علیرضا مشتاق: عذرخواهی از اشتباهات و مشکلات، از سنتهای حسنهای است که دولت یازدهم میتواند از خود به جا بگذارد. نخستینش هم در ماههای ابتدایی عمر دولت یازدهم و در فاجعه توزیع سبد کالا صورت پذیرفت. رئیسجمهور با مردم سخن گفت و تصریح کرد: «اگر مردم در زمینه سبد کالا به زحمتی افتادند، من به عنوان رئیسجمهور از آنها عذرخواهی میکنم.» اما همین عذرخواهی هم توسط بخشی از دولتمردان، کاری فوقالعاده و غیرضروری دانسته شد و مثلا سخنگوی دولت گفت: «رئیسجمهور نیز با فروتنی از مردم عذرخواهی کرد، در حالی که استحقاقش را نداشت.» حال آنکه عذرخواهی حداقل واکنشی است که یک مسؤول میتواند نسبت به مشکلاتی که در حیطه مدیریتش رخ داده است نشان دهد. در دیگر کشورها که سنت عذرخواهی مسؤولان سالهاست در آنها جا افتاده است و اخبار این عذرخواهیها گاه به گوش ما میرسد و موجب شگفتیمان میشود، عذرخواهی واکنشی ابتدایی و حداقلی است. این عذرخواهی نمادی از پذیرش یک ضعف و سوءمدیریت است و نتیجه آن استعفا، برکناری یا تنزل رتبه آن مقام مسؤول است. صرف عذرخواهی در موارد کلان قطعا هیچگاه نمیتواند کافی باشد و اثر بازدارندهای هم قطعا نخواهد داشت. مسؤولی که میتواند سالیان سال با بیلیاقتی مقامی را اشغال کند و از مزایای آن- که بعضا غیرقانونی است- بهرهمند شود و میداند در بدترین حالت باید یک عذرخواهی لفظی کند، چرا باید از آن مزایا و لقمههای چرب و شیرین سفره گسترانده شده چشمپوشی کند؟ چرا باید بر نظارت بیفزاید؟ چرا باید مانع قصور و دستدرازیهای دیگران شود؟
در داستان اخیر فیشهای نجومی، عذرخواهی لازم است ولی کافی نیست. هر که در حیطه مسؤولیتش زیادهخواهی و زیادهخواری کرده، توصیه بیجایی کرده یا توصیه بیجایی را پذیرفته، در فعالیتهای خود قانون و مصلحت ملت را در نظر نگرفته و منفعت شخصی را ترجیح داده، در امر نظارت کوتاهی کرده یا هرگونه رفتار دیگری که به این بیآبرویی عظیم منجر شده و سرمایه اجتماعی نظام را بر باد داده است، باید خسارت وارده را جبران کند و پذیرای کیفر قانونی عمل خود باشد. دولتمردان که در سالهای اخیر نشان دادهاند به ادبیات اسلامی در تبیین سیاستهایشان علاقهمند هستند و از صلح حسنی و سخن گفتن اباعبدالله(ع) با عمر سعد در شب عاشورا درس میآموزند، امروز باید بیش از پیش سخن امیرالمومنین به مالک را در نظر داشته باشند که «و از کارگزاران و نزدیکانت سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تایید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانتکار بشمار و طوق بدنامی به گردنش بیفکن». امروز هم باید رفتار علوی در قبال عقیل بنابیطالب و اصحاب جمل را به خاطر داشت. نباید منتظر نشست تا مدیران بدنام خود استعفا کنند و یکی دیگر که خود نیز متهم حقوقهای نجومی است جایگزینشان شود. نباید به کسانی که با رانت و لابی و توصیههای غیرقانونی چنین مدیرانی را بر مصادر امور نشاندند بیتوجهی کرد.