علیاکبر عباسی: پیروزی در انتخابات برای کسی که ضدیت با او در سالهای 76 و 84 ، دو رئیسجمهور را به پاستور فرستاد، در شرایط عادی رخ نمیدهد. کسی که پایینترین میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری تاریخ کشور، با مشارکت تنها 50 درصد در دومین دوره کاندیداتوری او برای ریاست جمهوری، رقم خورد و وی فقط با کسب رای حدود 30 درصد واجدان شرایط به ریاست جمهوری رسید، در شرایط معمولی نباید بتواند بعد از انتخابات 92 مارش پیروزی بزند. بر همین اساس موفقیت جریانی که پدر معنویاش رکورد بالاترین ظرفیت منفی در کشور را در کارنامه خود دارد، در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، نه نتیجه شعارها و گفتمان ایجابی این جریان که مرهون حاشیهسازیها و عملکرد غیرقابل دفاع سالهای پایانی دولت دهم است.
دولت فعلی که وجودش بیش از هر چیز معلول رخدادهای بازه زمانی خرداد 90 تا خرداد 92 است، بقایش را هم مرهون هجمههای بیسابقه به دولت قبلی و حوالت دادن هرگونه مشکلی به گذشته است. افزون بر اینکه تحریمهای خارجی هم اهرم دیگری بوده که در سالهای عمر دولت یازدهم کمک زیادی برای توجیه اقداماتش و شانه خالی کردن از بار مسؤولیت کرده است.
موفقیت دولت در پیشبرد اهداف موردنظرش تاکنون مرهون تصویرسازیهای غیرواقعی از فضای حاکم بر دولت بوده است. تصویرسازیهایی که موجب شده واقعیات مربوط به قوه مجریه کمتر برای افکار عمومی در 3 سال اخیر به چشم آید. همین تصویرسازیهای جعلی بوده که به دولتی با این مختصات، این امکان را داده تا بتواند از آزادی بیان سخن بگوید و خود را مدافع آزادی جلوه دهد، اگرنه آزادیخواهی و انتقادپذیری را در سابقه کدامیک از دولتمردان میتوان یافت؟ همین تصویرسازیهای وارونه از واقعیت بود که موجب شد دولت یازدهم برجام را بر مردم تحمیل کند، اگرنه دستاورد واقعی برجام برای مردم تاکنون چه بوده است؟
همین تصویرسازی وارونه از واقعیتها بود که موجب شد دولت یازدهم خود را به عنوان دولتی کارآمد در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی معرفی کند، اگرنه دیپلماسی کارآمد را در کجای دولت میتوان سراغ گرفت؛ در همکاری کمسابقه آمریکا و عربستان برای کاهش قیمت نفت با هدف ضربه زدن به ایران، در شدت گرفتن اقدامات خصمانه متعدد آمریکاییها بعد از 3 سال مذاکره، در اهانتهای مکرر حکام سعودی به مردم و دولت ایران و قطع روابط این کشور با ایران، در حادثه منا و عملکرد دولت بعد از آن یا در حادثه جده و واکنش دولت نسبت به آن؟! یا در قطع روابط کشورهایی چون جیبوتی و مالدیو با ایران یا در دستاوردهای «تقریبا هیچ» برجام و لغو تحریمهای وعده شده و لمس تاثیرات برجام در زندگی روزمره؟!
واقعا به واسطه سیاست خارجی دولت اعتدال کدام اتفاق موثر و واقعی تاکنون رخ داده است تا بتوان آن را نتیجه دیپلماسی کارآمد دولت دانست؟ با رصد فعالیتها و اقدامات قوه اجرایی کشور در طول 3 سال گذشته میتوان عملکرد دولت را در این مدت، به خواستگاری تشبیه کرد که با ارسال قطعه عکسی غیرواقعی از خود به عروس و خانواده او، سعی در جلب نظر آنها دارد؛ لکن غافل از اینکه بالاخره موعد خواستگاری و حضور واقعی در عرصه هم فرامیرسد! آنچه این روزها دولت یازدهم در جریان انتشار فیشهای حقوقی نجومی تجربه میکند به مثابه نزدیک شدن به موعد خواستگاری است و نوع مواجهه دولت با این مساله هم نتیجه سرگردانی و استرس از قرابت به همین روز موعود است. فیشهای حقوقیای که انتشار آن موجب شد لایههایی از واقعیت دولت تکنوکرات، برای مردم مشخص شده و به تبع آن تصویرسازیهای وارونه دولت در طول این 3 سال خدشهدار شود. اینکه مشاور رئیسجمهور با ابراز نگرانی شدید از این مساله آن را به مثابه «هدف قرار دادن مستقیم پایگاه اجتماعی دولت» میداند موید همین واقعیت است. برای وی و همقطارانش گران است که افکار عمومی «مستقیما» در جریان لایههایی از واقعیت دولت قرار بگیرند و بدینشکل تصویرسازیهایی که تاکنون به واسطه ارتش رسانهای دولت برای آنها صورت گرفته، خدشهدار شود. البته خدشه در تصویرسازیهای وارونه دولت فقط در فیشهای حقوق 10 رقمی مدیران نمود ندارد، چرا که بینتیجه بودن برجام و دستاورد «تقریبا هیچ» آن برای مردم، مهمترین عاملی است که این تصویرسازیها را تهدید کرده و به مرور زمان دولت را به موسم خواستگاری نزدیک میکند.