محمدصادق زمانى: پدیده حقوقهای نجومى به عنوان یک «ضدارزش»، نیازمند واکاوى و کالبدشکافى جامعهشناختى و روانشناختى است و براى پیشگیری از تداوم یا تکرار این ضدارزش، نباید اجازه داد به فراموشى سپرده شود و همواره باید از درسهایى که این جریان تاسفبرانگیز براى جامعه ما در پى داشت، عبرت گرفت. از سوى دیگر، روشنگرى در این باره به تقویت شاخصههای «مدیر در تراز جامعه اسلامى» کمک مىکند. در این نوشتار به صورت گذرا و کوتاه، برخى از آسیبهای اجتماعى و روانى پدیده ضدارزش حقوقها و دستمزدهای نجومى را با هم مرور مىکنیم:
١- خدشه به آرمان حمایت از مستضعفین: یکى از آرمانهای بنیادین و اصلى انقلاب اسلامى، حمایت از مستضعفان و محرومان است. عمق استراتژیک این آرمان براى جامعه انقلابی ما تا جایى است که امام خمینی(ره) بارها تاکید کردند این انقلاب متعلق به پابرهنگان و مستضعفان است. حقوقهای میلیونى حق تکتک مردم و بویژه مستضعفان، محرومان و ایتام است که به جیبهای یک اقلیت سرازیر شده و عامل خدشه عمیق به این ارزش معنوى و اجتماعى است. مدیرانى که چنین مبالغ کلانى را دریافت کردهاند، فرسنگها از باور به آرمان خدمت به محرومان، دور هستند.
٢- بىاعتمادى اجتماعى: به همان میزان که قناعت و عدالت مدیران باعث رشد اعتماد اجتماعى مىشود به همان میزان هم، حرص و آز مدیران، اعتماد اجتماعى به ارزشها، اخلاقیات، معنویت و نظام سیاسى را کاهش مىدهد. اعتماد اجتماعى، سرمایه طلایى یک جامعه و ضامن تعالى و پیشرفت است. زمانى که تعدادی از مدیران به نام اعتدال، راه افراط را برمىگزینند و با دریافت حقوقهای نامتعارف ثابت مىکنند که تشنگان ثروت و قدرت هستند نه شیفتگان خدمت، اعتماد اجتماعى را مجروح مىکنند.
٣- بسترسازى براى آنارشیسم: پیامبر(ص) فرمودند که مردم بر دین (مرام و منش) حاکمانشان هستند (رفتار مىکنند). بر این مبنا، زمانى که تعدادی از مدیران با زیر پا گذاشتن قانون و اخلاق، مسیر هرج و مرج را در پیش مىگیرند و بهعنوان متولی امامزاده، حرمتش را نگه نمىدارند، طیفی از مردم (مدیران محروم از حقوقهای میلیونى و مردم عادی) نیز با این توجیه که «ما از آنان چه کمتر داریم؟! آنها مىخورند، ما چرا نخوریم؟!» دست به تقلید از این رفتار غلط مىزنند. بر این مبنا، مدیران محروم از حقوقهای نامتعارف به انحاى گوناگون تلاش مىکنند جبران مافات کنند(!) و افراد عادى و غیرمدیر هم در تلاشند با شیوههای کلاهبردارانه و بزهکارانه، از قافله جا نمانند! در حقیقت، مدیران دریافتکننده حقوقهای نامتعارف، با این رفتار ضدارزش، براى ایجاد آنارشیسم (هرج و مرج)، قانونشکنى و بیاخلاقى بسترسازى مىکنند.
٤- تولید افسردگى اجتماعى: یکى از عوامل تولید افسردگى اجتماعى، تناقض رفتار و گفتار مدیران است. از سوى دیگر، در شرایط فعلى اقتصادی، زمانى که مردم مشاهده مىکنند که مدیران دولتى به جاى حل مشکلات اقتصادى مردم، به اقتصاد جیب خودشان فکر مىکنند و به جاى آنکه به تقسیم بیتالمال بر سر سفرههای مردم بیندیشند به رونق سفرههای خودشان با پول بیتالمال، همت کردهاند، دچار افسردگى و سرخوردگى مىشوند.
٥- ایجاد یأس و ناامیدی: یکى از مؤلفههای تولید و تقویت امید در جامعه، عملکرد، رفتار و اندیشه بهنجار مدیران است. در مقابل در صورتى که مدیران عملکرد، تفکر و رفتار ناهنجار داشته باشند، ناامیدى در جامعه افزایش مییابد. افزایش سطح ناامیدی در یک جامعه، تاثیر مستقیم منفى بر تولید، قانونگرایى، شکوفایى علمى و رونق اقتصادی بر جای خواهد گذاشت.
٦- تبدیل ضدارزش قارونگرایی و اشرافیگرى به ارزش: از دیگر آسیبهای دستمزدهای نجومى، ترویج ضدارزش قارونگرایی و اشرافیگرى در جامعه است؛ رفتارى که به تشدید پدیده خطرناک «فقیر و غنى» و شکاف طبقاتى دامن مىزند. جامعه اسلامى به «مدیر قارون» هیچ نیازى ندارد بلکه محتاج و حامى «مدیر قانون» است.