سیدیاسر جبرائیلی: شواهد درباره باجگیری شرکتهای غربی از دولت جناب حجتالاسلام روحانی بابت امضای برجام توسط دولتهایشان، به حد تواتر رسیده است. اوایل سال جاری میلادی فاش شد «توماس پیکرینگ»، سفیر سابق آمریکا در سرزمینهای اشغالی، مبالغ قابل توجهی از شرکت هواپیمایی بوئینگ دریافت کرده است تا از طریق برگزاری جلسات استماع در کنگره، نگارش نامه به مقامات بلندپایه آمریکایی و نگارش یادداشتهای تحلیلی برای رسانهها از جمله روزنامه «واشنگتن پست»، از توافق هستهای با ایران حمایت کند.(1) انعقاد قراردادی به ارزش 25 میلیارد دلار توسط شرکت دولتی ایرانایر با بوئینگ در دوران «پسابرجام»، فلسفه مداخله بوئینگ به نفع توافق هستهای را آشکار کرد و به سوالاتی از این قبیل که اولا اولویت خرید این مقدار هواپیما برای کشور چیست و ثانیا اگر موانع خرید هواپیما رفع شده، چرا شرکتهای خصوصی حسب نیاز اقدام به خرید نکنند و شرکت ورشکسته ایرانایر چنین هزینه سنگینی را از جیب مردم انجام دهد، پاسخ گفت. اینکه بخشی از حاکمیت آمریکا به هر دلیلی مخالف این قرارداد هواپیمایی باشد و بتواند جلوی آن را بگیرد، یا بخش دیگر موافق قرارداد بوده و موفق شود آن را به انجام برساند، در اینجا اهمیت ندارد. آنچه مهم است اینکه چنین سناریویی پیاده شده، بوئینگ برای برجام هزینه کرده، سودش را در فروش 25 میلیارد دلاری هواپیما به دولت ایران پیگیری میکند، و مهمتر اینکه این سناریو محدود به بوئینگ نبوده است.
تاکنون اخبار متعددی درباره یک قرارداد محرمانه نفتی میان وزارت نفت دولت یازدهم و شرکت فرانسوی توتال منتشر شده است. جناب آقای «بیژن زنگنه» وزیر نفت دولت آقای روحانی نیز فروردینماه سال جاری تایید کردند برای توسعه میدان نفتی آزادگان جنوبی، یک «سند محرمانه» میان «شرکت ملی نفت ایران و توتال فرانسه امضا شده است».(2) درباره این قرارداد با توتال فرانسه، پرسشهای مشابهی مربوط به «منافع ملی» وجود دارد که درباره قرارداد با بوئینگ مطرح است. میدان نفتی آزادگان با ظرفیت 35 میلیارد بشکه نفت درجا، یکی از بزرگترین میدانهای نفتی جهان و از میادین مشترک کمریسک محسوب میشود و «بررسیهای کارشناسی نشان میدهد امکان بهرهبرداری و توسعه این میدان نفتی، نیاز چندانی به فناوریهای پیشرفته که خارج از توان شرکتهای داخلی باشد، ندارد».(3) چرا باید شرکت توتال که بابت رشوهدهی به مقامات دولت اصلاحات برای پروژه گازی پارسجنوبی محکوم شده و ایران را در توسعه میدان سیری A و E فریب داده و به ما ضرر هنگفتی وارد کرده است، مجددا طرف قرارداد دولت یازدهم قرار گیرد؟ چرا باید با این شرکت فرانسوی که «لوران فابیوس» وزیر خارجه این کشور در مذاکرات هستهای سنگاندازی میکرد، قراردادی اینچنین بسته شود؟ آقای «سیدمهدی حسینی» رئیس کمیته بازنگری قراردادهای نفتی پاسخ این سوالات را دادهاند تا پشت صحنه فیلمی که لوران فابیوس خرداد 94 و میانه مذاکرات بازی کرد و به «سنگاندازی فرانسه» مشهور شد نیز آشکار شود: «لابی نفتی در دنیا، لابی بسیار قدرتمندی است و از آنجا که ما تجربه مشابهی در این زمینه در زمان قراردادهای بیع متقابل داشتیم، میدانستیم این لابی نفتی میتواند در پیشبرد مذاکرات هستهای فعلی نیز موثر باشد». میتوان بهراحتی حدس زد توتال واسطه شده است تا جلوی «سنگاندازی» نمایشی فابیوس را بگیرد و امروز افرادی در دولت یازدهم واسطه هستند تا میدان نفتی آزادگان را طی یک سند «محرمانه» به توتال واگذار کنند.(4) ایشان البته در کنار این اعتراف مهم، در حال فشار آوردن به کشور نیز هستند تا سریعا این قراردادها اجرایی شود و آمار دادهاند که ماهانه 4 میلیارد دلار ضرر تاخیر در اجرای این طرحهاست.
درباره این فاجعهای که در حاشیه برجام رخ داده، 2 مساله مهم مرتبط با امنیت ملی و سیاستهای اقتصادی کشور وجود دارد.
نخست اینکه اگر تا امروز، قراردادهای خرید نجومی هواپیما از شرکتهای بوئینگ و ایرباس، یا واگذاری پروژه توسعه میدان آزادگان به توتال فرانسه، از زاویه اقتصادی و سیاسی بررسی شده و پرسشهای جدی درباره اولویت خرید این تعداد هواپیما نسبت به جادهسازی و سایر مسائل اقتصادی کشور، چرایی خرید هواپیما برای شرکت دولتی ایرانایر، چرایی واگذاری پروژه آزادگان به شرکت بدنام و خیانتکار توتال در عین وجود توان داخلی برای انجام این امر و... مطرح میشد، یک نگاه امنیتی نیز باید به این معادلات افزوده شود. پاسخ این سوال مهم است که برجام کدام دستاورد را برای کشور داشته است که بوئینگ و توتال، در قبال قراردادهایی که امروز برای انعقاد آنها تلاش میشود و خسارت آنها برای کشور محرز است، لابی کرده و پول خرج کردهاند؟ آیا این ماجرا محدود به بوئینگ و ایرباس است یا میتوان از شرکتهای دیگری نیز در این زمینه نام برد و سوالهایی از این دست مطرح کرد: «چرا فیالمثل بهرغم کیفیت بسیار بالای خودروهای کرهای، شرکت دولتی ایرانخودرو وارد قراردادهای عظیم با شرکتهای دست چندم فرانسوی میشود؟» لذا این انتظار طبیعی است که نهادهای امنیتی به این قراردادها ورود کرده و حداقل، ارتباط آنها را با برجام قطع کنند که اگر قراردادی بسته میشود، واقعا بر مبنای نیاز اقتصادی و منافع کشور باشد، نه باجی که برای امضای برجام تقدیم شده است.
مساله دوم، درسی است که فاجعه «باجهای برجام» برای لیبرالهای ایرانی مدافع و مبلغ تجارت آزاد دارد. غربیها گفته و نوشتهاند و لیبرالهای ایرانی نیز باور کردهاند لازمه رشد و پیشرفت اقتصادی، عدم مداخله دولت در اقتصاد، عدم حمایت از تولید داخلی، آزادسازی تجاری و برداشتن مرزهای گمرکی است؛ و اگر میبینید غرب به پیشرفت فناورانه دست یافته، ناشی از همین آزادسازی و عدم مداخله و سپردن اقتصاد به «دست نامرئی» اسمیت است. «باجهای برجام» را اما میتوان خط بطلان دیگری بر این توهم و آخرین نسخه از نوحمایتگرایی دولتهای غربی از شرکتهای داخلی خود دانست و درباره آن بحث کرد.
بازار، مهمترین ابزار تولید ثروت برای فعالان اقتصادی است و هرگونه تغییر در وضعیت این ابزار، به نوسان در سود و زیان تولیدکنندگان کالا و خدمات منجر شده و بعضا تعیینکننده حیات و ممات اقتصادی آنهاست. مطالعه تاریخ اقتصاد سیاسی به ما میگوید کشورهای غربی اولا در مراحل اولیه پیشرفت خود با اعمال محدودیتها و ممنوعیتهای گسترده گمرکی، یا اجازه ندادهاند ملیتهای بیگانه به ظرفیت بازار داخلی آنها دست یافته و تولیدکنندگان داخلی را – هرچند به صورت نسبی- از این ظرفیت محروم کنند، یا ورود خارجیها به بازار داخلی را بشدت محدود کردهاند. از سوی دیگر، از همه ابزارهای خود برای نفوذ و تسلط بر بازارهای خارجی بهره بردهاند. مشهور است یکی از سیاستهای استعماری انگلیس علیه ایران عصر قاجار، تحمیل تعرفه بسیار نازل 5 درصدی- و به روایتی 3 درصدی- برای واردات محصولات انگلیسی به ایران بوده است.
دولتهای غربی پس از اینکه تولیدات داخلی خود را در بازارهای جهانی بلامنازع دیدند، پرچم تجارت آزاد برافراشته و گفتند ما نیز که در گذشته از تولید داخلی حمایت میکردیم، اشتباه کردهایم و راه پیشرفت تنها در «آزادی» تجاری است. ادبیات علمی گستردهای در اینباره تولید شد و فریبخوردگانی چون لیبرالهای کشور ما نیز این علم را آموختند و سینهچاک آن شدند. اگر روزی انگلیسیها به زور اسلحه، قرارداد تعرفه 5 درصدی را به دولتمردان قاجار تحمیل میکردند، امروز ذهن لیبرالهای ایرانی به اسارت این تفکر درآمده تا با اشتیاق تمام و به عنوان علم اقتصاد، همان سیاستها را بیجیره و مواجب اجرا کنند. غربیها اما به همین ادعای آزادی تجاری و عدم مداخله دولتی نیز وفادار نماندند. ماجرای باجهای برجام، یک نمونه ملموس مداخله دولتی به نفع شرکتهای داخلی است.
«جیمز براندر» و «باربارا اسپانسر»، در نظریه سیاست تجاری استراتژیک خود که در دهه 1980 ارائه کردند و از قضا رقابت بوئینگ و ایرباس را مثال قرار دادند، در واقع اصلاحیهای به نظریه تجارت آزاد زده و مداخله دولت برای کسب سود به نفع شرکت داخلی را توجیه کردند. آنها گفتند دولت میتواند با اعطای یارانه به بنگاههای داخلی و ایجاد قدرت بازار برای آنها در مقابل رقبا، سود را از رقبای خارجی به شرکتهای داخلی منتقل کند. اما اتفاقی که در حاشیه برجام رخ داده، حوزه چنین نظریهای را بسیار گستردهتر کرده است. مساله در باجهای برجام، اعطای یارانه به بوئینگ یا توتال از سوی واشنگتن و پاریس برای انتقال سود از رقیب خارجی به شرکت داخلی نیست. اینجا دولت با ابزار سیاسی خود نهتنها رقبای احتمالی را از بازار حذف کرده، بلکه دست به «خلق بازار» نیز زده است. نهتنها از طریق برجام، شرکتهای ایرانی از پروژه میدان آزادگان محروم شدهاند و توتال آن را تصاحب کرده، بلکه برای بوئینگ یک بازار منحصربهفرد خلق شده است. شاید البته بتوان این فرضیه را نیز مطرح کرد که بوئینگ ممکن است با هدف بهرهبرداری انحصاری از بازار خلقشده، از ابزار دولتی برای صادر نشدن مجوز فروش از سوی دولت آمریکا برای فروش ایرباس به ایران نیز بهره گیرد.
اینجاست که بازنگری در قراردادهایی که این ایام، محرمانه و آشکار میان دولت و غولهای اقتصادی غربی در حال طی روند است، ضروری است و باجهای برجام برای متفکران و مقامات اقتصادی ما درس مهمی دارد: «صیانت از بازار داخلی برای تولیدکننده ایرانی»، «تلاش برای پیروزی شرکتهای داخلی بر رقبای خارجی در بازارهای جهانی» و «خلق بازار برای بنگاههای داخلی»، یکی از نقشهای راهبردی دولت در افزایش ثروت و رفاه ملی است. آنها که مدعی آزادسازی تجاریاند، هم درگذشته این راه را رفتهاند، هم امروز در مقابل چشمان متحیر لیبرالها همین سیاستها را اجرا میکنند.
----------------------------------
پینوشت
1-http://www.thedailybeast.com/ articles/2016/06/22/boeing-s-man-pushed-for-the-iran-nuclear-deal-and-now-the-company-is-selling-25-billion-worth-of-planes-to-tehran.html
2-http://alef.ir/vdciruapqt1a5q2. cbct.html?340626
3-http://www.farsnews.com/ newstext.php?nn=13950324000489
4-http://www.iribnews.ir/fa/news /1206205/