گروه بینالملل: یک ضربالمثل قدیمی میگوید «مادر را دل سوزد و دایه را دامن». اگر این مثل را معیار بگیریم، میزان علاقه عربستان سعودی و آمریکا به داعش از دل اتفاقات هفتههای اخیر بخوبی آشکار میشود. در حقیقت اگر تکفیریهای وحشی داعشی را فرزند وهابیون آلسعود بدانیم آنگاه آمریکاییها هم دایه و پروراننده این سازمان تروریستی محسوب میشوند. اگر محمد بنسلمان، فرزند شاه سعودی و داعیهدار جانشینی او که توسط دولت اوباما حمایت میشود، با چراغ سبز دادن به انفجارهای تروریستی سهگانه هفته گذشته در جده، مدینه و قطیف برای خودزنی و مظلومنمایی و در عین حال بیاعتبار کردن امنیت داخلی کشور و شخص وزیر کشور، یعنی رقیبش محمد بننایف بهره برد، آمریکاییها هم پشت عملیات نیروهای عراقی و سوری را علیه داعش خالی کردند تا برای دستپروردههایشان راه باز کنند و زمان بخرند. نیروهای آمریکایی ائتلاف بهاصطلاح ضد تروریسم در عراق و سوریه ظرف چند روز 2 چشمه از داعشدوستیشان را در عراق و شام نشان دادند. ابتدا روز 28 ژوئن(2 هفته پیش) که جنگندههای ائتلاف آمریکایی با آنکه میدانستند در صورت عدم پشتیبانی از شبهنظامیان مورد حمایت واشنگتن موسوم به «ارتش جدید سوریه» در عملیات «بوکمال» علیه داعش آنها شکست خواهند خورد، با این حال با دستور فرماندهی کل مسیر خود را به سوی فلوجه در عراق کج کردند. عملیات مزبور با هدف پس گرفتن شهر «بوکمال» در شرق سوریه از دست داعش آغاز شده بود و با آزادی آن ارتباط تروریستهای داعش در سوریه و عراق با یکدیگر قطع میشد اما روزنامه «واشنگتنپست» به نقل از مقامات آمریکایی مطلع از ماجرا نوشت در میانه عملیات، هواپیماهای جنگی آمریکایی دستور ترک منطقه را به مقصد حومه شهر فلوجه دریافت کردند. در نتیجه نیروهای موسوم به ارتش جدید سوریه مجبور به عقبنشینی حدودا 300 کیلومتری از منطقه شدند. به گفته سرهنگ «کریس گارور» سخنگوی ارتش آمریکا، ظاهرا جنگندههای حاضر در هجوم به بوکمال، به سوی فلوجه عراق تغییر مسیر دادند تا یک کاروان داعش را که در حال فرار از شهر بودند هدف قرار دهند که این کاروان در نهایت با همکاری نیروی هوایی آمریکا، بریتانیا و عراق منهدم شد. اما تناقض آنجاست که تنها چند روز بعد آمریکاییها پس از مطلع شدن از فرار کاروان بزرگ داعش از فلوجه با حدود 500 خودرو به سمت مرزهای سوریه نه تنها دست روی دست گذاشتند، بلکه از نیروی هوایی و زمینی عراق هم خواستند کاری به کار آنها نداشته باشند. فرماندهی پنتاگون برای عدم واکنش به چنین کاروان بزرگ و خطرناکی از جنایتکاران داعشی یک بهانه ساده داشت و معتقد بود چون بسیاری از خودروهای کاروان مزبور متعلق به شهروندان فلوجه هستند- که با توجه به اشغال طولانی مدت فلوجه توسط تروریستها مسالهای طبیعی بود - احتمال دارد تروریستها زنها و بچههایشان را نیز همراه داشته باشند. این بهانه عجیب ما را به یاد انتقاد صریح سردار قاسم سلیمانی در بهار سال گذشته از نیروی هوایی آمریکا به خاطر اهمال عمدی و همدستی با داعش در جریان اشغال دوباره شهر الرمادی مرکز استان الانبار به دست تکفیریها میاندازد آن هم در حالی که پایگاه هوایی معروف لجبانیه که جنگندههای اف 16 پنتاگون در آن مستقر بودند تنها 30 کیلومتر با شهر فاصله داشت اما هیچ واکنشی به هجوم کاروان بزرگ داعش به رمادی نشان نداد. آنچه درباره فرار اخیر کاروان 500 خودرویی داعش از فلوجه جلب توجه میکند این است که در حقیقت کنار کشیدن چند روز جلوتر جنگندههای آمریکایی از عملیات بوکمال در شرق سوریه با هماهنگی سازمان سیا و داعش صورت گرفته بود تا این معبر بین سوریه و عراق برای فرار تکفیریهای فلوجه به رقه باز بماند اما این بار بهرغم توصیه فرماندهان پنتاگون به همتایانشان در ارتش عراق برای چراغ سبز دادن به کاروان داعش، حضور فرماندهان شجاع حشدالشعبی در اتاق عملیات وزارت دفاع عراق باعث شد برخلاف دفعات قبل خیانتی در خفا به ملت عراق صورت نگیرد. ارتش و بسیج مردمی بلافاصله درخواست آمریکاییها را نقض و با حمله ایذایی جنگندهها و کمین نیروهای مردمی، مسیر حرکت کاروان تروریستهای فراری از شمال غرب فلوجه را به سمت سوریه سد کردند. در نتیجه تروریستها مجبور شدند به سمت منطقه عامریه در جنوب غرب فلوجه تغییر مسیر دهند. آنها احتمالا یا میخواستند با چندین خودروی انتحاری به ورودی عامریه حمله کرده و با توجه به نیروی گستردهای که داشتند همانند اشغال 3 سال قبل فلوجه آن را تصرف کنند و مردم را به گروگان بگیرند یا اینکه از منطقه بیابانی غرب این منطقه برای گریز به سمت بیابانهای شرق سوریه و اردن استفاده کنند. اما به گفته ژنرال «هادی رزیج» فرمانده پلیس استان الانبار نیروهای عشایری این کاروان را روی جاده زمینگیر کرده و سپس نیروهای حشدالشعبی به محاصره آن پرداختند و متعاقب آن با حملات هوایی نیروی هوایی بیش از 200 خودروی این کاروان در یک سهراهی راهبردی در 23 کیلومتری جنوب فلوجه نابود شد و صدها داعشی به هلاکت رسیدند. این در حالی بود که خودروهای حامل زنان و فرزندان که جدا حرکت میکردند با تصاویر هوایی مشخص شده و آسیبی ندیدند. این امکان نشان میداد بهانه آمریکاییها واهی بوده و تنها انگیزه آنها از بیعملی راه دادن به داعش بوده است. جالب آنکه بلافاصله فرماندهی پنتاگون در عراق با دروغی آشکار به رسانهها این حملات را کار جنگندههای ائتلاف آمریکایی دانست.
بهانهای برای لولستان
اما طی روزهای اخیر منابع عراقی دروغ آمریکاییها را برملا ساختند و رسوایی عقبنشینیهای عمدی جنگندههای آمریکایی از مقابل داعش باعث شد رسانهها و تحلیلگران نظامی و راهبردی در این باره اظهارنظرهایی کنند. مثلا یادداشتنویس روزنامه «واشنگتنپست»، پرسشی مهم را درباره کنار کشیدن نیروی هوایی آمریکا از عملیات بوکمال مطرح کرد: «تغییر ماموریت نیروی هوایی (در عملیات بوکمال) این پرسش را به میان میآورد که آیا ارتش آمریکا و متحدانش منابع کافی را برای جنگ با داعش اختصاص دادهاند؟ جنگی که در جبهههای متعدد در سرتاسر قلمروی سوریه و عراق در جریان است». سرتیپ بازنشسته ارتش سوریه، یحیی سلیمان در مصاحبه با روزنامه روسی «ایزوِستیا» گفت: «صدها میلیون دلار هدر رفته است. ارتش جدید سوریه یک پروژه مشترک دیگر میان آمریکا و اردن است. این گروه از اعضای قبایل مستقر در شرق سوریه تشکیل شده ولی قابلیتهای رزمی آنها کافی نیست». به نظر ژنرال روسی، والری زاپارنکو نیز هدف احتمالی، پیام پنتاگون به واشنگتن مبنی بر این بود که نیروهای آمریکایی در منطقه کافی نیستند و باید تقویت شوند. «آناتولی سیگانوک» تحلیلگر امور نظامی، با این نظر موافق نیست که نیروهای آمریکایی برای عملیات بوکمال آماده نبودند و میگوید: «هدف اصلی آمریکا در سوریه، سرنگونی رئیسجمهور بشار اسد است و حمایت از نیروهای کرد و نبرد علیه داعش اهداف فرعی است». سیدعبدالمجید زواری، تحلیلگر ایرانی نیز معتقد است آمریکا علاقهای به جنگ با داعش ندارد، چرا که میتواند از گروههای تروریستی برای تحت فشار قرار دادن رقبای خود در منطقه، یعنی روسیه و ایران، استفاده کند. هر چه بود این رسوایی به قدری سنگین بود که سخنگوی ارتش آمریکا مجبور شد تاکید کند گروه شبهنظامی موسوم به ارتش جدید سوریه یک متحد آمریکا باقی میماند و آمریکا به پشتیبانی از عملیات آن ادامه میدهد. اما به اعتقاد سرتیپ سلیمان از ارتش سوریه، اگرچه این به اصطلاح «ارتش جدید سوریه» را مربیان آمریکایی و اردنی تعلیم دادهاند و مورد حمایت اطلاعاتی این 2 کشور هستند اما این گروه قادر به اجرای اهداف تاکتیکی و راهبردی خود نیست. اما شکست بوکمال تنها افتضاحی نبوده که آمریکا و این ارتش بهاصطلاح سوری دستپروردهاش در روزهای اخیر بالا آوردهاند. آنها هفته گذشته نیز در بئر محروثه، منطقه مرزی اردن و سوریه شکست سختی از داعشیها خوردند. این در حالی است که همراهی گروههای تروریستی نظیر گروه موسوم به ارتش آزاد با آنها اعتبارشان را زیر سوال برده است، چرا که همین حالا ارتش آزاد در حال همکاری با تکفیریهای جبهه النصره در مناطق شمال حلب و لاذقیه است. علاوه بر ساختار ضعیف تشکیلاتی این نیرو، چشمانداز صرفا انتفاعی تعریف شده برای آن از سوی سرمایهگذاران آمریکایی و عربیاش آن را در حد یک تیم حراست از لولههای نفت و گاز در کریدور شرق سوریه تقلیل داده است، به این معنا که این به اصطلاح ارتش جدید سوریه نهتنها از نیروهای بومی سوری تشکیل نشده بلکه قرار نیست به طور جدی داعش را تهدید کند بلکه صرفا در نواری باریک در عرض بخش شرقی سوریه مستقر میشود تا از طرح احداث خط لوله انتقال گاز از خلیجفارس به ترکیه و اروپا محافظت کند. پاول ایوانف، تحلیلگر نظامی روس در یادداشتی برای خبرگزاری ریانووستی درباره اهداف واشنگتن و شیخنشینهای خلیجفارس از تشکیل این نیروی ضعیف مینویسد که آنها قصد دارند یک مسیر انتقال انرژی (بویژه گاز) در منطقه ایجاد کنند که به شکل بنیادین طرحهای انتقال گاز روسیه و ایران به ترکیه و اروپا را به چالش بکشد. از نظر ایوانف، اگرچه چنین طرحی با توجه به طولانی بودن مسیر و گستردگی درگیریها و گروههای تروریستی پیرامونش از نظر اقتصادی چندان بهصرفه نیست اما در عین حال میتواند توجیهی اقتصادی باشد برای اعمال نفوذ آمریکا و متحدان عربیاش در شرق سوریه تا با استفاده از هرج و مرج در این کشور یک دولت دستنشانده خود در این منطقه را مستقل از داعش و دمشق ایجاد کنند. در حقیقت منطقهای که در طرح اسرائیلی-آمریکایی تجزیه خاورمیانه بزرگ «سنیستان» نامیده شده هیچ ارتباطی با اهل سنت ندارد و نام اصلیاش «پایپستان»-یا در فارسی لولستان- است.