printlogo


کد خبر: 160954تاریخ: 1395/5/3 00:00
آلاردایس بهترین گزینه برای انگلیس

جاناتان ویلسون:  عملکرد آلاردایس فصل پیش در استادیوم لایت عملکردی شاخص بود. او بعد از گذشت 8 هفته تیمی را از دیک ادووکات که از تصمیمش مبنی بر بازگشت از بازنشستگی پشیمان شده بود، تحویل گرفت که فقط 3 امتیاز داشت و بشدت در حال سقوط بود. آلاردایس برای رسیدن به هدفش، برای عوض کردن روحیه و رویکرد رختکن ساندرلند که یکی از عوامل اصلی شکست مربیان قبلی بود، نیاز به زمان داشت. اما او به کارش اعتماد داشت، روحیه‌ای که قابل تقدیر بود. آلاردایس این حس را به هواداران داد که طرح و برنامه‌ای مشخص برای نجات ساندرلند دارد و این حس با خودش احساس امنیت آورد. از 4 خرید ژانویه‌ او 2 بازیکن عالی بودند، یکی خوب بود و دیگری گاهی برای تیم مفید واقع شد. حتی بعد از 5 شکست متوالی در دسامبر، آلاردایس وحشت نکرد، چون اینها بازی‌های سختی بودند. در عوض آلاردایس مثل همیشه دفاع تیمش را منظم و مستحکم کرد و به کار ادامه داد. ساندرلند در نیم‌فصل دوم فقط 4 شکست داشت و اگر در خط حمله برش بیشتری داشت می‌توانست خیلی راحت‌تر و زودتر از این بقایش در لیگ برتر را قطعی کند. از 9 بازی‌ای که ساندرلند در نیم‌فصل دوم مساوی کرد، در 6 بازی تیم برتر بود و به‌رغم ساختار دفاعی‌ای که آلاردایس برای تیمش درست کرده بود، گل‌های ساده با اشتباهات فردی خورد. حتی اگر ساندرلند نیمی از این بازی‌ها را هم می‌برد در همان اواسط آوریل بقایش قطعی می‌شد اما در نهایت طرح و برنامه‌های آلاردایس نتیجه داد و ساندرلند با 3 کلین‌شیت در 4 بازی و یک پیروزی 3 بر صفر مقابل اورتون که هر 3 گل از روی ضربات آزاد به دست آمد، در لیگ برتر ماندنی شد. متدهای آلاردایس پیش از این در نیوکاسل و وستهام مورد انتقاد قرار گرفته بود، اما او در ساندرلند هوادارانی پراگماتیک‌تر پیدا کرد، هوادارانی که انتظار سبک خاصی نداشتند و از تیم‌شان فقط نتیجه می‌خواستند. حالا این بزرگ‌ترین چالش آلاردایس در تیم‌ملی خواهد بود؛ تقابل با غیرواقع‌گراترین و آرمان‌گراترین هواداران کل کشور. البته که بازی‌های دوستانه اهمیتی برای تحلیل ندارند، در واقع اکثر بازی‌های ملی رسمی هم معنی مهمی برای تحلیل ندارند و کلا تورنمنت‌های ملی در مقایسه با بالاترین سطح فوتبال بدل به یک شوخی شده‌اند. اما به هر حال روی هاجسون بعد از بازی به ما گفت انگلیس به خاطر سرعت بازیکنان خط حمله‌اش مقابل تیم‌هایی که بهش حمله می‌کنند بهتر بازی می‌کند. فقط مساله اینجا بود که در 2 سال اخیر تنها تیمی که در یک بازی رسمی به انگلیس حمله کرده بود، سوییس در نیمه‌ دوم بازی مقدماتی در بازل در سپتامبر 2014 بود. این داستان کل یورو بود، رقابت برای کمتر توپ داشتن. پراگماتیسم در این دوره سلطنت کرد، اتفاقی که البته برای بیشتر دوره‌ها و تیم‌های موفق در تورنمنت‌های ملی می‌افتد؛ شاید به استثنای برزیل 1970 و 1982، مجارستان 1954 و هلند 1974 و 1978. حتی اسپانیایی که بین سال‌های 2008 تا 2012 بر فوتبال جهان سلطه داشت هم تیمی بشدت پراگماتیک شده بود و عملا بازی‌ها را با حفظ توپ بالای بازیکنانش نابود می‌کرد. موفقیت پرتغال در یورو ایده‌ تجربی خوبی برای انگلیس فراهم کرد. اگر این انگلیس بود دقیقا در چه زمان و در چه مرحله‌ای دلزدگی از نوع بازی تیم جای خودش را به امید می‌داد؟ انگلیس 1990 شرایط مشابهی داشت، تیمی که با شکست در ضربات پنالتی از رسیدن به فینال جام‌جهانی باز ماند، در حالی که فقط یک بازی را در 90 دقیقه برده بود. در این تورنمنت لحظه‌ای که هواداران به تیم‌شان امیدوار شدند گل زیبای دیوید پلات در دقایق پایانی مقابل بلژیک بود. مساله‌ مهم اینجاست که در تورنمنت‌های ملی فاصله‌ها به قدری کم است که کیفیت عملا موضوعیتی ندارد. تنها عامل مهم درست عاملی است که انگلیس در نیم قرن بلد نبوده: گرفتن نتیجه در بازی‌های حذفی.آیا آلاردایس این شرایط را تغییر خواهد داد؟ جواب قطعی به این سوال غیرممکن است. اما آلاردایس روحیه‌ تیمی و طرح و برنامه‌ مشخصی خواهد ساخت. آلاردایس در استفاده از علوم ورزشی و آمار و داده‌ها وسواس زیادی دارد و سابقه‌ خوبی هم در بردن بازی‌های کلیدی دارد. فوتبال انگلیس آلاردایس به هیچ وجه فوتبالی زیبا نخواهد بود و قطعا هیچ ارتباطی با آن فوتبال مبنی بر مالکیت توپ که گرگ دایک در بیانیه‌اش برای دی‌نی‌ای انگلیس اعلام کرده بود، نخواهد داشت. بنابراین از همین ابتدای کار آلاردایس بین ژورنالیست‌ها و هواداران مخالفان خودش را خواهد داشت، مخالفانی که انتخاب او را به عنوان قدمی به عقب و پسرفت می‌بینند. پوست آلاردایس به اندازه‌ کافی ضخیم است که انتقادات اثری روی رویکردش نداشته باشد. آلاردایس با فاصله‌ زیاد بهترین گزینه‌ موجود برای انگلیس بود و البته رفتنش از ساندرلند روزی تلخ برای هوادارانش.
 


Page Generated in 0/0118 sec