچی میخوانیم: کودک از طریق داستان با ابعاد فرهنگی اجتماع آشنا و به جهان پیرامون آگاه میشود و واقعیات را درک میکند. هنجار سوم، ادبیات کودکان را ادبیاتی میبیند که مناسب کودکان و نوجوانان باشد، یعنی در خلق پیام باید به توانایی زبانشناختی، عقلانی، ادراکی و دانش عمومی کودک توجه شود. داستانهایی که هدفشان آموزش است به شیوههای ادبی زمان خود توجه دارند و مفهوم ادبی زمان خود را نشان میدهند؛ به عبارت دیگر در خلق ادبیات کودک، نمادهای رایج کفایت میکنند و به سیستم خاصی از نمادها نیازی نیست.