محمدرضا کردلو: طبقه دوم یک ساختمان، محل نقش بستن زیباترین آثاری است که در حوزه آیینی و طی سالهای اخیر به دست و قلم حسن روحالامین به تصویر کشیده میشود. وقتی رسیدم، مشغول کار بود. در حال کار روی طرحی که وقتی تمام شود، خیلیها را به حیرت خواهد انداخت. «روضه باز» بود. فقط چند دقیقهای مبهوت این تابلوی عظیم و نفیس بودم، بعد سراغ گفتوشنود با استاد رفتم. حسن روحالامین به گفته اساتید و خبرگان حوزه نقاشی یکی از بهترین نقاشهای پس از انقلاب است و کارهای بینظیری در حوزه آیینی دارد. بخش مهمی از گفتوگوی ما با روحالامین حول انتقاداتش از مدیریت فرهنگی کشور گذشت. فضایی که به گفته او «ریشه هنر و هنرمند را با هم میزند». متن حاصل از این گفتوگو را در زیر میخوانید.
***
آقای روحالامین! عمده کارهای شناختهشده شما، آثاری با مضامین آیینی است. برای طراحی و به تصویر کشیدن این آثار، از کجا الهام میگیرید؟
مثل خیلی از مردم که با اهل بیت(ع) نسبت دینی، عقیدتی و عاطفی برقرار کردهاند، با ائمه رابطهای از این جنس دارم. نسبت به ایشان احساس دین و احساس وظیفه میکنم. شیعه هستم و هنر نمیکنم برای امام حسین کاری میکنم. ما باید برای اهل بیت احساس وظیفه کنیم. خیلیها از بنده بابت این کارها تعریف میکنند. از مردم تشکر میکنم ولی به هیچ وجه نباید از این تعریفها خشنود شوم. به نظرم برای نقاش بهتر این است که از این تکبر فاصله بگیرد و در خلوت به فکر کارهای بهتر باشد.
بیشتر تابلوهای آیینی شما مربوط به واقعه عاشوراست. در واقع شرح روضهها و مقاتل در قاب است. کار سخت و ظریفی است. درباره فرآیند رسیدن و نقاشی کردن این صحنهها توضیح میدهید؟
احوالاتی که انسان در زمان کشیدن این وقایع دارد، امور شخصی است. یعنی شاید اصلا نشود توضیحش داد. دلم هم نمیخواهد کسی از این احوالات سوال کند یا دربارهاش توضیح بدهم اما درباره فرآیند به تصویر کشیدن این صحنهها، مقاتل و روضهها باید دقیق و ظریف بود. به جزئیات توجه کرد. مقاتل را میخوانم و در جلسات روضه حضور پیدا میکنم. برایم مهم است کار دقیق و نزدیکترین صورت به روایتهایی باشد که از کودکی شنیده و دنبال کردهایم. در کنار اینها تاریخ را هم باید مطالعه کرد. اگر کسی به این جزئیات توجه نکند معلوم میشود کارش تصنعی است.
وضع حمایتهای فرهنگی در این حوزه چگونه است؟ راضی هستید؟
کدام حمایت (با خنده!) باید از این اداهای روشنفکری دربیاوری تا حمایتت کنند. این شرایط به هیچ وجه پسندیده هنر انقلاب نیست که یک نقاش در این حوزه، به سختی کار کند. در گذران زندگی با مشکل مواجه باشد. اسپانسر کارها خودم هستم و نهادهای فرهنگی این هزینه را تقبل نمیکنند. ممکن است بعد از اینکه یکی از کارهایم رسانهای شد، یکی- دو نفر زنگ بزنند و بگویند «دستت درد نکند» اما حمایتی که باید اتفاق نمیافتد.
پس از شرایط راضی نیستید!
طبیعی است که راضی نباشیم. با این شرایط اگر نقاشی را کنار بگذاریم، بهتر است. اگر دنبال کار دیگری بروم حداقل خیالم راحت است میتوانم زندگی را حتی با حداقل امکانات بگذرانم اما نسل هنرجو و هنرمند ما چه گناهی کرده که به پای ولنگاری مدیران فرهنگی بسوزد. خوب نیست آدم اینطور گله کند ولی هرکس دیگری جای ما بود نقاشی را رها کرده بود. در حال حاضر هم امیدوار نیستم از سوی این مسؤولان حمایتی صورت گیرد.
منظورتان ارشاد است یا حوزه هنری یا نهاد دیگری؟
نمیخواهم اسم بیاورم. همه را میگویم. حمایتها به «بهبه و چهچه» خلاصه میشود و اصلا نمیپرسند شماها چگونه روزگار میگذرانید! در این بین البته همین که مردم با کار ارتباط برقرار میکنند و از روی خلوص با کارها مواجه میشوند و با اعتقاد کارها را نگاه میکنند، کمی از این فشارها کم میکند. اما اینها که باعث نمیشود مسؤول به وظیفهاش درست عمل نکند. من خطابم به مسؤولان است که اگر مسؤولی به وظیفهات درست عمل کن. مسؤولان فرهنگی فقط دنبال تعطیل کردن روزنامه و ایراد گرفتن از حرف و حدیثها و مطامع فردیشان هستند. عموما فرهنگ را نمیفهمند. به آنهایی هم که توضیح میدهی جواب تلفنت را نمیدهند. اگر شمارهات را نداشته باشند بار اول جوابت را میدهند و گرم حال و احوال میکنند. بعد که شمارهات را میفهمند دیگر پاسخت را نمیدهند. این وضعیت مسؤولان فرهنگی ماست. یک نسبتی بین ما و ائمه و اولیا هست که ما همیشه بدهکارشان هستیم و هرچه عزت، آبرو و شخصیت هست از حسین بن علی(ع) و خانوادهاش است و هیچ شکی درباره مناسبات و لطف ایشان نیست. ما همیشه بدهکار ایشان هستیم اما یک نسبت دیگری هم بین ما و مسؤولان وجود دارد. حقی از ما بر گردن آنهاست که باید رعایت شود.
باز هم اشارهتان به نهاد خاصی بازنمیگردد؟
خیر! منظورم همه نهادهای فرهنگی است. این طرفی و آنطرفی هم ندارد. همهشان کمکارند. الان هم هنر و هم فرهنگ بدون متولی است. فرهنگ، حقوقبگیر دارد ولی مسؤول ندارد. اینکه رهبر انقلاب میگویند «ولنگاری فرهنگی» به خاطر همین است که مسؤول ما فرهنگ را نمیفهمد، هنر را نمیفهمد. چقدر به هنرمندان آیینی توجه کردهاند؟ چرا این کارها برایشان مهم نیست؟ این روزها هم که هرکس از راه میرسد دنبال سوءاستفاده از هنرمندان است. از مدیران دولتی گرفته تا برخی همکاران خودمان!
مثلا چه کار میکنند؟
مثلا به اسم اینکه فلانی دارد برای امام حسین(ع) کار میکند، توجهی به حق مولف و اینها نمیکنند. گفتم یک نسبتی با ائمه دارم. وظیفهام است و بحثی دربارهاش نداریم. یک نسبت هم با مسؤولان است. الان هم مطمئنم اگر این مصاحبه را بخوانند زنگ میزنند و میگویند: فلانی تو برای اهل بیت(ع) کار میکنی، نباید توقع داشته باشی و این حرفها. خب من که خودم میگویم برای اهل بیت کار میکنم، تازه اعتراف هم میکنم این کارهای من کار نیست، کوتاهی کردهام و ادای دین و وظیفه میکنم. خودم معترفم. اما این چه ربطی به شما به عنوان مسؤول دارد؟
هزینه و مبلغی که باید برای هنر و هنرمند مکتبی اسلام مصروف شود، صرف هنرمندانی میشود که اکثرا یا با انقلاب اسلامی زاویه دارند یا بعضا نسبت به مسائل انقلاب بیتفاوت هستند. در واقع بودجه هنر دینی صرف هنر غیردینی میشود.
من اگر بخواهم جلوی سوءاستفادهها را بگیرم میگویم اصلا حق ندارید آثار را کار کنید و هیچ سراغی هم از ما نگیرید! اما به خاطر روح آثار و روحیه شخصی خودم اصلا اهل چنین کارهایی نیستم. اگر به خاطر خود صاحب اثر (معصومین) نبود شاید این کار را میکردم.
با این اوضاعی که شما میگویید، حال فرهنگ بویژه در حوزه شما اصلا خوب نیست!
بگذارید خلاصه بگویم. در این کشور فرهنگ را افراد پیش میبرند. مدیریت دولتی وجود ندارد. در واقع مدیریت جز اینکه چوب لای چرخ هنرمند بگذارد کاری نمیکند. افراد هستند که تکتک و انفرادی، هر کدام در گوشهای دارند بار کل فرهنگ را به دوش میکشند، یکی در گوشه یک گالری، یکی در استودیو، یکی در موسیقی، یکی در شعر و.... اینطور نیست که مدیریت دولتی و سیستمی فرهنگی بتواند کاری برای فرهنگ کند. فقط گره در کار اهل فرهنگ میاندازند. اگر هم اتفاقی بیفتد اقدامات دفعی و هیجانی یک باره است. خرید دفعی آثار هنری موج حمایت هنری در جامعه ایجاد نمیکند، حتی میلیاردر کردن هنرمند هم کار اشتباهی است. من نمیگویم نقاش، پورشه زیر پایش باشد، حرف ما این است نگذارند در بیآرتی له شود. حتی اگر دولت به یک هنرمند هم فقط رسیدگی کند کار بدی است. باید به همه هنرمندان رسیدگی شود.
شما جزو کسانی هستید که با توجه به سن و تجربه کاری، بیشترین کارها را در حوزه آیینی انجام دادهاید. کارهایی که تعداد بالای آنها از کیفیتشان کم نکرده است. این خیلی ویژه است. چرا قدر این فضای هنری در شما دانسته نمیشود؟
حرف فهم هنر است. مثلا برای کاری 2،3 میلیون تومان خرج میکنم، چند ماه وقت میگذارم، هیچ مسؤول دولتی حتی اندازه هزینهای هم که هنرمند کرده حاضر نمیشود، قیمتگذاری کند. بعد وزیر و غیر وزیر میروند در حراجها شرکت میکنند و یکسری میروند آثار ضعیفی که کیفیت هنری قابل توجهی هم ندارد، را چندصد میلیون میخرند.
منظورتان حراج تهران است؟
صرفا آن نیست. هیچ اطلاعی ندارم در این حراجها چه اتفاقی میافتد. اینکه آنجا مافیایی درست کردهاند و اینها، آنقدر دربارهاش حرف زده شده دیگر خستهکننده شده است. علاقهای هم ندارم دربارهاش صحبت کنم. نتیجهای هم ندارد. آثار کپی شده و بعضا ضعیف را چندصد میلیون میخرند. مسؤول دولتی ما هم مدام در تریبون حرف میزند که جوانها را باید حمایت کنیم و.... که به نظرم حرفی است که به آن عمل نمیشود. حتما بنویسید این مطلب را که اگر شرایط اینطور باشد، چارهای نداریم نقاشی را رها کنیم. این همه کار کنیم که فلان مدیر مملکت سوءاستفادهاش را بکند؟ البته میشود در همین ساختار کسب درآمد کرد. گالریدارهای پولدار که متولی فرهنگی شدهاند، برای حمایت کردن شرط و شروط نانوشته دارند. باید مثل آنها رفتار کنی، تقیدات مذهبی نداشته باشی و... تا شاید هوایت را داشته باشند. برای فروش یا باید عکس دختر بکشم یا سیاسی بکشم یا اروتیک نقاشی کنم تا فروش برود. غیر از اینها کسی نمیخرد!
گفتید از فضای روشنفکری بایکوت میشوید. آنها حتی شما را بهعنوان نقاش و کسی که در این حرفه فعالیت میکند هم نمیپذیرند. یعنی این قدر ایدئولوژیک هستند که به خاطر مضمون کارهای شما، حتی حرفهای و هنری هم به موضوع نگاه نمیکنند؟
برچسب حزباللهی و مذهبی داشته باشی طوری حذفت میکنند که خودت هم متوجه نمیشوی. در همین فضا ارشاد و جاهای دیگر به جای اینکه پول مملکت اسلامی را خرج اهلش کنند، خرج ضدانقلاب میکنند. از اساتید نقاشی بپرسید وزارت ارشاد چند تا کار در سال از آنها میخرد؟ چقدر در حوزه گالری و کارگاه حمایت میکند؟ تا تهیهکننده برای هنر وجود نداشته باشد، هنری اتفاق نمیافتد. آن جبهه برای هنرمندش این کار را انجام میدهد و حراج میگذارد. اما در این سمت این کار انجام نمیشود یا کمتر انجام شده. متاسفانه ما بهترین موضوعات فرهنگی را داریم ولی با بدترین شکل رفتار میکنیم. تابلوهای شبهروشنفکری بیارزش 200میلیون، 800میلیون و... به خاطر رابطه خریده میشود. ولی هنرمند انقلابی آثار را میکشد و باید رایگان در اختیار عموم قرار بگیرد. به عنوان مثال همه تابلوهای اخیرم را رایگان منتشر کردهام. اگر اعتقاد نباشد که این کار را نمیکنم، چرا پس توجه نمیکنند؟ پای هر تابلویی از من صدتا لوگو از صدتا سازمان هست اما کمتر اتفاق افتاده کمکی کنند. رسانهها هم که هیچ کاری نمیکنند. آنطرف هنرمندی جایزهای از یک جشنواره 10 نفری گرفته است، آنطور تبلیغ میشود اما اینطرف کسی سراغ هنرمندان را نمیگیرد. رسانههای ما از فضای فرهنگی فاصله گرفتهاند. آقا این همه حرف میزنند درباره فرهنگ، کجاست رسانهای که جدی بگیرد. فردا هم میافتیم میمیریم، در این شبکههای اجتماعی یک پیام تسلیتی با یک «آخی، حیف شد مرد» مینویسند و تمام. چو برگورم بخواهی بوسه دادن/ رخم را بوسه ده کاکنون همانیم. یک کمی یاد بگیریم، عناصر فرهنگیمان را تحویل بگیریم. والله برای انقلاب بد است هنرمندش بمیرد و کسی از او خبردار نشود. هنر انقلابی بلندگوی لطیف مانیفست انقلاب است.
با این شرایط چطور میتوانید کار کنید؟
فقط حمایت خانواده. تا زمانی که مادرم در قید حیات بود اصلیترین حامیام بود. از همان کودکی برایم از هزینه خودش ماژیک و دفتر نقاشی میخرید و به اینکه نقاش خوبی شوم اهمیت میداد. بعد هم که ایشان از دنیا رفتند، ازدواج کردم و همسرم جدیترین حامی من است. همیشه دلم میخواهد این را از خانوادهام بگویم و تشکر کنم. اگر خانواده اینطور پشت سرم نبودند و دلگرمیها نبود بارها نقاشی را رها کرده بودم.
عنوان کار آخری که انجام میدهید، چیست؟ دربارهاش توضیح میدهید؟
ساعت آخر اباعبدالله در کربلا را به تصویر کشیدهام. عنوانش «عرش بر زمین افتاد» است و 4 ماه است شروعش کردهام. در ابعاد سه در چهار آن را اجرا میکنم. این کار را با همه سختیها ادامه میدهم.