فاطمه طهماسبی: شاید «سیامک نمازی» تبعه ایرانی- آمریکایی که پس از خروج از ایران در سال 86 خورشیدی، با روی کار آمدن دولت جدید فضا را مناسب دیده و به امید گرفتن ماهی از آب گلآلودشده ناشی از رفت و آمدهای سیاسی پس از توافق هستهای، به ایران بازگشته بود، هیچگاه تصور نمیکرد در دام نیروهای امنیتی کشور گرفتار آید.
بازگشت سیامک نمازی به ایران پس از 11 سال دوری!
سیامک نمازی که پس از انقلاب در سال 62 همراه خانواده خود ایران را ترک کرده بود، سال 73 به بهانه گذراندن دوره خدمت سربازی خود به ایران بازگشت. دوره سربازی خود را در وزارت مسکن و شهرسازی دولت سازندگی گذراند و در شرکت «آتیه بهار» که «پری نمازی»، دخترعموی او و «بیژن خواجهپور»، همسر پری نمازی تأسیس کردند، مشغول به کار شد.
در زمان حضور در ایران ذیل شرکت آتیه بهار از حمایتهای مؤثر دولتهای سازندگی و بعدها اصلاحات برخوردار شده و به مشاوره به شرکتهای بزرگ نفتی برای سرمایهگذاری در ایران مشغول بود ولی شرایط آینده روی دیگر چهره نمازی را نشان داد.
نمازی اواخر دهه 1990میلادی، سازمانی به نام «انجمن بینالمللی مدیران ایرانی»
«I-AIM» را در کانادا تأسیس کرد که هدف آن شناسایی نخبگان ایرانی سراسر جهان برای به کار گرفتن آنها در درون کشور بود.
سیامک که مدرک کارشناسی روابط بینالملل خود را از دانشگاه تافتز آمریکا دریافت کرده بود آبان 78 به همراه شریک و دوست نزدیک خود، «تریتا پارسی» در کنفرانسی در قبرس با عنوان «گفتوگو و اقدام میان ایران و آمریکا» شرکت کرد و در این همایش که از سوی مرکز گفتوگوی جهانی قبرس و «سازمان همیاران» [مؤسسه ایرانی تأسیس شده توسط باقر نمازی] برگزار شده بود مقالهای با عنوان «ایران- آمریکا، پلی میان 2 ملت» ارائه دادند و در آن 3 گام برای بهبود روابط میان ایران و آمریکا توصیه کردند:
1- برگزاری «سمینارهای آموزشی لابیگری برای جوانان ایرانی- آمریکایی» و ایجاد موقعیتهای آموزشی در واشنگتن
2- افزایش «آگاهی میان «ایرانی- آمریکاییها» و «آمریکاییها» درباره اثرات تحریم، هم در آمریکا و هم در ایران»
3-پایان دادن به «تابوی کار و تلاش برای ایجاد رویکرد جدید نسبت به ایران» یا همان پایان دادن به 2 دهه سیاست مهار جمهوری اسلامی از سوی آمریکا.
این آغاز همکاری وسیع میان سیامک و تریتا پارسی بود که 15 سال پیش [سال 80] به تأسیس انجمن ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) به مدیریت تریتا انجامید و تا سالها ادامه یافت. نایاک برای مدیریت اهداف خود در ایران 4 بار از بنیاد موقوفه ملی برای دموکراسی (NED) کمک مالی دریافت کرد که در مجموع حدود 200 هزار دلار میشد.
اما این تنها ارتباط سیامک نمازی با NED نبود. وی پاییز سال 2005 (1384) از بورس NED با عنوان «بورس دموکراسی ریگان- فاسل» استفاده کرد. این برنامه، آنطور که در سایت NED آمده «برنامه تبادل بینالمللی است که به فعالان، دانشگاهیان و روزنامهنگاران سراسر جهان این فرصت را میدهد تا 5 ماه در بنیاد موقوفه ملی دموکراسی در واشنگتن، به منظور انجام تحقیقات مستقل درباره دموکراسی در یک کشور یا منطقه خاص مقیم شوند». از اهداف مهم و اصلی این بورسیه «حمایت از شبکهسازی برای تبادل اطلاعاتی با جوامع غیردولتی، آکادمیک، رسانهای و سیاسی» است. این بورسیه که پس از حوادث 11 سپتامبر ایجاد شد تاکنون به 6 ایرانی دیگر نیز تعلق گرفته که عبارتند از «رامین جهانبگلو»، «علی افشاری»، «مهرانگیز کار»، «فریبا داوودیمهاجر»، «محبوبه عباسقلیزاده» و «حسین بشیریه».
NED، بازوی قوی CIA در جهان
سوالی که باید در اینجا پاسخ داده شود این است: NED چگونه سازمانی است، چه اهدافی را در کشورهای مختلف دنیا از جمله ایران دنبال میکند و چرا حضور فردی مانند سیامک نمازی در این بنیاد باید برای نهادهای امنیتی کشور اهمیت داشته باشد؟
پس از ترورهای سیاه رهبران آمریکایجنوبی مانند «فیدل کاسترو» و «سالوادور آلنده» از سوی سازمان سیا و افشا شدن رسواییهای دیگر آنها مانند دادن پول به اتحادیههای کارگری، سازمانهای فرهنگی، رسانهها و روشنفکران سرشناس، حاکمیت آمریکا رویکردی نرمتر و هوشمندانهتر را برای تغییر حاکمیت کشورها در پیش گرفت. بازوهای اصلی آمریکا برای این کار سازمانهای دولتی و غیردولتی بودند که در قالبهای کمکرسانی به مردم، برگزاری انتخابات آزاد، ترویج دموکراسی، افزایش آزادی و... برای تغییر سیاسی تلاش و از این طریق گروههای مخالف را سازماندهی و تغذیه فکری و مالی میکردند.
یکی از این مجموعههای بسیار مؤثر NED بود که به اعتراف نخستین رئیس آن «آلن واینشتاین» در سال 1984 در مصاحبه با واشنگتنپست: «بسیاری از کارهایی را که ما امروز انجام میدهیم 25 سال پیش به طور مخفیانه توسط CIA انجام میشد». این مجموعه موفق به هدایت انقلابهای مخملین نرم در کشورهایی مانند گرجستان شد.
NED تحت حمایت کامل حاکمیت آمریکا برای برانگیختن نخبگان و عموم مردم با هدف تغییر نظام سیاسی ایران نیز برنامه گستردهای داشت که با بودجه 59 میلیون دلاری کنگره در سال 2005 و 79 میلیون دلاری در سال 2006 پشتیبانی شد.
آن زمان «کاندولیزا رایس»، وزیر وقت خارجه ایالات متحده در سخنرانی 15 فوریه 2006، خاطرنشان ساخت 25 میلیون دلار از بودجه 75 میلیون دلاری اختصاصیافته برای براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق NED و 2 سازمان اعانهبگیر همخانواده آن توزیع میشود. وی تأکید کرد: «ما آموزش و کار مدنی را به منظور کمک به سازماندهی اتحادیههای کارگری و سازمانهای سیاسی ایران حمایت خواهیم کرد».
تنها 3 سال بعد بود که فتنه 88 با حمایت کامل آمریکا در ایران رخ داد و ردپای آشکار NED در آن نمایان بود.
این توضیح کاملا گویای هدف NED از اعطای بورسیه به سیامک نمازی است اما این تنها دورهای نبود که سیامک نمازی در این سال گذراند. سیامک از تیر 84 تا مهر همین سال ذیل برنامه خاورمیانه در مرکز «وودرو ویلسون» آمریکا دوره دید.
در آمریکا تعداد کمی از اندیشکدهها، جزو اندیشکدههای دولتی محسوب میشوند که یکی از آنها مرکز وودرو ویلسون است. از طرفی در این کشور، اقدامات اندیشکدهها منحصر به کار پژوهشی نیست و اقدامات عملیاتی و شبکهسازی را نیز در دستور کار خود دارند. از جمله این اندیشکدهها، مؤسسه صلح ایالات متحده است که در زمینه درگیریها در عراق و قبایل مختلف این کشور و کمک به توافق صلح اولیه میان گروههای متعدد در عراق و آمریکا تلاشهای جدی داشته است.
در زمینه ایران نیز اندیشکدههای زیادی در آمریکا در تلاش برای شبکهسازی در ایران بوده و هستند و بالطبع اندیشکدههای دولتی مانند مرکز وودرو ویلسون نقش خطیری در این رابطه دارند.
با جایگاهی که این اندیشکده در آمریکا دارد، بویژه برنامه خاورمیانه آن که اکنون «هاله اسفندیاری» مدیر آن است، نمیتوان تصور کرد سیامک نمازی تنها برای یک آموزش ساده به این مرکز وارد شده باشد و قطعا هدفی مرتبط با اهداف کلان این مرکز درباره ایران در پس این حضور بوده است. علاوه بر همه اینها، سال 2007 (1386) انجمن جهانی اقتصاد سیامک را «رهبر جوان جهانی» نامید. تمرکز روی رهبری آینده جهان از طرف جوانان همسو با ارزشهای آمریکایی سالهاست یکی از محورهای مورد تأکید و تمرکز ساختار حاکمیتی آمریکاست. در این باره در سند امنیت ملی آمریکا برای سالهای 2015 و 2016 آمده است: «ما در حال به دست گرفتن ابتکار عمل برای ایجاد روابط جهانی و شناسایی رهبران آینده دولتها، کسب و کار و اتصال آنها به یکدیگر و جامعه مدنی و مهارتهای مورد نیاز برای رشد آنها هستیم. ما برنامههای جدید تبادلات میان جوانان آمریکایی از آفریقا گرفته تا جنوب شرق آسیا را پیگیری میکنیم».
در سایت وزارت خارجه آمریکا هم که اداره دیپلماسی عمومی آن مسؤولیت رسیدگی به مسائل جهانی جوانان را دارد آمده است: «سفارتخانههای آمریکا در سراسر جهان در حال ایجاد شوراهای جوانان به عنوان مکانیسمی برای مشارکت با رهبران جوان نوظهور برای پرداختن به چالشهای مشترک ما هستند».
شبکه «رهبران جوان جهانی» نیز که بخشی از مجمع جهانی اقتصاد است، کاملا همسو با دولت آمریکا در این راه گام برمیدارد و همه ساله جوانان زیر 40 سال را به عنوان رهبران جوان جهانی انتخاب میکند. این افراد از میان چهرههای شاخص اقتصادی، فعالان مدنی، وکلا، فعالان حقوق بشر و... که اغلب آنها از مخالفان ساختار حاکمیت کشور خود هستند انتخاب میشوند. این شبکه با هدف «جذب جوانان شاخص برای شکلدهی به آینده جهان» به دنبال تأثیرگذاری بر عرصه حاکمیتی و جامعه مدنی و به چالش کشیدن حکومتهایی است که آمریکا آنها را هدف قرار داده است.
این شبکه به طور جدی در ایران نیز فعال است، برنامههای متعددی در ایران برگزار میکند و در حال عضوگیری است. از ایرانیان دیگری نیز که تاکنون عنوان رهبر جوان جهانی را دریافت کردهاند میتوان «فاطمه حقیقتجو»، نماینده مستعفی مجلس ششم که اکنون در آمریکا زندگی میکند و علیه نظام فعالیت دارد و «بهمن قبادی»، سازنده فیلمهای ضدایرانی را نام برد.
آنچه در بررسی مجموعههایی که سیامک نمازی به نحوی با آنها در ارتباط بوده کاملا آشکار است، قصد آنها برای شبکهسازی و تأثیرگذاری میان عموم جامعه با هدف آمادهسازی مردم برای براندازی نظام، تحت حمایتهای دشمن غربی یا به بیان بهتر قصد نفوذ همهجانبه در میان مردم، نخبگان و طبقات مختلف جامعه است و البته آنچه گفته شد تنها بخش کوچکی از فعالیتهای وسیع سیامک نمازی است و فعالیتهای عظیم او در حوزه نفت و گاز ایران با همراهی افرادی از درون ایران و شرکت آتیه بهار و سوءاستفاده او از شرایط تحریم ایران در قالب این نوشته نمیگنجد و مجال دیگری میطلبد. با این حال همان موارد مطروحه نیز نشان از آن دارد که سیامک نمازی یکی از سرشبکههای مهم آمریکا برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و حاصل کارهای چند ساله او، پدرش، باقر نمازی و بقیه دوستانشان درون ایران به فتنه 88 انجامید. با این اوصاف دستگیری او نه به دلیل دیدار او از اقوام، بلکه به دلیل جلوگیری از سوءاستفادههای بیشتر وی و کوتاه کردن دست خانواده نمازیها از همه عرصههایی است که در تمام سالهای گذشته برای نفوذ به آن تلاش و کار جدی کردهاند.