گابریله مارکوتی: جزئیات ریز همیشه نه تنها در فوتبال، بلکه هر ورزشی، در نتایج نهایی سرنوشتساز بودهاند؛ از حذف سس گوجه فرنگی از رژیم غذایی تیم گرفته تا جنس لباس متفاوت برای هر بازیکن در سفرهای طولانی مدت. برای همین گاهی خیلی عجیب به نظر میرسد که باشگاههای بزرگ به مهمترین نکته ریز (که البته واقعا هم ریز نیست) توجه نمیکنند: خرید بازیکنان جدید قبل از شروع پیشفصل. برگردیم به 11 ماه قبل و هفته چهارم لیگ برتر در فصل 16-2015، جایی که منچستریونایتد در زمین سوآنزی 1-2 شکست خورد. در این بازی داوید دخهآ که هنوز وضعیت ماندن یا رفتنش به رئال مادرید مشخص نشده بود از سوی لویی فانخال کنار گذاشته شده بود و سرخیو رومرو درون دروازه قرار داشت، رومرویی که مقصر اصلی گل دوم سوآنزی، توسط بافتمی گومیس بود. در سوی دیگر هم آنتونی مارسیال نبود که با گلهایش یونایتد را نجات دهد، چون هنوز بازیکن یونایتد نشده بود. هیچ راهی برای اینکه بگوییم اگر دخهآ و مارسیال در این بازی بودند چه نتیجهای رقم میخورد نیست. اما غیرمنطقی نیست اگر فرض کنیم با این دو بازیکن در ترکیب اصلی یونایتد شانس بیشتری برای نباختن، یا حتی بردن داشت. بحث سر همین جزئیات ریز است، جایی که قطعا ترجیح میدهید دخهآ درون دروازه تیمتان باشد. اگر یونایتد این بازی را مساوی میکرد چه تفاوتی در سرنوشت فصلش داشت؟ یک امتیاز بیشتر معنیاش چهارم شدن و شانس حضور در چمپیونز لیگ بود. از نظر مالی هم تفاوت 2/1میلیون پوند اضافه برای یک رده بالاتر در لیگ به علاوه 25 میلیون تا 60 میلیون پوند (بسته به اینکه تا چه مرحلهای از چمپیونز لیگ پیش بروند) بود. به علاوه اگر یونایتد امسال هم موفق نشود سهمیه چمپیونز لیگ را کسب کند 30 درصد از قرارداد فصلی 75 میلیون پوندیاش با آدیداس کسر خواهد شد، یعنی 5/22 میلیون پوند ضرر. در نهایت اینکه چهارم شدن یونایتد شاید به معنای باقی ماندن فانخال در جایگاهش بود (قبول این نکته آخر علیه تمام بحثهایی که در باب فواید این یک امتیاز تا حالا کردم است، اما ادامه میدهیم). قصد من فقط انتقاد از یونایتد نیست. باشگاههای زیادی هستند که البته به دلایل مختلف چنین وضعیتی دارند. مثلا یک بازیکن اصلی در آستانه شروع فصل مصدوم میشود و نیاز فوری به پیدا کردن جانشینی برایش به وجود میآید. یا 2 باشگاه در جدال روی رقم نهایی گیر میکنند و باشگاه فروشنده تا وقتی برای بازیکنش جانشین پیدا نکند حاضر به امضای قرارداد نهایی نیست و خود باشگاه دیگر که قرار است بازیکن جانشین را به این باشگاه فروشنده بفروشد وضعیتی مشابه دارد و این باعث ایجاد دومینیویی میشود که گاهی تا لحظه آخر حل نمیشود. اما وقتی بحث سر بازیکنان اصلی است، عجیب است که این همه ترانسفر به روز و ساعات آخر کشیده میشود. مثلا منچسترسیتی فصل پیش کوین دبروینه را با مبلغ 5/62 میلیون پوند در 30 آگوست خرید و یوونتوس هرنانس را حتی یک روز دیرتر. هر کدام از این دو ترانسفر دلایل خاص خودشان را داشتند. اما معمولا چنین ترانسفرهای دیرهنگامی یا وقتی انجام میشود که هدف اصلی یک تیم دیگر قابل دسترسی نیست و گزینهای جایگزین و فوری نیاز است، یا 2 باشگاه سر مبلغ قرارداد چانه میزنند. مشخص نیست اگر آنالیزوهای یونایتد به این نتیجه میرسیدند که اگر مارسیال را زودتر میخریدند (و با تنها وین رونی و جیمز ویلسون به عنوان مهاجمین تیم فصل را شروع نمیکردند) و مساله دخهآ را زودتر حل میکردند تیمشان شانس بیشتری برای کسب سهمیه چمپیونز لیگ داشت یا نه؟ آنچه مشخص است این است که تصادفی نیست که مورینیو خریدهای خودش را خیلی زود و قبل از شروع پیشفصل انجام داده است.زلاتان ابراهیموویچ، هنریک مخیتاریان و اریک بایی همه قبل از نیمه ژوئیه به تیم پیوستند و درست است که داستان انتقال پلپوگبا هنوز ادامه دارد، اما این اتفاقی عجیب نیست، چون ما داریم درباره گرانقیمتترین ترانسفر تاریخ فوتبال حرف میزنیم. تازه هنوز دوم ماه آگوست است و حتی اگر مورینیو، اینطور که به نظر میرسد، قصد خرید یک مدافع دیگر را هم داشته باشد، تا نیمه ماه این ترانسفر هم کامل خواهد شد. رویکرد مورینیو به ترانسفرهای تابستانی همیشه همین بوده است. در یک دهه گذشته، همیشه اهداف اصلی در ابتدای باز شدن پنجره به تیمهای او پیوستهاند و تنها بازیکنانی که بعد از شروع فصل به تیمهایش اضافه شدهاند ساموئل اتوئو (29 آگوست 2013)، پدرو (20 آگوست 2015) و وزلی اشنایدر 27 آگوست 2009) بودهاند. در این 3 مورد هم باید به خاطر داشته باشیم که اتوئو و پدرو هیچکدام به عنوان گزینه اول برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی راهی چلسی نشدند و برای خرید اشنایدر هم مورینیو زمان زیادی لازم داشت تا باشگاه را مجاب به پرداخت مبلغی که رئالمادرید میخواست، کند که البته نتیجهاش هم شد فتح سهگانه توسط اینتر.