رضا رحمتی*: یک سال از شروع «برجام» میگذرد. در این یک سال همانطور که «آمانو»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اظهار داشت، «پایبندی ایران به تعهداتش فراتر از توافقات رسمیاش با آژانس بوده است». بالعکس، طرف مقابل یعنی آمریکاییها، همانطور که رهبر انقلاب پیشبینی میکردند، در بسیاری موارد متعهد به این سند نبودهاند. رفتار خصمانه این کشور نسبت به تجارت بینالمللی با ایران و ایجاد التهاب نسبت به تجارت با کشورمان، نمونهای از ادامه دشمنیهاست، و بعید هم هست که این رفتار خصومتآمیز و دشمنی پایان یابد. در حقیقت حالا بعد از گذشت یک سال از توافق برجام، بهتر میتوان فهمید که «هستهای بهانه است» و آمریکاییها پشت این توافق، به موضوعات مهمتر دیگری میاندیشیدهاند. بهطور کلی میتوان مدل رفتاری آمریکاییها در قبال ایران را بهصورت یک هرم ترسیم کرد که در رأس این هرم، «تغییر رژیم» قرار دارد که طی هیچ دوره زمانی از رفتار آمریکاییها نسبت به ایران کنار گذاشته نشده، اگرچه روشها و تاکتیکهای آن تغییراتی داشته است. در پایین این هرم نیز مدلهای دیگر رفتاری آنها قرار میگیرد که عبارتند از: «نرمالیزه کردن رفتار ایران»، «ایدئولوژیزدایی از رفتار ایران» و «حفظ وضعیت هشدار برای مبادلات تجاری و اقتصادی».
۱- تغییر رژیم
آمریکاییها از دیرباز آرزوی تغییر رژیم ایران را در سر داشتهاند. هرچند به مقتضای زمان، از عباراتی چون تغییر رژیم، تغییر رفتار و تغییر محتوای نظام جمهوری اسلامی سخن گفتهاند، اما هیچگاه نسبت به انجام آن مماشات نکردهاند. در همین چند روز اخیر، آمریکاییها در بالاترین سطح مقاماتی که در دولت آمریکا حضور داشتهاند، یعنی در سطح معاون و رئیس مجلس نمایندگان و رئیس حزب، در نشست منافقین شرکت کردند و بارها و بارها از «تغییر رژیم ایران» سخن گفتند. برای مثال، «جان بولتون»، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل، در این نشست گفت: «بگذارید صریح بگویم که این موضوع [حمایت از گروههای حامی سرنگونی جمهوری اسلامی ایران] باید سیاست اعلامی ایالات متحده آمریکا و همه دوستانش باشد تا این کار را در نزدیکترین فرصت ممکن انجام دهند». این موضوع صرفاً به اظهارنظر مختوم نمیشود. آمریکاییها از حمایت از تغییر رژیم نیز سخن میگویند. برای مثال، «جوزف پودر»، نویسنده مجله «فرونت پیج» بیان میکند: «مردم ایران باید این رژیم را تغییر دهند اگرنه اقدام نظامی. آنها نیاز به حمایت معنوی آمریکا دارند». همچنین «مایکل لدین»، مشاور اسبق شورای امنیت ملی آمریکا و از چهرههای برجسته محافظهکار، در یادداشتی که در «والاستریت ژورنال» منتشر کرد، برای مقابله با «تهدید ایران» معتقد است: «حمایت از مخالفان حکومت ایران بهترین مسیری است که منجر به سرنگونی و تحقیر رژیم میشود».
این ایده در تمام سطوح در آمریکا دنبال میشود. برای مثال، «مارک دابوویتز»، مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی، در جلسه استماع «کمیته فرعی سیاستهای پولی و تجاری خدمات مالی مجلس نمایندگان آمریکا»، برای بررسی طرحهای قانونی متوقف کردن معامله بوئینگ با ایران، اظهار داشت: «قبل از اینکه اجازه پیشروی این توافق صادر شود، کنگره باید فشار بر ایران برای تغییر رفتارش را افزایش دهد و فروش هواپیما به این کشور را به تغییرات محسوس در رفتارهایی که وضع تحریم را در پی داشته، گره بزند».
۲- نرمالیزه کردن رفتار ایران
هنجاری و عادی شدن ایران، یکی دیگر از الگوهای رفتار آمریکا در برابر کشورمان است. نرمالیزه کردن موضوعی است که ابتدا در فضای اندیشکدهای و بعد رسانهای آمریکا مطرح شد و سپس وارد محافل دیپلماتیک شد. منظور از هنجاری شدن، پذیرش قواعد نظام بینالملل توسط کشور هدف و کنار گذاشتن آرمانهاست. بر همین اساس، «اوباما» در سخنرانی سال گذشته خود در سازمان ملل، از کنار گذاشتن شعار «مرگ بر آمریکا» توسط ایرانیان صحبت کرد و به صراحت گفت: «مردم ایران تاریخ پرافتخاری دارند و ظرفیتهای فوقالعادهای دارند، اما سر دادن مرگ بر آمریکا شغل ایجاد نمیکند و برای ایران امنیت بیشتری به همراه نمیآورد». «جان کری» نیز در پاسخ به سوال خبرنگار بیبیسی میگوید: «فکر میکنم همه میتوانند با تغییر لحن و کم کردن از شعارها شروع کنند. اول از همه شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل».
روزنامه «والاستریت ژورنال» در یادداشتی به قلم «برت استیونز»، با عنوان «عادیسازی ایران» (Normalizing Iran) صراحتاً اعلام میدارد ایران فقط زمانی کشوری «عادی» خواهد شد که دیگر جمهوری اسلامی نباشد. نویسنده در این یادداشت، «بهترین راه مرتفع کردن بدبینیها در طی زمان» را «از بین بردن نفوذ تندروهای ایرانی، تعامل هرچه بیشتر با میانهروها و نمایش حداکثر انعطافپذیری دیپلماتیک» دانسته است.
این همان چیزی است که باراک اوباما بامداد شنبه، یکم آوریل/ چهاردهم فروردین، در حاشیه نشست امنیت هستهای در واشنگتن نیز به آن اشاره کرده و گفته بود: «ایران باید آن چیزی که هر کشور دیگری در دنیا میفهمد را درک کند و آن اینکه شرکتها میخواهند جایی بروند که احساس امنیت بکنند؛ جایی که شاهد مناقشات گسترده نباشند؛ جایی که بتوانند مطمئن باشند مبادلات طبق روال معمول انجام میشود و این هم سازگاریای است که ایران باید آن را انجام دهد».
بنابراین آمریکاییها بسیار تلاش میکنند وانمود کنند رفتار ایران در دوره پسابرجام باید متناسب با استانداردهای بینالمللی مورد قبول آنها باشد.
۳- ایدئولوژیزدایی از رفتار ایران
آمریکاییها پروژه مهار قدرت نرم را از 2 مسیر ایدئولوژیزدایی از رفتار ایران (از منظر محتوای انقلاب اسلامی) و کنترل رفتار امنیتی تهران (در بُعد استراتژیک آن) پیش میبرند. یکی از برنامههایی که آمریکاییها در یک سال اخیر بشدت بهدنبال آن بودند، روند «انقلابزدایی» از رفتارهای ایران در منطقه است. بهعبارتی آمریکاییها در راستای همان گزاره نرمالیزه کردن رفتار ایران، به دنبال این هستند تا بخشی از بدنه نظام را بهسمت «شرمندگی بینالمللی» (Shaming) بابت رفتارهای انقلابی ایران ببرند تا بهواسطه همین شرمندگی بینالمللی، ایران دست از حمایت از محور مقاومت بردارد. این موضوع در اظهارات جان کری نیز نمود داشته است. وی فروردین 95 در دیدار «خالد بن احمد آلخلیفه»، همتای بحرینی خود در منامه، هدف باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا از دیدار با سران کشورهای عرب خلیجفارس را در نشست «کمپدیوید»، بررسی چگونگی حرکت پس از توافق هستهای و دنبال کردن «تغییر رفتارهای ایران در رابطه با فعالیتهای دیگر تهران» بویژه در منطقه اعلام کرد.
«جان کربی»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، در پاسخ به فشار روانی آمریکا بر ایران، اظهار داشت: «آنچه شاید به برداشته شدن برخی از این بقایای جو روانی کمک کند، توقف فعالیتهای ثباتزدای ایران خواهد بود؛ اقداماتی که آنها همچنان ادامه میدهند». «آدام زوبین» معاون موقت وزارت خزانهداری آمریکا در امور اطلاعات مالی و امور تروریسم، شهریور 94 در بخشی از اظهاراتش در نشست رأی اعتماد گفت هرکدام از بانکهای ایرانی که از تخفیف تحریمی وفق سند برجام برخوردار میشوند، در صورت کشف شواهدی از حمایت از حزبالله لبنان یا نیروهای سپاه قدس، مجدداً تحریم خواهند شد. «باید ببینیم ایران چگونه رفتار میکند، اما انتخاب با آنهاست». در سطحی دیگر، سخنگوی کاخ سفید طی اظهارنظری در ۸ تیر 95 بیان داشت: «اگر ایران میخواهد به بازارهای بینالمللی دسترسی داشته باشد، باید رفتارهای خود را کنترل کند». از نظر آمریکاییها، رفتار ایران در منطقه باید مهار و کنترل شود و این موضوع بدون فشار از طریق تحریمها علیه ایران ممکن نخواهد بود؛ چراکه آمریکاییها بهخوبی از کارآمدی تحریمها نزد برخی نخبگان ایران مطلع هستند.
۴- حفظ وضعیت هشدار برای مبادلات تجاری و اقتصادی
یکی دیگر از تکههای مدل آمریکا برای رفتار با ایران، حفظ ایران در وضعیت هشدار برای کشورهای دیگر و شرکتهای بینالمللی اقتصادی است. آمریکاییها برای نیل به این مهم، از حربه «خطر سرمایهگذاری» بهره جستهاند. آنها برای عملی کردن تز خویش، از رفتارهای ایران بهعنوان عامل تهدیدزا در منطقه یاد میکنند و از یکسو اجازه سرمایهگذاری به شرکتهای بینالمللی نمیدهند و از دیگر سو، دلیل عدم ورود شرکتهای بینالمللی را ریسک بالای سرمایهگذاری در ایران قلمداد میکنند. آمریکاییها فضا را تا حدی مسموم کردهاند که بسیاری از اروپاییها اظهار داشتند: «تحریمها برداشته شده است، اما هیچ چیز هنوز روشن نیست».
«جان اسمیت»، مدیر «دفتر کنترل داراییهای خارج» (OFAC)، وابسته به وزارت خزانهداری آمریکا، ۱۴ فوریه/ ۲۵ بهمن، در اظهارنظری در جمع نمایندگان کنگره ایالاتمتحده آمریکا بیان کرد: «دفتر کنترل داراییهای خارج آمریکا» (OFAC) همچنین درباره محدودیتهای شرکتهای تجاری در مراوده با ایران عنوان داشته است که «آنها (شرکتهای تجاری) باید اطمینان یابند هیچ پرداخت یا تراکنشی به دلار که مرتبط با ایران باشد، از طریق مؤسسات مالی آمریکایی صورت نمیگیرد». در بالاترین سطح نیز اوباما در حاشیه نشست امنیت هستهای در واشنگتن، در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره ایران بیان کرد: «ایران تاکنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکتها سیگنالهایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریکآمیزی که شرکتها را هراسان میکند، نخواهد کرد». این موضوع حتی سروصدای برخی از اروپاییها را نیز بهدنبال داشته است؛ تا جایی که «یورونیوز» نوشت: «با وجود ایفای تعهدات مندرج در برجام از سوی ایران و لغو یا تعلیق بخش بزرگی از تحریمهای بینالمللی و یکجانبه علیه تهران، بسیاری از بانکها و مؤسسات مالی بینالمللی کماکان از ورود به بازار این کشور اجتناب میکنند. این نهادها عمدتاً نگرانی از مواجهه با تحریمهای غیرهستهای آمریکا علیه ایران را بهعنوان دلیل عدم معامله با این کشور توصیف میکنند».
نتیجهگیری
مجموع مدلهای رفتاری آمریکا در برابر ایران نشاندهنده این است که آمریکاییها نهتنها تعهداتشان در قبال ایران را- که طی برنامه جامع اقدام مشترک، ملزم به اجرای آن بودند- اجرا نکردند، بل رفتار خصمانه خویش در قبال ایران را همچون ۳۷ سال گذشته و بلکه با قوت و سازماندهی بیشتر و دقیقتر به پیش میبرند و به نظر نمیرسد خصومت آنها تقلیل یابد. بنابراین لازم است برای احقاق حق مردم ایران، منطق عاقلانه و مشخصی برای رفتار در قبال بدعهدیهای آمریکا اتخاذ شود.
*دانشجوی دکترای روابط بینالملل
منبع: khamenei.ir