printlogo


کد خبر: 161697تاریخ: 1395/5/18 00:00
چون قحط‌الرجال است!

میثم اکبری: سخنگوی دولت یکی از «برند»های حقوق‌های نجومی را «ذخیره نظام» و «امانتدار بزرگ» می‌خواند. همو که با وجود حقوق 57 میلیونی‌اش درخواست افزایش حقوق هم داده بود، او که اتفاقا یار غار یکی از سران فتنه است. بگذریم که این هم از مظلومیت نظام اسلامی است کسانی که با دریافت‌های نجومی و غارت بیت‌المال اعتبار نظام را خدشه‌دار کرده‌اند، ذخیره نظام هم نامیده شوند! اما سوال اساسی این است: چه چیزی موجب می‌شود سخنگوی دولت در شرایطی که موضع مردم نسبت به این حرام‌خواری‌ها و برداشت‌های نامشروع را می‌داند، اما باز هم اینگونه از مدیر نجومی دولت دفاع کند و تا این میزان به او بها دهد؟ آیا این نوع سخن گفتن درباره یک مدیر خطاکار، چیزی جز تقابل با مردم است؟ و مگر غیر از این است که این موضع‌گیری در قبال فردی با این مختصات، بیش از پیش به اعتبار دولت ضربه می‌زند، اما چرا چهره ارشد دولت به خود اجازه چنین کاری می‌دهد و اصرار به حمایت از او دارد؟
پاسخ این سوال را آقایان و از جمله خود آقای سخنگو، در موارد متعددی چه به طور عملی و چه زبانی داده‌اند. پاسخ سوال را باید در اصل حضور مدیرانی از این دست در یک دولت جست‌وجو کرد. اینکه دولتمردان خودشان ادعا می‌کنند مدت‌ها است از چنین مساله‌ای خبر داشته‌اند اما با آن برخوردی نکرده‌اند و اینکه حالا و به‌رغم فشارهایی که در این رابطه وجود دارد، باز هم اقدام آنچنان موثری دیده نمی‌شود؛ خود پاسخی به این سوال است. اینکه حتی وقتی مدیر نجومی‌ای برکنار می‌شود، فردی جایگزینش می‌شود که خود سابقه حقوق نجومی داشته، پاسخ به این سوال است.
پاسخ را باید جایی جست که دولت برای انتصاب جایگزین صاحب فیش 57 میلیونی هم نمی‌تواند بدون حاشیه عمل کند و کسی را در این سمت قرار می‌دهد که شرایط لازم برای پذیرش چنین مسؤولیتی را ندارد، تا جایی که رئیس سازمان بازرسی کل کشور از ارائه گزارش محرمانه تخلفات صورت گرفته در این زمینه به سران قوا، خبر می‌دهد. اما جناب سخنگو پاسخ این سوال را 3 سال قبل داده بود، آنجا که در برنامه تلویزیونی شناسنامه نسبت واقعی خود و جریان متبوعش با مردم را اینگونه بیان کرد و ... درباره تبریک رقبای انتخاباتی انتخابات سال 92 بعد از پایان انتخابات به روحانی و ماجرای تبریک نگفتن پیروزی احمدی‌نژاد به وی در سال 84، گفت: «تبریک و تهنیت‌های بعد از انتخابات گاهی دلی است و گاهی سیاسی. دل ما با کسی که سال 84 پیروز شد اصلاً صاف نشد و هیچ وقت نتوانستیم او را به عنوان مظهر جمهوریت مردم فهیم و بافرهنگ و صادق جمهوری اسلامی ایران بدانیم. شاید هم اشتباه می‌کردیم اما به هرحال اگر دوباره به عقب برگردیم فکر می‌کنم انتخاب‌های من درست بود، هرچند به وسیله اکثریت تایید نشد».
حالا هم ذخیره نظام خواندن یک مدیر نجومی و کسی که این روزها برداشت‌های نامشروعش از بیت‌المال، خشم عمومی را برانگیخته است، «دلی است نه سیاسی». آنان که دل‌شان نمی‌تواند با منتخب مردم صاف شود چون او از آنها نبوده و به خود اجازه دادند انتخاب مردم را نپذیرند، همان‌ها هم امروز دل‌شان با مدیران حرام‌خوار است و عصبانیت مردم از برداشت‌های نامشروع یک مدیر نمی‌تواند مانع حمایت‌های آنها از او شود. حمایت از مدیران حرام‌خوار هم «دلی است نه سیاسی» چرا که بدون شک نفع سیاسی دولت در شرایط کنونی اقتضای چنین حمایتی نمی‌کرد.
ذخیره نظام دانستن مدیرانی اینچنینی، نتیجه‌ همان دیدگاهی است که یک انتخابات را چون نتیجه‌اش باب میلش بوده «دموکراتیک‌ترین انتخابات دنیا» می‌خواند اما در واکنش به انتخاباتی دیگر، چون نتیجه‌ آن باب میلش نیست، به ملت توصیه‌ «بریزید تو خیابان‌ها» می‌کند. نتیجه‌ دیدگاهی است که انتخاباتی را که خودش پیروز آن می‌شود، ماحصل «حماسه‌ مردم» می‌نامد اما آنگاه که مردم «دیگری» را انتخاب کردند آن را دلیلی بر «فقر تحلیل» آنها می‌داند.
همان تفکری که سال 88 به خود اجازه داد مقابل ده‌ها میلیون رای مردم بایستد و از مردم انتقام بگیرد که چرا کسی غیر از آنها را انتخاب کرده‌اند؛ همان تفکر هم امروز ابایی ندارد که مدیران حرام‌خوار را ذخیره نظام و امانتدار بزرگ بنامد. سرچشمه‌ هر دو رفتار یک جاست و آن هم منحصر دانستن قدرت در خود و اطرافیان.
مشکل جریان اشرافی با انتخابات 88 و همچنین 84، این بود که چرا مردم کسی را جز آنها انتخاب کردند و چرا باید قدرت به دست کسی جز آنها بیفتد. مساله‌ اصلی فیش‌های حقوقی نجومی هم همین است. اگر رئیس‌جمهور به طور رسمی در کرمانشاه مدیران نجومی‌بگیر را 300 نفر اعلام می‌کند و برخی مسؤولان آنها را تا 950 نفر هم گفته‌اند؛ اما تاکنون فقط تعداد انگشت‌شمار استعفا کرده‌اند(!)؛ به‌خاطر این است که برای دولت سخت است قدرت به دست دیگران بیفتد. بی‌دلیل نیست که رسانه‌های حامی دولت به دفاع از مدیران نجومی می‌پردازند و این حقوق‌ها را «حق مدیران حرفه‌ای دولت» می‌دانند. آخر در فضای الیگارشیک حاکم بر جریان اشرافی، فقط عده‌ای خاص مدیر محسوب می‌شوند و حق مدیریت کردن دارند. در چنین فضایی برای انتخاب مدیر قحط‌الرجال است و وقتی قحط‌الرجال است یعنی کسی نیست که بخواهد جایگزین مدیران فاسد نجومی‌بگیر شود! در چنین فضایی برند نجومی‌بگیران می‌شود ذخیره نظام و امانتدار بزرگ!
 


Page Generated in 0/0057 sec