printlogo


کد خبر: 160374تاریخ: 1395/4/23 00:00
انقلابی‌گری، زیربنای نظام

آرمان علوی: مدیران جمهوری اسلامی، دوست داشته باشند یا نه، وارث یک انقلاب هستند. انقلابی که خون‌های بسیار پایش ریخته شد و جوانان برومند و پیران فرزانه‌ای برای به ثمر رسیدنش روز را در زندان‌های تاریک ستمشاهی به شب رساندند و شکنجه‌های مخوف ستم‌پیشگان را تحمل کردند. این انقلاب آرمان‌ها و شعارهای مشخصی داشت؛ عدالت، برابری، آزادی، استقلال، حاکمیت ‌قانون، مشارکت مردم در اداره‌ کشور، از بین رفتن فقر و... نکته اینجاست که مدیران نظام نمی‌توانند این شعارها و آرمان‌ها را فراموش کنند یا چنین وانمود کنند که فراموش کرده‌اند. اکثر و اغلب مدیران این نظام هنوز نسل اولی‌هایی هستند که خود در زمان وقوع آن واقعه‌ شکوهمند حضور داشته‌اند و ادعای فراموشی‌شان مسموع نخواهد بود. علاوه بر این، ایام‌الله‌ انقلاب چون دهه‌ فجر و نیمه‌‌ خرداد و هفتم تیر، این قابلیت را دارند که شعارهای انقلاب را به  نسل چهارمی‌های انقلاب نیز بیاموزند، یادآوری این شعارها به نسل اولی که کار چندان مشکلی نیست.
یادآوری این شعارها برای مسؤولان تکلیفی ایجاد می‌کند و برای مردم حقی. از همین رو، مردم انتظار خواهند داشت وارثان انقلاب روحیه‌ای انقلابی داشته باشند. مردمی که علمایی را به یاد می‌آورند که در اوایل انقلاب، از فرزندان منحرف و منافق خود برائت جستند و راضی به محاکمه و بعضا اعدام آنها شدند، از مسؤولان امروز توقع خواهند داشت که در اجرای قانون، فرزند و قوم و خویش خود را با دیگر اعضای جامعه برابر بدانند. وقتی از انقلابی‌هایی بشنوی که در کنار جان و آبروی خویش، از مال خود نیز می‌گذشتند و هر چه داشتند هزینه‌ انقلاب می‌کردند، دیگر نمی‌توانی بپذیری بعضی دیگر همین انقلاب را سفره‌ای پهن‌شده برای خود می‌دانند و انقلاب را هزینه‌ خود می‌کنند. زنده ماندن این روحیه‌ انقلابی، برای خیلی‌ها خطرناک است. اگر این روحیه زنده ماند، آن وقت می‌شود از مسؤولان کشور بپرسی «پس آن عدالتی که دم از آن می‌زدید چه شد؟ در کوچه پس‌کوچه‌های ولنجک و نیاوران و زعفرانیه گم شد؟ صدای مردم پایین شهر و صدای حاشیه‌نشین‌ها آیا به ویلای شمال شهر می‌رسد؟ برادران ما کشته شده‌اند تا برادران‌تان صاحب نفوذ شوند؟»  امروز مردمان ما انقلابی عمل می‌کنند. حاکمیت هم چنین انتظاری از آنها دارد. جوانان دلبندشان را تقدیم اسلام و انقلاب و آرمان مقاومت می‌کنند. در برابر تحریم‌ها و فشار‌های اقتصادی ایستادگی می‌کنند. در انتخابات‌ها و راهپیمایی‌ها به میدان می‌آیند، پشت حاکمان را گرم می‌کنند و مهر تایید بر مشروعیت نظام حاکم می‌زنند. این مردم انتظار دارند مسؤولان‌شان هم اینچنین باشند. مسؤولان‌شان هم خود را هزینه‌ این انقلاب و مردم کنند، نه اینکه بر سر خوان گسترده‌‌ انقلاب بنشینند و انقلاب و مردم را هزینه‌ خود کنند.
این انتظار، اگر به مطالبه‌ای اصولی و فعال تبدیل شود، خواب انقلابی‌نماهای سودسالار را آشفته خواهد کرد. برای همین برخی تلاش‌شان بر به فراموشی سپردن انقلاب و انقلابی‌گری است. اما راه به جایی نخواهند برد، بر فرض هم که شعار‌های 37 سال پیش مردم در کف خیابان‌ها و سخنرانی واعظان و نوشته‌های نظریه‌پردازان فراموش شود. با بالاترین سند قانونی کشور، قانون اساسی که براساس انقلابی‌گری نوشته شد و اصل سومش که می‌گوید «دولت موظف است همه امکانات خود را برای رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه‌، در تمام زمینه‌های مادی و معنوی به کار برد» چه خواهند کرد؟ زیربنای نظام جمهوری اسلامی، اعم از اصول قانون اساسی، سیاست‌های کلی، مبانی نظری و ایدئولوژیک و تدابیر رهبری آن، همه براساس انقلاب و انقلابی‌گری است. حال اگر روبنا در هر یک از قوا بخواهد در تضاد با آن عمل کند، صرفا به ناکارآمدی و نارضایتی بیشتر خواهد انجامید، تا آنجا که نه از تاک نشان بماند و نه از
تاک نشان.  آقایان! برای حیات مادی‌تان هم که شده، بهتر است از روح انقلاب فاصله نگیرید.


Page Generated in 0/0070 sec