نسبت دولت یازدهم با پرداخت یارانه نقدی موضوع مشخصی است. دولت حسن روحانی تمایلی به پرداخت یارانه نقدی ندارد و این را بارها هم در مواضع رسمی و هم در تصمیمگیریهای خود نشان دادهاند. تلاش دولت برای متقاعد کردن مردم به انصراف از دریافت یارانه نقدی نیز به جایی نرسید و با «نه» 97 درصدی مردم مواجه شد. با این حال اما حامیان دولت روحانی بتازگی تلاش میکنند دریافت یارانه نقدی از سوی مردم را یک موضوع مذموم نشان دهند. حجتالاسلام اکبر هاشمیرفسنجانی اخیرا در اظهارنظری قابل تامل دریافت یارانه نقدی را باعث مخدوش شدن کرامت انسانی دانسته است. این اظهارنظر هاشمی با واکنشهایی همراه شد. واکنشهایی که بخش عمدهای از آن را انتقادات تشکیل داده است. لطفالله فروزنده، قائممقام دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» انتقادات صریحی به این اظهارنظر هاشمی وارد کرد.
***
آقای فروزنده! نظر شما درباره وضع اقتصادی کشور و آمار و ارقامی که از سوی دولت در اینباره منتشر میشود، چیست؟
به اعتقاد بنده اقتصاد کشور در رکود است. آماری که آقای رئیسجمهور از نرخ رشد اقتصادی بیان میکند، شاید به دلیل فروش نفت است. اقتصاد با خامفروشی رشد نمیکند ولی زمانی که اشتغال ایجاد شود، چرخه اقتصادی شکل بگیرد و در نتیجه هم تولید شود و هم مردم قدرت خرید داشته باشند، میگویند اقتصاد در رونق است. در حال حاضر روشن است که مردم قدرت خرید ندارند و واحدهای بزرگ تولیدی تعطیل هستند و اشتغال نهتنها افزایش پیدا نکرده، بلکه کاهش پیدا کرده است. این چیزی نیست که ما بگوییم. مردم در حال لمس این وضعیت هستند و اگر دوستان در این باره شک و شبههای دارند نظرسنجی کنند و ببینند مردم چه میگویند. نخستین نکته در اقتصاد یک کشور، نگاه واقعبینانه است. اگر دولت بدرستی درد را نفهمد، معلوم است که درمان را نمیتواند درست تجویز کند. اینکه رئیسجمهور و دولت تصور کنند اقتصاد رشد کرده و رشد اقتصادی وجود دارد، باعث میشود به این نتیجه برسند وضع اقتصاد زیادی خوب است و به فکر حل معضلات و مشکلات نباشند. تمام کارشناسان اقتصادی معتقدند کشور در رکود است و باید برای این رکود نسخهای نوشت که خروجی آن اشتغال، رونق تولید و افزایش قدرت خرید
مردم باشد.
آقای روحانی در سفر استانی به کرمانشاه از وضعیت رکود اقتصادی گفت اما در سفر اخیر به کهگیلویهوبویراحمد از رشد 4/4 درصدی در اقتصاد سخن گفت؛ تناقضات آماری دولت از اطلاعات غلط است یا دلیل دیگری دارد؟
مردم باید در اینباره قضاوت کنند. این نیاز به گفتن ندارد و مردم باید این را تایید کنند. آقایان بروند از مردم بپرسند. ابزار هم دارند و میتوانند نظرسنجی کنند. اگر نظرسنجیها را منتشر هم نکنند لااقل میفهمند در زندگی مردم چه میگذرد تا به عنوان مسؤول، به دنبال حل مشکلات و چالشهایی باشند که مردم با آن مواجه هستند.
دولت یازدهم از ابتدا با پرداخت یارانهها مخالف بود و شب پرداخت یارانهها را شب مصیبت عظمای خود معرفی کرده بود اما از سوی دیگر تا به امروز حاضر به حذف ثروتمندان از دریافت یارانه نشده است و در برابر آن مقاومت میکند!
پرداخت یارانه جزو طرحهای مهم در جمهوری اسلامی بود. این تکلیف بر عهده دولت آقای هاشمی در برنامه اول توسعه بود اما انجام نداد، زیرا فکر میکرد تبعات اجتماعی جبرانناپذیری دارد، بنابراین زیر بار آن نرفت. در دولت اصلاحات هم وضع به همین منوال گذشت تا اینکه بالاخره مجلس هفتم و دولت نهم پای کار آمدند. بنابراین اصل طرح، قانونی و جزو اقدامات اساسی اقتصاد کشور بود و همه هم آن را قبول داشتند. به هر حال هر طرحی نقاط قوت و ضعفی دارد. بعضی معتقد بودند یارانهها باید غیرنقدی پرداخت شود و برخی معتقد بودند باید به دهکهای خاصی آن را پرداخت کرد. اینها همه درست است ولی اجرا برای خود الزاماتی دارد. به عنوان مثال برای پرداخت به دهکهای خاص باید آمار دقیق و درستی وجود میداشت و تا زمانی که آمار دقیق و درستی نبود، امکان جداسازی دهکها وجود نداشت. اصل طرح هدفمندی یارانهها اراده نظام بود و همه هم پای کار آن آمدند اما درباره اینکه یارانه ثروتمندان حذف شود باید بگویم دولت دهم هم این را قبول داشت. آقایان دولت یازدهم 3 سال است بر مسند نشستهاند ولی شناسایی و حذف ثروتمندان از دریافت یارانهها را انجام نمیدهند. دلیل این مساله چیست؟ اگر واقعا یارانهها مصیبت عظماست، خب، یارانه ثروتمندان را قطع کنند! ولی قطع نمیکنند، چرا؟ به دلیل اینکه اهداف سیاسی پشت این مساله خوابیده است. در ماجرای فیشهای نجومی در کمال تعجب، این مساله را به دولت قبلی چسباندند. یک مساله پیدا نمیکنید که نگویند ریشه آن از دولت قبلی است. خب! حالا هر چه بوده است این دولت 3 سال است که مسؤولیت دارد و باید پاسخگوی عملکردش باشد. شما باید مشکلات را حل میکردید ولی فرافکنی میکنید. جنس این کارها سیاسی است و الا روشن است اصل طرح هدفمند کردن یارانهها درست است ولی به اصلاحاتی نیاز دارد که باید انجام شود.
آقای هاشمی که در ماجرای فیشهای حقوقی سکوت کردند، اخیرا در اظهارنظری دریافت یارانه را مخدوشکننده کرامت انسانی دانستند. سرچشمه این نوع نگاه از کجا نشأت میگیرد؟
از ابتدای دولت اول هاشمی رویکرد اشرافیگری بر کشور حاکم شد. یعنی یک طبقه نوکیسه مدیر و ویژهخوار به وجود آمد که باید به آنها به طور ویژه رسید. شکاف طبقاتی در جامعه ایران از همانجا شکل گرفت و مدلهای توسعه غربی و ضدعدالت گسترش پیدا کرد. حقوقهای نجومی هم در همین نگاه و تفکر مستتر است. یعنی مدیران به جای اینکه رفتار اسلامی و مطابق با سیره امام و رهبری داشته باشند، رویکرد اشرافیگری را حاکم کردند و نتیجه این رویکرد چیزی جز فیشهای نجومی نیست. قطعا جریان کارگزاران که آقای هاشمی پدربزرگشان است قائل به این مساله هستند و قطعا باید چنین تفکری بگوید یارانهها خفت و مخدوشکننده تکریم است ولی حقوقهای نجومی عزت است، ما غیر از این از اینها توقع نداریم اما در نگاه اسلامی حقوقهای نجومی خفت و مخدوشکننده کرامت است و کسانی که حقوقهای نجومی گرفتند خیانت کردند.