printlogo


کد خبر: 160744تاریخ: 1395/4/29 00:00
آیا حوادث اخیر آناتولی برای خودباختگان داخلی که ترکیه را الگوی پیشرفت معرفی می‌کردند عبرت‌آموز خواهد بود؟
مدل داغان

دکتر زهرا طباخی: «از این ترکیه یاد بگیریم» این جمله‌ای است که حسن روحانی در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری 92 در تلویزیون بر زبان آورد.
آنچه در چند شب اخیر در ترکیه اتفاق افتاد شاید برای غربگرایان ایرانی که الگوی پیشرفت کشور را با اصرار به مدل ترکیه و مصر و عربستان گره می‌زدند، از چند منظر گران‌تر از خود ترک‌ها تمام شد.
الف- آنها اردوغان را به علت آفرینش ترکیه سکولار، غربزده و بی‌آرمان یا به قول خودشان «بین‌المللی» ستایش می‌کردند. سیاستمدار به اصطلاح اسلامگرایی که آشکارا برای اتحاد با اسرائیل، فاجعه تاریخی کشتی مرمره را با پول معاوضه می‌کند و برای خوشامد آل‌سعود داعش را «برادران سنی» خطاب می‌کند! از تضعیف جبهه مقاومت ضدداعش لذت می‌برد و جنگنده روسیه را در خاک سوریه سرنگون می‌کند تا به نیابت از آمریکا با شریک تجاری خود به صورت جدی درگیر شود. همه شروط غربی‌ها در سازمان تجارت جهانی را می‌پذیرد و در مناقشات منطقه‌ای «ناتو» را به یاری می‌طلبد! شیفتگی نسبت به ترکیه سکولار و معامله‌گر را می‌توان در توصیف «سریع‌القلم»، طراح مانیفست
سیاسی- اقتصادی دولت حسن روحانی مشاهده کرد، آنجا که می‌گوید: «با ائتلافی که بین این دو قدرت اقتصادی و سیاسی(عربستان و ترکیه) شکل گرفته، نظم منطقه‌ای به طرف کشورهای عربی از یک طرف و ترکیه از طرف دیگر سوق پیدا خواهد کرد. اهمیت ترکیه به دلیل مدل خاصی است که ارائه کرده است؛ مدلی که نه‌تنها در خاورمیانه بلکه در میان کشورهای قابل اعتنای در حال توسعه جهان از آن استقبال شده و احترام قابل‌توجهی برای مردم و کشور ترکیه کسب کرده است».
  خدمات بی‌حاصل اردوغانی!
ب- اخوانی‌ها از زمان روی کار آمدن در ترکیه علاوه بر تخلیه احساسات اسلامگرایانه ملت ستمدیده این کشور از 100 سال آتاتورکیسم، هر آنچه ممکن بود آمریکا با «فتح‌الله گولن» و نسخه‌های مشابه، بر سر اسلام ترک‌ها، کردها و عرب‌ها بیاورد، با چند برابر سرویس اضافه، برآورده کردند تا جایگاه خود را در منطقه به عنوان «متحد امن و پایدار غرب» در طراحی خاورمیانه جدید تثبیت کنند اما در کمتر از 3 سال با سازماندهی و اجرای 2 فرآیند تاریخ مصرف گذشته سیاسی، از سوی متحدان غربی خود مواجه شدند که چیزی نمانده بود قدرت را به برای همیشه از آنها بستاند! بار نخست سال 2013 اردوغان با انقلاب مخملی «جورج سوروس» آمریکایی- اسرائیلی در غائله «پارک گزی» دست و پنجه نرم کرد و این‌بار به شیوه قرن نوزدهمی با «کودتای نظامی» چهارستون دموکراسی ترکی به لرزه درآمد! اقتصادش با سر به زمین خورد و مردمش سیلی محکم و غیرمنتظره‌ای از متحدان به اصطلاح «قابل اعتماد» خود دریافت کردند. ترکیه در جهان به علت اجرای بی‌چون و چرای سیاست‌های «آمریکایی- اسرائیلی» برچسب «حامی تروریسم» دریافت کرد و خاک کشورش با بی‌آبرویی تمام به مأمن داعشی‌ها تبدیل شد!
این وقایع در حالی در ترکیه به اصطلاح اسلامگرایان اجرا شد که سیاستمداران غربگرای این کشور به علت اتخاذ تدابیر تک‌مرحله‌ای و فاقد عمق و دوراندیشی ملی، در مسیر امکان‌دهی به اجرای  طرح «خاورمیانه جدید» آمریکایی- صهیونیستی با جنگ داخلی و ناامنی شهری دست به گریبان شدند. اکنون نیز در شرایط پس از کودتا با مشخص شدن اختلافات استانبول با آنکارا، حقیقتا موقعیت رؤیایی(!) فروپاشی از درون و تشکیل 3 دولت فدرالی - مشابه نقشه قدیمی «کاندولیزا رایس» - در ترکیه دور از انتظار نیست کما اینکه متخصصان همین پیش‌بینی را درباره سعودی نیز دارند.
  مصرف‌گرایی سیاسی
به نظر می‌رسد مصرف‌گرایی جدی آمریکایی‌ها در عرصه سیاست منطقه‌ای بیش از هر زمانی غربگرایان ایرانی را به هراس انداخته است، چرا که عمیقا به نسخه توسعه ترکی- عربی  با مطلع «باج می‌دهم پس هستم!» مومن بودند و این روند را به واسطه نمک‌گیر کردن اقتصادی- سیاسی اروپا و آمریکا ضامن ثبات و پیشرفت اجتماعی و عقلانی جامعه ایرانی برمی‌شمردند! حتی در دوره پسابرجام نیز مشاور دولت، نسخه مذکور را به دولت توصیه می‌کند و مطابق تز ترکی- عربی، مخالفت با سیاست‌های غرب در حوزه امنیت ملی را غیرقابل دفاع ارزیابی کرده و با توصیف نقش‌آفرینی امنیتی ایران در منطقه ضد‌داعش به «بلندپروازی» تاکید می‌کند که ما نیز باید مطابق روش «همگرایی جهانی»، اصطلاحا بین‌المللی شویم و درآمدمان را در کشورهای توسعه‌یافته خرج کنیم تا «قدرت» به دست بیاوریم. نتیجه اجرای این رویه در ترکیه، از دست رفتن اکوسیستم بومی فناوری اطلاعات این کشور با سند زدن همه استارتاپ‌های موفق و سودده این کشور به نام غربی‌ها و ایجاد اختلال اقتصادی- امنیتی در بازار ترکیه به واسطه فراهم آمدن زمینه کودتای اقتصادی  با شبکه‌سازی اجتماعی غربی‌ها شد و در ایران نیز در شکل قراردادهای میلیارد دلاری ایرباس، پژو، بوئینگ و رنو و... مطابق مدل سعودی تبلور یافت! مدلی که منتظر می‌ماند بنگاه‌های خرد و کلان اقتصادی کشور در دوره «پساتحریم»، یک به یک ورشکسته شوند و بازار را به نام شرکت‌های چندملیتی مترصد فرصت به نام «همگرایی با جهان» سند بزند!
بامزه اینجاست که رئیس‌جمهور پس از 3 سال اجرای نسخه ترکی- سعودی، در برابر اعتراضات کرمانشاهی‌ها، وارد درگیری لفظی با مردم می‌شود و از کم‌صبری ملت انتقاد می‌کند! و خدا می‌داند اگر پرونده دفاعی کشور نیز به دست تئوریسین‌های سیاست خارجی و مروج اقتصاد سیاسی افتاده بود اکنون از ایران چیزی بیشتر از ترکیه داعشی، تروریست‌پرور و درگیر در ناامنی بادوام تضمینی باقی نمانده بود!
  مانیفست پوچ
فارغ از کارنامه اقتصادی دولت برجام، مرور اظهارات تاریخی سریع‌القلم درباره فرجام نسخه ترکی- سعودی برای به چالش کشیدن کوته‌بینی و بی‌برنامگی غربگرایان ایرانی کافی است: «من فکر می‌کنم در نهایت قدرت سیاسی منطقه به عربستان و قدرت اقتصادی و دیپلماتیک به ترکیه منتقل می‌شود»! درست متوجه شدید... صحبت از ترکیه‌ای است که اکنون به واسطه مبارزه قانونی با کودتاگران توسط وزیر خارجه فرانسه تهدید می‌شود و جز سند حمایت دیرهنگام وزارت خارجه آمریکا از اردوغان، دفاعی برابر تهدید به اخراج از ناتو و سازمان تجارت جهانی ندارد! اکنون تناقضات در مانیفست سیاسی- اقتصادی غربگرایان به حدی زیاد شده که دقیقا نمی‌دانند چرا به‌رغم عمل به دستورالعمل‌های همگرایانه غرب، عربستان سعودی به عنوان «مدیر منطقه‌ای برنامه آمریکا» به سیاست خارجی آنها لگد می‌زند و اقتصاد و سیاست هر دو کشور الگو، با مهندسی غرب به فضاحت کشیده شده است؟!
چرا مطابق پیش‌بینی سریع‌القلم شخصیت‌های مصری و تونسی اخوان‌المسلمین که «جهانی می‌اندیشیدند» و «ارتباطات گسترده بین‌المللی داشتند» و «زبان خارجی بلد بودند» نه‌تنها «آینده اسلام سیاسی» را تعیین نکردند بلکه حق تعیین سرنوشت خود را هم با ضربه فنی متحد سعودی از دست دادند و در قفس روزگار می‌گذرانند... ایرانی‌ها می‌خواهند بدانند چرا ارسال نامه «فدایت شوم» محمد مرسی به سوی اسرائیل و اعلام برائت از ایران، منجر به ارتقای رتبه و دوام اخوان مصری در بازی غرب نشد؟! فراموش نکنیم اقلیت مذکور، «قدرت منطقه‌ای ایران» را به علت قطع رابطه سیاسی با اسرائیل، تحقیر و عامل عقب‌ماندگی اقتصادی ارزیابی می‌کردند و در عین حال جنگ با داعش را «بلندپروازی» می‌خواندند!
  عبرت از پسابرجام
این حقیقتی غیرقابل انکار است که کودتا در ترکیه، سقوط مصر به دوره فلاکت‌بار مبارک با کودتای سیسی، سقوط احتمالی آل‌سعود و دوام سوریه و عراق برخلاف همه پیش‌بینی‌ها و اعمال فشار حداکثری بر دولت روحانی در دوره پسابرجام، زلزله‌ای عظیم در آمال و آرمان‌ها و افق تاریخ غربگرایان در ایران ایجاد کرده است. حتی برای قشر متوسط ایرانی که سال‌ها ایده‌آل‌گرایی غربگرایان در تبدیل شدن به «عربستان نفت و فروش» یا «ترکیه معتقد به دیاثت سیاسی» را می‌پسندیدند امروز عبرت‌گیری از حوادث و وقایع پسابرجام جدی‌تر شده است.
آنچه باید از سقوط مصر و ترکیه و سعودی در عرصه بین‌الملل بیاموزیم در وهله اول استوار بر این واقعیت است که هیچ راه میانبری برای رشد و پیشرفت اقتصادی به جز اتکا به توانمندی‌های درونی و استفاده از ظرفیت‌های بومی وجود ندارد. همچنین نسخه باج‌دهی اقتصادی به غرب با هدف «گدایی توسعه» منجر به فروپاشی اقتصادی و سیاسی می‌شود، چرا که رقابت در جهان بر سر تصاحب منابع و منافع کشورهای کمتر توسعه یافته است نه سهیم کردن آنها در باشگاه قدرت!
ما نمی‌توانیم نگارش نسخه پیشرفت کشور را به کسانی بسپاریم که نادرستی همه تحلیل‌ها و آینده‌نگری‌های آنها در مدت کوتاهی آشکار می‌شود و در عین حال گناه خود را با فرافکنی به ناکارآمدی انقلاب و انقلابیگری نسبت می‌دهند. آیا وقت توبه از «غربزدگی» فرا نرسیده است؟


Page Generated in 0/0096 sec