گروه فرهنگ و هنر: سینمای کودک و نوجوان؛ گونهای که در تمام سالهای بسیاری که کمر به نابودی آن در کشورمان بسته شد، در سینمای جهان جایگاهی تثبیتشده یافته است و خروجیهای حیرتانگیز حوزه کودک و نوجوان در این سالها که نهتنها برابری بلکه پیشتازی نسبت به دیگر ژانرها و موضوعات سینمایی دارد، نشاندهنده اهمیت مخاطب کودک و نوجوانی است که درصد بسیاری از صندلیهای سالن سینماها را به خود اختصاص میدهند. دلیل این ادعا جولان انواع فیلمهای انیمیشن و سینمایی بلند در باکس آفیس جهانی در هفتههای متوالی است. مثلاً در همین ماههای اخیر فیلمهایی چون «زندگی مخفی حیوانات خانگی»، «کتاب جنگل»، «زوتوپیا» و «لاکپشتهای نینجا: خارج از سایهها» توانستند صدر گیشه سینماهای آمریکا و کشورهای دیگر را از آن خود کنند اما در کشورمان سالهاست به دلیل سهلانگاری مدیران عرصه فرهنگ و هنر و بها ندادن به تولید آثاری مرتبط با کودکان و نوجوانان، این ژانر به شکلی رو به مرگ درآمده و سالهاست که تنها با شعار زنده شدن توسط مسؤولان دارد نفسهایی بیرمق میکشد و همین شده که بعد از موفقیت سینمای کودک در دهه 60 دیرزمانی است که شاهد تولید آثاری شایسته در این حوزه نبودهایم. در این راستا یادداشت 2 تن از فیلمسازان فعال سینمای کودک و نوجوان به عنوان تکمیلکننده این نگاه در ادامه میآید. صادق صادقدقیقی، کارگردان جوان و متعهدی که فیلمهایی چون «بزرگمرد کوچک» و «تا آمدن احمد» را با حضور چهرههای کودک و نوجوان ساخته است و فرزاد اژدری که فیلمهای کودکانه «وروجکها»، «عملیات مهدکودک» و «سلام بر فرشتگان» را ساخته است، در یادداشتهای کوتاه و اختصاصی برای «وطن امروز» از وضعیت نامساعد سینمای کودک میگویند.
صادق صادقدقیقی: تسخیر جهان با ژانر کودک
امان از من که بسیار گلایه میکنم. امان از آن کس که میگوید سینمای کودک با شعار نمیتواند سرپایش بایستد. امان از تو که میگویی سینمای کودک را به اوج رساندن شجاعت و دلسوزی میخواهد. امان از او که میگوید سینمای کودک دوپارگی را نمیطلبد. امان از همه که میگویند سینمای هالیوود در همین سالی که گذشت با ژانر کودک، جهان را تسخیر کرد! امان از سینمای کودک که این همه اهالی سینما و مدیران ما را به دردسر انداخته است. امان از سینمای کودک که من فیلمساز را هر روز با تمام غرورم مجاب میکند تا به شورای کودک التماس کنم فیلمنامهام خوب است، قهرمان دارد، کودک در داستان فیلم غرق میشود، همذاتپنداری میکند، الگو میگیرد؛ نه از مدل غربی، بلکه از فرهنگ و تمدن ایرانزمین الگو میگیرد. اما برای او که تمدن مهم نیست! مهم نیست که تو روی فیلمنامهات 2 سال کار کردهای، وقت گذاشتهای، عمر گذاشتهای، از جیب خوردهای و...، مهم آن است فیلمنامهات به صورت انشا خوانده شود، بعد هم بگویند خوب نیست، در راستای سیاست نیست. مهم آن است که دوست فیلمسازش از او راضی باشد و طرح دو خطیاش تصویب شود، و با دوست تصویبکنندهاش با هم نه در ایرانزمین بلکه در جهان به گردش بپردازند. اما امان از خودم که از رو نمیروم، با هر تلاش و در حد توان و دانشم و با مبلغ اندکی، سعی میکنم فیلم بسازم. اما با همه این تلاشها و سرپای خود ایستادنها، رفتاری با من میشود که در اکران زانو بزنم. و رویم کم شود و دیگر نای حرف زدن نداشته باشم. زانو زدن فیلمساز یعنی مرگ او؛ کسی که روزی کودک بوده! فقط از خدا میخواهم روزی فرا برسد که سینمای کودک چند سینمای تمام سانس داشته باشد تا من دوباره توان پیدا کرده و دست روی زانوهایم گذاشته، بلند شوم و دوباره فیلم بسازم تا کودک و نوجوان کشورم را با قهرمانان کشورم آشنا کنم و به آنها گوشزد کنم. آهااااای کودکی که روزی بزرگ میشوی، سعی کن ایرانی باشی، چون یک ایرانی هیچگاه دروغ نمیگوید.
فرزاد اژدری: بگذار دلشان خوش باشد که خوابیدهایم....
وقتی بچه بودیم مادرم من و برادر دوقلویم را وادار میکرد ظهرها بخوابیم. بچه بودیم و بمب انرژی. نمیشد که بخوابیم. میرفتیم زیر پتو و مثلا بیحرکت میماندیم. کمکم که اعتماد مادر را جلب میکردیم طفلی فکر میکرد ما خوابیم، غافل از اینکه ما اسباببازیهایمان را زیر پتو قایم کردهایم و یواشکی با آنها بازی میکردیم. حتی اگر مادر میفهمید و آنها را از ما میگرفت با انگشتانمان بازی میکردیم. سینمای کودک و نوجوان حکایت خواب زورکی من و برادرم است. هرچقدر نخواهند فیلم کودک درست اکران شود، وضع تولیدات بد باشد، سالن و گروه نباشد و.... باز هم ما زیر این پتوی بزرگ بیداریم. بگذار فکر کنند میتوانند سینمای کودک را جهت و خط و ربط بدهند و برایش هزار جور محدودیت ایجاد کنند. طفلکیها نمیدانند فیلمسازان کودک از قبل اسباببازیهایشان را زیر همین پتوی بزرگ قایم کردهاند. وقتی میفهمند که فیلمهایمان به دور از هزار اما و اگر با کودکان و نوجوانان ایران و جهان ارتباط تنگاتنگ برقرار کردهاند. فعلا بگذار دلشان خوش باشد که خوابیدهایم....