زمانی که دیگو سیمئونه در سال ۲۰۱۱ به عنوان سرمربی اتلتیکومادرید منصوب شد، خودش هم میدانست تنها دلیل این انتخاب، برداشتن فشار از روی هیاتمدیره تیم مادریدی است اما با این وجود، او موفق شد هویت اتلتیکومادرید را به این تیم بازگرداند. همچنین او توانست با طراحی یک سناریوی جدید، راهی برای مقابله با مالکیت توپ بالای تیمهای گواردیولا به دنیای فوتبال ارائه بدهد. سیمئونه بارها ابراز داشت از درصد پایین مالکیت توپ تیمش نگران نیست و لالیگایی که همیشه تنها 2 مدعی را برای قهرمانی تصور میکرد، حالا با یک رقیب جدید مواجه شده بود. به هر ترتیب حتی اگر کسی شکل فوتبال ارائه شده اتلتیکو را دوست نداشته باشد، نمیتواند تواناییها و نتایج این تیم را زیر سوال ببرد. اما اوج کار سیمئونه را میتوان در رقابتهای اروپایی جستوجو کرد. جایی که الچولو موفق شد ۲ بار به فینال لیگ قهرمانان صعود کند و به همین دلیل، میتوان او را بهترین مربی دنیا نامید. جمله معروفی از الچولو وجود دارد با این مضمون که «فوتبال بازی اشتباهات است. هر تیمی که بتواند درصد اشتباهات خود را کاهش دهد، به پیروزی نزدیک میشود. به نظر من این مفهوم که هر تیمی بیشتر حمله کند پیروز میشود حقیقت ندارد. پیروزی برای کسانی است که درصد خطای کمتری دارند و به همین دلیل است که تمام تلاش ما، بر طرف کردن نقاط ضعف تیم است». برای افزایش روحیه تیمی، دیگو همیشه از واژه «ما» به جای «من» به عنوان فاعل استفاده میکند. بر خلاف دیگر مربیان که علاقهمند به داشتن ستارههای بزرگ هستند، سرمربی جوان آرژانتینی به دنبال جمع کردن بازیکنان متوسط است. او هر فصل به بازسازی تیمش میپردازد و جای تعجب نیست که با جدا شدن ستارگانی مثل فالکائو، آردا توران، فیلیپه لوئیس، دیگو کاستا و میراندا، این تیم نهتنها روند نزولی را طی نکرد، بلکه به طور شگفتانگیزی حتی قویتر هم شد. سیمئونه در این رابطه بدین شکل توضیح میدهد: «به جای خرید بازیکنان جدید، من ترجیح میدهم کیفیت داشتههایم را افزایش دهم، زیرا میدانم این موضوع عامل بزرگی برای کسب پیروزیهاست. به جای تحریک کردن انتقادات علیه خودم، ترجیح میدهم بازیکنانم را برای پیروزیهای بیشتر تحریک کنم. آنها بزرگترین سرمایههای من هستند و تنها با درخشش آنها شما میتوانید به اهداف مورد نظر خود برسید». برای کسی که بردن در رگهایش جاری است، شکست در 2 فینال لیگ قهرمانان میتواند یک فاجعه محسوب شود ولی بازیکن سابق اینتر، لاتزیو و همین اتلتیکومادرید ترجیح میدهد نیمه پر لیوان را ببیند و با اشتیاق فراوان، دلایل این اتفاق را بررسی کند. مارچلو بیلسا سالها پیش اذعان داشت یک تیم خوب هم باید راه و روش بد بازی کردن را بداند. سیمئونه معتقد است در هر مسابقه، لحظاتی وجود دارد که سرنوشت نتیجه را تعیین کند و هر تیمی باید بداند چگونه مقابل این اتفاقات عکسالعمل مناسبی از خود بروز دهد. بدون کار تیمی و آمادگی جمعی، این لحظات معمولا به نفع شما نخواهد بود. از زمانی که بعد از موفقیتهای فراوان با استادیانتس و ریورپلاته در آرژانتین، الچولو تصمیم به هجرت به اروپا گرفت، نهتنها ثابت کرد در بحثهای تاکتیکی سرآمد است، بلکه خود را به عنوان یک آنالیزور فوقالعاده نیز معرفی کرد. او همیشه تلاش میکند به جای تعیین یک بازی به عنوان جدال تاثیرگذار و تعیینکننده فصل، قهرمانی را منوط به درخشش در تمام لحظات ببیند. شاید به همین دلیل است که بازیکنان تحت هدایت او، تمام بازیها را به مثابه یک فینال تصور میکنند. سیمئونه در این باره میگوید: «زمانی که فوتبال بازی میکردم، زمین مسابقه را به شکل یک میدان جنگ میدیدم که باید به هر طریقی بر حریف خود فائق آیم. این موضوع به من انگیزه میداد تا بیشتر تلاش کنم و تمام انرژی خود را صرف بردن تیم مقابل کنم. مثل دعواهای خیابانی، یک لحظه در چشمان حریف تو ترس بهوجود میآید و این دقیقا همان لحظهای است که تو باید ضربه نهایی را وارد کنی. ممکن است در این نبرد، حتی ضعیفتر هم باشی اما توانستی لحظهای ترس را به دل حریف خود بیندازی و این مهمترین عامل پیروزی است». این ذهنیت، به شکل غیرقابل باوری در اتلتیکومادرید هم جاری است. انگار که بازیکنان این تیم، بین بازی کردن در مقابل تیم دسته سوم اسپانیا در کوپا دلری یا بایرنمونیخ در نیمهنهایی لیگ قهرمانان تفاوتی قائل نیستند. تعهد، صمیمیت و همدلی برای او بسیار حیاتی است. انگار اتلتیکومادرید همه دارایی او محسوب میشود. او میداند چگونه هواداران را برای حمایت بیشتر تحریک کند و از آنها به عنوان حربهای برای پیشبرد اهدافش استفاده کند. نقش الچولو در اتلتیکومادرید، مانند استیو جابز در کمپانی اپل، پررنگ و غیرقابل انکار است.