گروه سیاسی: تعدادی از عوامل نفوذ در ایران بزودی در دادگاه محاکمه میشوند. براساس اظهارات محمود جعفریدولتآبادی، کیفرخواست 4 نفر از عوامل نفوذ در ایران که چندی پیش توسط نهادهای امنیتی دستگیر شده بودند، صادر و پرونده آنها به دادگاه ارسال شد.
به گزارش «وطن امروز»، ارسال پرونده این نفوذیها به دادگاه در حالی است که اخیرا تلاشهای گستردهای برای فشار به ایران و استفاده از ابزار دیپلماسی برای آزادی این عوامل نفوذ از طریق ابزارهای سیاسی و رسانهای صورت گرفت. حتی نام یکی از این افراد در ماجرای تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا نیز مطرح شد که البته پس از تکذیب ماجرا و نگه داشتن او در ایران، مشخص شد وی یکی مهرههای ویژه پروژه نفوذ در ایران بوده است. با این حال اما به نظر میرسد با اهتمام و اراده دستگاه قضایی، روال طبیعی رسیدگی قضایی به اتهامات عوامل نفوذ در ایران در حال طی شدن است. به گونهای که صدور کیفرخواست برای این متهمان که نشاندهنده وجود ادله کافی برای نشان دادن جرم این نفوذیها است، میتواند سرآغاز مهمی برای گشودن پرونده نفوذ و رسیدگی به شبکه گسترده آنها در ایران باشد. شبکهای که براساس شواهد، تا برخی قوا نیز گسترانیده شده بود!
اسامی 4 نفوذی که قرار است بزودی در دادگاه محاکمه شوند را محمود جعفریدولتآبادی، دادستان تهران اعلام کرد. او در نشست با معاونان دادسرای عمومی و انقلاب تهران و سرپرستان نواحی دادسرا به برخی پروندههای مهم که طی 2 هفته اخیر با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال شده، اشاره کرد و گفت: پروندههای اتهامی متهمان نازنین زاغری (دارای تابعیت ایرانی- انگلیسی)، هما هودفر (دارای تابعیت ایرانی- کانادایی)، نزار زکا (دارای تابعیت لبنانی) و سیامک نمازی و پروندههای 7 نفر از متهمان جریان فتنه، از جمله پروندههایی است که با صدورکیفرخواست به دادگاه ارسال شد. اسامی اعلام شده توسط دادستان تهران بویژه مورد سیامک نمازی حاکی از باز شدن یک پرونده بزرگ و احتمالا پر سروصدا درباره نفوذیها در ایران است.
سیامک، شاهکلید شبکه
سیامک نمازی را میتوان شاهکلید شناسایی بخش مهمی از شبکه نفوذ در ایران دانست. ارتباطات گسترده این عضو خانواده میلیاردر نمازی با مقامات و نهادهای آمریکایی و همچنین شراکتهای- قبلا- پولساز آنها با جریان کارگزاران در ایران و پروژههای مشترک آنها با نهادهای نظام در دوره جدید تحت عنوان فعالیتهای مدنی و در قالب انجیاوها، دریایی از اطلاعات درباره شبکه نفوذ در ایران و نیز سرپلهای ارتباطی داخل و خارج در سطوح بالا را فاش میکند.
سیامک نمازی عضو یک خانواده متمول ایرانی است. پدرش در دوران پهلوی استاندار خوزستان بود اما با وقوع انقلاب به آمریکا پناه برد. آنها به واسطه ثروت انبوه توانستند ارتباطات گستردهای با کارتلها و سیاستمداران آمریکایی برقرار کنند اما همزمان با آغاز پروژه تغییر نظام جمهوری اسلامی از درون در آمریکا، فعالیت ایرانیان خارج از ایران در قالب این پروژه آغاز شد و در این راستا روی سیامک نمازی بهعنوان یکی از افراد بانفوذ حساب ویژهای باز شد. او به واسطه فعالیتهای گسترده اقتصادی، همکاریهای مالی و کاسبیهای مشترک بهعنوان بستر نفوذ در ایران تعریف شد و به واسطه لابیهای قدرتمندی که در ایران داشت، به فرزندان برخی مقامات در دوران سازندگی وصل شد. این ارتباط باعث حضور درازمدت نمازی در ایران شد. به گونهای که او از دهه 70 تا اواخر دهه 80 فعالیتهای گستردهای در ایران داشت. او طی این مدت و در 28 سالگی اولین و تنها شرکت دلالی وابسته به دولت را با نام «آتیه بهار» تاسیس کرد! شرکتی که به قول تجار غربی و شرقی، کلید ورود به بازار ایران محسوب میشد و با دریافت حق حساب «م- ه» و برخی مدیران آلوده دولتی، مسیر نفوذ سرمایهداری به ایران را باز کرد و «رشوهخواری» در ایران را به قانونی ملی تبدیل کرد!
نمازیها به حدی در ساختار حاکمیت نفوذ کردند که بهرغم دلالی آشکار خود را بری از رفتار سرمایهداری برخی نفوذیهای دولتی در مجامع عمومی نشان و حکومت را فاسد جلوه میدادند. این اتفاقات دقیقا در دورهای آغاز شد که جامعه ایرانی جنگ تحمیلی را تازه به پایان رسانده بود و فساد اداری به هیچوجه در آن رایج نبود. در حقیقت نمازیها «دزدی و دروغ» را بهعنوان سوغات سرمایهداری به مدیران مستعد با توانایی بالقوه غرقه در فساد، هدیه دادند و راه و رسم حق حساب گرفتن به شرط سکوت در برابر دزدی ثروتهای ملی ایران توسط خارجیها را نهادینه کردند.
سیامک نمازی سرمایه اولیه فعالیتهای خود را از سهم دلالی وضع قراردادهای یکطرفه نفت و گاز ضد کشورمان در آتیه بهار بهدست آورد اما به واسطه جلب اعتماد غربیها در این قراردادهای سودآور، موفق شد به سرعت خود را بهعنوان مدیری که از توانایی کنترل حاکمیت برخوردار است، معرفی کند. به این ترتیب با افزایش سرمایه صورت گرفته از مسیر خارجی، با کمک دخترعمویش، پری نمازی شبکه اشتغال در شرکتهای خارجی را در دست گرفت. به این ترتیب نمازیها از یک اقلیت صرفا وابسته به دولت، به گروهی پرنفوذ در میان تحصیلکردگان ایرانی داخل و خارج کشور با توانایی اداره بیش از 100 هزار موقعیت شغلی تبدیل شدند. با افزایش قدرت و ثروت و نفوذ سیامک نمازی، وی در کنار پدرش بیش از پیش مورد توجه وزارت خارجه آمریکا قرار گرفت و موفق شد در پی همکاری با آژانس توسعه فراملی آمریکا، چندین انجمن مدیریت نخبگان را در داخل و خارج کشور با هدف انتقال «فرهنگ سرمایهداری» بهعنوان تنها راهکار علمی و عقلانی و منطقی اداره جامعه راهاندازی کند. او به همین راحتی توانست یک شبکه نفوذ در میان مشهورترین دولتمردان کارگزارانی کشور، لابی کارچاقکن کلانسرمایهداران غربی در ایران، شبکه اشتغال نخبگانی، انجمن تربیت مدیران آینده با اصول لیبرالیستی و شبکه انتقال از خارج به داخل کشور ایجاد کند.
او پس از پایان دولت اصلاحات، پس از یک وقفه در فعالیتهای خود در ایران، توانست ارتباطات خود با تشکیلات «نایاک» را گسترش دهد. این ارتباط البته از آنجا حمایت میشد که باقر نمازی، پدر سیامک نمازی بخش عمدهای از بودجه نایاک را تامین میکند. از این طریق او توانست به صورت ویژه مورد توجه نهادهای قدرت در آمریکا بویژه راکفلرها قرار گیرد و شبکه گسترده خود در ایران را برای اهداف مورد نظر فعال کند. فعالیتهای شبکه نمازی در ایران طی سالهای اخیر در قالب پوششهای مدنی دنبال شد. او از طریق ارتباطات گستردهای که شبکهاش داشت در دوره جدید توانست با پوشش دولت، وزارت خارجه، معاونت علمی ریاست جمهوری، وزارت بهداشت و سازمان محیط زیست پروژههای خود را در ایران دنبال کند. فعالیتهای او در این دوره آنقدر گسترده شد که مواردی مانند موسسات خیریه مانند محک، کلینیکهای ترک اعتیاد، کلاسهای کنکور و... را شامل میشد. اما به اعتقاد افراد مطلع در پرونده نمازی، یکی از مهمترین اقدامات او در ایران، هدایت پروژه کنترل نسل و تحدید جمعیت بوده است. با این حال اما با مطرح شدن پروژه نفوذ در ایران در پسابرجام و حساس شدن نهادهای امنیتی انقلابی بر این ماجرا، فعالیتهای دلالی و سیاسی نمازی میان ایران و آمریکا بسیار برجسته شد. به گونهای که یک فعالیت سایبری روی ایمیلهای نمازی به لو رفتن شبکه وسیعی از نفوذیها در داخل انجامید و حتی تا دفتر اوباما نیز صعود کرد! دستگیری نمازی همانند آب در لانه مورچگان بود. رسانههای آمریکایی بلافاصله روی این دستگیری تمرکز کردند. واشنگتنپست، سیامک نمازی را حافظ منافع ملی آمریکا در ایران نامید و تلاش گستردهای شد تا در قالب تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا پس از برجام، نمازی آزاد شود. با این حال دستگاههای امنیتی بخوبی ارزش شاهکلید پروژه نفوذ را دانستند و از آنجا که در درون ایران نیز از سوی برخی افراد، تمایل عجیبی برای آزادی نمازی وجود داشت اما او در تهران ماند تا در دادگاه محاکمه شود و شگردهای نوین جاسوسی و نفوذ در ایران را توضیح دهد.
سایر متهمان پروژه نفوذ مانند هما هودفر، نازنین زاغری و نزار زکا نیز برای هماهنگسازی سایر حوزهها مانند فمینیسم تلاش میکردند. وظیفه آنها آموزش به جامعه هدف و نیز تمرکز بر اهالی رسانه برای پیشبرد این پروژهها بود. پروژههایی که هدف اصلی آنها برجستهسازی تمایلات ضد دینی فمینیسم و ایجاد یک جریان قدرتمند اجتماعی ضد دین با محوریت زنان بود. برگزاری دادگاه این عوامل نفوذ بویژه سیامک نمازی همانگونه که گفته شد میتواند نمایی از یک شبکه گسترده نفوذ در ایران را به تصویر بکشد ضمن اینکه نباید از تجربیات ارزشمندی که این قبیل دادگاهها درباره شیوههای مدرن جاسوسی و نفوذ در ایران به دست میدهد،
غافل شد.