شروین طاهری: کودتای نافرجام بامداد دیروز ترکیه قطعا نمایشی نبود که اگر بود یکشبه به آخر نمیرسید و به قول طنازان عالم مجازی، ترکها استادانه از آن سریالی چندصد قسمتی درمیآوردند. در عوض میتوان گفت این کودتا، پایانبندی نمایش خونین داعشیای بود که رجب طیب اردوغان طی 5 سال گذشته برای سرگرم کردن نظامیان ترکیه در منطقه به راه انداخته بود؛ چه همواره میهراسید که بزرگترین میراث آتاتورک یعنی کودتاهای متوالی ژنرالها علیه دولتهای منتخب یا منتسب آنکارا، روزی گریبان خودش را هم بگیرد که سرانجام گرفت!
مرد اول سیاست در تنها کشور مسلمان عضو ناتو آن هم در همسایگی روسیه و ایران، میدانست سازوکار ارتش دستپرورده آمریکا در کشورش چیزی جز تغییر حاکمیت سیاسی آنکارا - بویژه اگر مقتدر هم باشد - در بزنگاههای مورد نظر واشنگتن نیست. پس خبیثانه با نقشه نومحافظهکاران کاخ سفید در زمان وزارت خارجه هیلاری کلینتون در واکنش به موج بیداری اسلامی، برای راه انداختن جنگهای نیابتی تکفیری در خاورمیانه به اسم اسلام وهابی و با هدف تضعیف و فروپاشی دولتهای منطقه همساز شد. با حربه نوعثمانیگری او سر دستگاه عریض و طویل و عمدتا «لائیک – پانترکی» نظامی ترکیه را به دخالت در لیبی و سوریه و عراق و حتی لبنان و مصر و یمن و نیجریه و مالی گرم کرد و در این راه حتی خطر مواجهه با روسیه را به جان خرید اما نمایش کثیف او لاجرم روزی به پایان اکران خود می رسید. روزی از همین روزها، خوره تکفیری و تجزیه به گوری بدل شد که این بهرام گرفت و همان گونه که دیدیم طی یک سال اخیر آتش جنگ داخلی و تروریسم ترکیه را فراگرفت؛ اوایل کردها در شرق و جنوب و کمی دیرتر داعش در غرب و در حقیقت قلب بهاصطلاح امپراتوری نوعثمانی رجب پاشا یعنی قسطنطنیه دیروز و استانبول امروز. حمله بیسابقه 9 تیرماه به فرودگاه آتاتورک استانبول، به معنای هشداری جدی برای رئیسجمهور خودکامه برای پایان دادن به نمایش داعش بود، چرا که چاقوی تکفیری مشخصا دست صاحبش را بریده بود. البته اردوغان چند هفته پیش از آن چرخش ندامتبار خود را از مواضع ماجراجویانه 5 سال گذشتهاش آغاز کرده بود؛ بند و بست با اتحادیه اروپایی در مساله سیل پناهجویان، عادیسازی روابط با تلآویو، قطع کردن حمایت از داعش، نامه عذرخواهی – بابت سرنگون کردن سوخوی روسی در آسمان سوریه – به پوتین و برنامه تبدیل مسکو به بزرگترین شریک اقتصادی آنکارا و دست آخر فرستادن هیاتهای نهان و غیررسمی به دمشق برای بررسی راهکار آشتی با اسد. اما همه اینها به معنای فراغت یافتن نظامیان از تهدیدها و ماموریتهای فرامرزی بود. در عین حال مثل همیشه رجب پاشا در چرخش خود زیادهروی کرده بود. پیشنهاد به روسیه برای استفاده از پایگاه اینجرلیک - پایگاه مشترک ترکیه با ناتو - در جنگ با داعش و رایزنی پنهان برای بقای بشار اسد، حقیقتا فراتر از تحمل آمریکا و ناتو و در حد دشنامی ناموسی به آنها بود. حمله به فرودگاه آتاتورک استانبول اولین هشدار به آنکارا بود که نباید از مدار غرب خارج شود اما کارگر نیفتاد و وقتی اردوغان پس از آن حمله، تصفیه جدی مهرههای مستقیم غرب در چارچوب وفاداران به «فتحالله گولن» - رهبر مخالف سایهنشین - را در بدنه ارتش و ژاندارمری و همچنین دستگاه قضایی پی گرفت، دیگر برای گولنیهای مورد حمایت غرب چارهای نماند جز این که واکنش نشان دهند و سنت کودتا را دوباره در آناتولی زنده نگاه دارند. فتحالله گولن، رهبرسایه ساکن پنسیلوانیا را حالا دیگر همه به عنوان دشمن شماره 1 رجب طیب اردوغان میشناسند. او گزینه جایگزین آمریکا برای حکومت حزب و عدالت توسعه در ترکیه است. سیاستمداری بسیار بانفوذ در ارکان جامعه ترکیه و میلیاردری که خود را پیشوای دینی قرائتی کالوینیستی و صهیونیستپسند از اسلام میداند. طبیعی بود که آمریکا و اروپا نیز از کنار گذاشتن مهره سوختهای مثل اردوغان استقبال میکردند.
محکومیت ظاهری کودتا توسط اوباما و مرکل از پیش برنامهریزی شده بود، چون به فرض موفقیت کودتا قرار نبود کودتاچیها در راس قدرت بمانند و طبعا پروسه انتقال حکومت با ظاهری دموکراتیک به گولنیها در راه بود.
کودتایی که از نخستین ساعات بامداد شنبه 26 تیر با بستن پلهای ارتباطی استانبول روی تنگه بسفر توسط گروهی از نظامیان موسوم به شورای صلح عملیاتی شد، در واقع ریشه در رویدادهای چند روز جلوتر داشت. روزهایی که خبر موج دستگیری مقامات کشوری و لشکری گولنی در ترکیه جسته و گریخته منتشر میشد. سپس آلمانها در اعتراض به یک اختلاف نامشخص احتمالا با ژنرال «خلوصی آکار»، رئیس ستاد مشترک ارتش ترکیه - که در جریان کودتا، گروگان گرفته شد - تهدید کردند نیروهایشان را از این کشور بیرون میکشند و متعاقبا چهارشنبه گذشته خبر رسید فرانسویها باز هم بنا به اختلافی نامشخص با دستگاه اطلاعاتی ترکیه (میت) و بر پایه ارسال گزارشهایی به پاریس مبنی بر احتمال بروز تهدیدهایی جدی، کنسولگریشان در استانبول را از روز پنجشنبه [همزمان با جشن ملی فرانسه و حمله تروریستی خونین نیس] در این کشور تعطیل کردند. حتی نمیتوان از ارتباط حمله نیس با کودتای ترکیه چشمپوشی کرد، چرا که افکار عمومی را موقتا از ترکیهای که آبستن جنگی داخلی بود دور کرد.
آنچه تاکنون درباره کودتای اخیر گفته نشده این است که اردوغان پیش از آغاز آن در حال محاصره کردن درجهداران گولنی بود. ژنرال «آکین اوزتورک»، فرمانده سابق نیروی هوایی ترکیه که دیروز به عنوان فرمانده ارشد کودتاچیها معرفی شد مدتی پیش به خاطر ارتباط با محفل گولنی برکنار شده بود، البته هنوز در دفتر اطلاعات نیروی هوایی و شورایعالی نظامی عضویت داشت.شریک اصلی او در کودتا، ژنرال «متین اییدیل»، فرمانده سابق مرکز مخابرات و پشتیبانی آموزشی نیروی زمینی بود، یعنی جایی که برای مهرهچینی در ارتش بسیار مناسب است. آنها در رأس گروهی از ژنرالهای نیروی هوایی و ژاندارمری، فرماندهان نفوذی گولن در دستگاه اطلاعاتی و برخی یگانهای تکاوری ارتش قرار داشتند اما این هسته مرکزی بسیار کوچکتر از آن بود که بتواند در مقابل کل ساختار نظامی و سیاسی کاری از پیش ببرد. تعداد کم نیروهای میدانی کودتا و حملات محدودشان به چند دفتر رسانهای و ماهوارهای در استانبول و آنکارا و همچنین حملات ناکارآمدی که به محل اقامت رئیسجمهور، همچنین ساختمان پارلمان و سازمان میت داشتند و بویژه عدم موفقیت آنها در استفاده از جنگندههای اف 16 و هلیکوپترهای تهاجمی که در اختیارشان بود، برای محاصره پایگاههای نظامی بخش وفادار ارتش و نیروی هوایی و همچنین هدف قرار دادن یا متوقف کردن پرواز اردوغان به استانبول، نشان میداد آنها کاملا مهیای عملیات سراسری براندازی و کنترل کشور نبودهاند و وادار به یک عملیات زودهنگام شدهاند.
با این حال همانطور که «ییلدیریم»، نخستوزیر ترکیه هم اعتراف کرده سرکوب این شورش نظامی به معنای مرتفع شدن خطر کودتاهای بعدی نیست. نمایش نظامی اردوغان در منطقه رو به پایان است و شورش ارکان قدرت در ترکیه علیه یکدیگر تازه آغاز شده است. جایگاه اردوغان پس از کودتای دیروز به قدری متزلزل شد که حتی حزب کردها (دموکراتیک خلق) که با او در جنگند نیز موقتا از او حمایت کردند. از فردای کودتا، رجب قیمهای بیشماری برای ادامه حکومت در کاخ آک سارای خواهد داشت که این جنگ قدرت در ترکیه را پیچیدهتر میکند.