printlogo


کد خبر: 160212تاریخ: 1395/4/20 00:00
کلیپی که درباره زندگی کیارستمی در هفت پخش شد
واقعیت‌هایی که برخی را عصبی کرد

برنامه هفت که جمعه شب گذشته روی آنتن شبکه 3 رفت، یکی از محوری‌ترین بخش‌های خود را به «عباس کیارستمی» اختصاص داد. در بخشی از این برنامه کلیپ قابل تاملی درباره زندگی و شخصیت عباس کیارستمی روی آنتن رفت که پس از پخش با حاشیه‌ها و جنجال‌هایی همراه بود و برخی به آن واکنش نیز نشان دادند. این کلیپ قابل تامل که به معرفی، تحسین و نقد اجمالی عباس کیارستمی و آثارش می‌پرداخت، با دوری از اغراق درباره واقعیت کیارستمی، به وجه تمایز او با برخی فیلمسازان مانند قبادی و جعفر پناهی نیز اشاره کرد. در بخشی از متن گزارش برنامه هفت به جهان متفاوت کیارستمی اشاره شده است: کیارستمی بعد از 4 ماه بیماری سرانجام طعم گیلاس را در پاریس چشید و راهی خانه دوست شد. اتفاقی که دبورا یانگ، منتقد مشهور هالیوود رپورتر درباره‌اش نوشت که «حالا سینمای جهان چراغ راهش را از دست داده است». کیارستمی در طول فعالیت‌های هنری‌اش هرگز تحت تاثیر هیچ فیلمسازی نبود و مسیر شخصی‌اش را به بهترین شکل پشت سر گذاشت زیرا از نگاه او « هر کسی  می‌تواند نویسنده بزرگ‌ترین و بهترین داستان عاشقانه باشد، به شرط آنکه داستان عاشقانه خودش را بنویسد». سینمای کیارستمی نه به قصه و قواعد سینمای کلاسیک وفادار بود و نه کاملا تحت تاثیر سینمای آوانگارد قرار داشت. جهان کیارستمی نه قابل تقلید بود و نه قابل تکثیر. فیلم خوب را فیلمی می‌دانست که به نظر بیاید کارگردان ندارد. تفاوت میان فیلمساز و تماشاگر برای او تنها در داشتن و نداشتن نگاتیو خلاصه می‌شد.  در این کلیپ درباره نخستین حضور عباس کیارستمی نیز سخن به میان آمد و آثارش به شکلی اجمالی مرور شد: «نخستین حضور حرفه‌ای  وی  در سینمای ایران ساختن تیتراژ فیلم قیصر بود که در زمان خود مورد توجه قرار گرفت. در 24 سالگی و با ساخت مسافر در  سال 53 توجه منتقدان را به خود جلب کرد. کیارستمی بیشتر از آنکه بخواهد قهرمانش را به مقصدی برساند و  تلاش کند اهدافش را جامه عمل بپوشاند در پی خلق یک جهان‌بینی و کشف ارزش زندگی از دل واقعیات موجود بود. در «مسافر» که شباهت‌های بسیاری با آثار نئورئالیسم ایتالیا داشت، مسافران کوچک قصه بعد از طی سفری طاقت‌فرسا خواب مانده و مسابقه فوتبال را از دست می‌دهند. سفر ادیسه‌وار بابک احمدپور در «خانه دوست کجاست؟»  بعد از کلی مشقت که برای پیداکردن خانه دوست متحمل می‌شود، موفق به دیدار با دوستش نشده و راه را برمی‌گردد. تلاش بی‌سرانجام پدر و فرزندش در یافتن احمد و بابک احمدپور در «زندگی و دیگر هیچ»، تقلای نافرجام ربیعی در «طعم گیلاس»، عشق بی‌وصال زوج «کپی برابر اصل» و پایان تکان‌دهنده «مثل یک عاشق» همگی نمونه‌هایی از هنر کیارستمی در ساخت آثاری است که شخصیت و هویت کاراکترهایش در پیمودن مسیر و نه لزوما رسیدن به مقصد خلاصه می‌شود. فیلم خوب از نگاه او بعد از بیرون آمدن از سینما شروع می‌شد و به همین خاطر قصه‌سرایی، به هیجان درآوردن بیننده، نصیحت کردن و احساس گناه دادن به تماشاگر را دوست نداشت». بخش پایانی کلیپی که درباره زندگی کیارستمی ساخته شده بود به وجه تمایز او با برخی دیگر می‌پردازد: گاردین بعد از درگذشت کیارستمی نوشت: «کیارستمی همیشه به کشورش وفادار بود و هیچ‌گاه خود را همچون جعفر پناهی و محمد رسولف از ایران تبعید نکرد». خود او نیز سال‌ها پیش در این باره گفته بود: «وقتی درختی در زمین ریشه دارد اگر از جایش بکنی، آن درخت دیگر میوه نخواهد داد و اگر هم بدهد به‌خوبی میوه‌ای که در جای اصلی‌اش بود نمی‌شود. من فکر می‌کنم اگر کشورم را ترک کرده بودم به سرنوشتی مشابه همان درخت دچار می‌شدم». در روزهای پرتلاطم سال 88 نیز جدال لفظی او با بهمن قبادی که خود از مقلدان سینمای کیارستمی است، یک‌بار دیگر اصالت کیارستمی در مقایسه با آن دسته از فیلمسازانی که تنها در ظاهر و نه در اندیشه و عمل از وی تقلید کردند را اثبات کرد. وقتی قبادی او را متهم به محافظه‌کاری می‌کند، وی چنین پاسخ می‌دهد: «فیلم‌های سیاسی و شعارگونه را دوست ندارم زیرا تاریخ مصرف دارند، یک فیلمساز باید در مقابل آنچه خودش به خودش حکم می‌کند مسؤول باشد نه حکمی که از بیرون به او تحمیل می‌شود». کیارستمی در مواجهه با این ادعای قبادی که در خارج ایران بهتر فیلم می‌سازد چون خبری از سانسور و... نیست، گفت: «خانه من جایی است که شب‌ها می‌توانم آرام بخوابم، جایی‌ است که در آن زندگی می‌کنم و هیچ‌چیز مرا برای ترک آن متقاعد نکرده است». پس از پخش این کلیپ در شبکه‌های اجتماعی، واکنش‌هایی به حقایق مورد اشاره در «هفت» صورت گرفت و جنجال‌ها درباره آن ادامه دارد.


Page Generated in 0/0164 sec