محمدحسین نظری: رکود عبارت است از پیدا شدن «اضافه تولید» یعنی پر شدن بازار از کالاهایی که مشتری ندارد. وقتی در بازار مشتری نباشد و کالاها فروش نرود طبعاً تولید کالاها نیز کاهش یافته و متوقف میشود و به دنبال آن تعطیلی کارخانهها و بیکاری وسیع کارگران پیش میآید که به نوبه خود فروش کالاها را باز هم دشوارتر کرده و بر عمق بحران میافزاید. بدهکاران توان پرداخت بدهی خود را سر موعد از دست میدهند و موسسات سرمایهداری یکی پس از دیگری ورشکست میشوند. به عبارتی رکود اقتصادی دورهای را گویند که اقتصاد کوچک میشود و رشد اقتصادی در این دوره منفی است. اثرات رکود اقتصادی معمولاً در بخشهای مختلف اقتصاد از قبیل اشتغال، درآمدهای واقعی و تولید صنعتی قابل مشاهده است. در واقع رکود اقتصادی به علت پایین آمدن تقاضا به وجود میآید. این کمبود تقاضا میتواند ناشی از کاهش قدرت خرید مردم باشد که منبعث از فقر در سطح وسیع است. «رکود» همان چیزی است که امروز مردم ما در حال دست و پنجه نرم کردن با آن هستند.
با وجود نابسامانیهای اقتصادی در کشورمان طی سالهای اخیر با روی کار آمدن دولت یازدهم و براساس وعدههای داده شده انتظار میرفت دولت برای رونق اقتصادی و ریشهکن شدن فقر اقدامهای اساسی انجام دهد، چرا که آرای آقای روحانی تحت تاثیر وعدههای اقتصادی شکل گرفت و میتوان اصالت اقتصادی برای آن قائل بود. وعدههایی که مردم را بیپروا در روزهای آخر به سمت او سوق داد و با نسبت چند دهم درصدی باعث رایآوری او شد. دیدگاههای اقتصادی حسن روحانی رئیس دولت در بلندمدت توسعه اقتصادی و در کوتاهمدت افزایش قدرت خرید خانوارها، رشد تولید ملی، افزایش کافی سرمایهگذاری و کنترل تورم اعلام شد اما تیم اقتصادی آقای روحانی تمرکز خود را بر تورمزدایی کمرشکن از اقتصاد کشور با حاکم کردن رکود گذاشت و اگرچه موجب مهار تورم در ماههای اول شد ولی رکود مایوسکننده را بر اقتصاد کشور و بازار ایرانیها حاکم کرد. بسیاری از کارشناسان بر این اعتقادند که سیاستهای نادرست دولت و کاهش قدرت خرید مردم یکی از دلایل کاهش نرخ تورم است.
علیایحال «وعدههای 100 روزه» و «بستههای خروج از رکود» هم کمکی به برچیده شدن بیکاری و رونق در بخش تولید نکرد و سفرههای مردم هر روز کوچک و کوچکتر شد. حتی شاهکلید آقای روحانی و دولت تدبیر یعنی «برجام» هم باری از دوش اقتصاد کشور برنداشت و رکود اقتصادی از صف گشایشهای پسابرجامی باز ماند.
همه ما میدانیم که برای رفع بیکاری و طلوع رونق اقتصادی باید دست به دست هم دهیم و همت کنیم اما این همت طرف دومی دارد که دولت است. به نظر میرسد نهتنها هیچ برنامهای برای خروج از بحرانهای اقتصادی وجود ندارد، بلکه رغبتی هم از سوی مسؤولان برای تحقق این مهم دیده نمیشود. احتمالا منظور دولتیها از تکرار جمله «ما از رکود عبور کردیم» دقیقا این است که «دولت» از رکود عبور کرده است و حاصلش هم همین «حقوقهای نجومی» است. دستمزدهای نجومی هر دولتی را از رکود عبور میدهد. اینکه مردم عزیز کرمانشاه رغبتی برای استقبال از رئیسجمهور نشان نمیدهند و کسانی هم که در سخنرانی ایشان حضور مییابند برای اعتراض به وضع اقتصادی کشور لب به «شعر و شعار» میگشایند جای تعجب ندارد. مردم این شعر را در جواب آن شعر و شعارهایی میگویند که در عمر 3 ساله دولت از زبان دولتمردانشان شنیدهاند.
اینکه رئیسجمهور میگوید ما از رکود عبور کردیم ولی ارج با 80 سال سابقه در سال 95 تعطیل میشود یعنی آقای رئیسجمهور هم اهل شعرند، و ایضا کارخانه قند ورامین و تنها تولیدکننده ماده اولیه چرم و فلج شدن فولاد و.... وقتی جناب روحانی شهریور 93 میگوید ما از رکود عبور کردیم و امروز میگوید ما در کشور مشکل رکود داریم یعنی ایشان هم دستی در شعر دارند، آن هم اشعاری با مضمون طنز البته تلخ(!) برای مردم شنونده! آقای رئیسجمهور با وعده 100 روزه اقتصادی آمد اما در تمام این سالها از «عبور از رکود» تنها شعارش را از زبان دولتیها شنیدهایم. پس ما هم تکرار میکنیم با «شعر» چیزی درست نمیشود.