printlogo


کد خبر: 162183تاریخ: 1395/5/27 00:00
خطی که نباید شکسته شود
اطلاعات انقلابی

علی هدایت: رهبر انقلاب در دیدار معاونان و مدیران وزارت اطلاعات، مبانی انقلاب اسلامی را آثار و بیانات صریح امام خمینی(ره) خواندند و تأکید کردند: ایجاد خط فاصل با رأس جریان استکبار یعنی آمریکا از مهم‌ترین مبانی قطعی امام بزرگوار ما است و این مساله جای هیچگونه مسامحه و سهل‌انگاری ندارد.
این دومین‌بار از ابتدای سال 95 تاکنون است که رهبری بر «حفظ خطوط فاصل با آمریکا» تاکید می‌کنند. نخستین‌بار در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) ایشان متذکر شدند: «برخی جریان‌های داخلی با غفلت از این ضرورت، خطوط مرزی را حفظ نکردند و فاصله‌‌گذاری‌ها، تضعیف و کمرنگ شد اما باید مراقب باشیم خطوط مرزی با دشمنان انقلاب و امام و ملت کمرنگ نشود».
اما چرا حفظ خطوط فاصل با آمریکا تا این اندازه مهم است؟
  نفوذ سخت
جست‌وجو در بخش تسهیلات پرداختی «صندوق برادران راکفلر» در طول چند سال اخیر نشان می‌دهد میزان هزینه‌کرد این نهاد صهیونیستی- آمریکایی در بخش «برنامه ایران» با هدف تعریف شده «ارتباط‌گیری با مسؤولان و مدیران و طبقات موثر جامعه ایرانی از مسیر غیررسمی یا «TRACK II» چندده برابر شده است. تنها «بنیاد فرهنگ و جامعه» آمریکا-FCSNY- در فاصله سال منتهی به برجام و پس از آن، صدها هزار دلار بابت آنچه «رویکرد مشارکتی و سیاست‌های حل تعارض» نامیده شده، از جیب راکفلرها هزینه کرده است. همچنین در کمپین رسانه‌ای به نفع «برجام» نیز راکفلرها ارقام هنگفتی به جیب رسانه‌ها و روزنامه‌ها واریز کرده‌اند. بسته‌های دلار و ریالی که می‌تواند توجیه بسیار خوبی برای تبلیغات کرکننده رسانه‌ای پیرامون تامین منافع پسابرجام ایرانیان به واسطه نزدیکی به آمریکا باشد.
تبلیغاتی که اکنون با انتشار آمارهای پسابرجامی، مشخص شده هیچ نسبتی با واقعیات نداشته است. به طور مثال خبرگزاری اقتصادی بلومبرگ با اعلام نگرانی پیرامون افزایش فشارها بر دولت ایران، اعلام کرده 7/73 درصد از ایرانی‌ها اعلام کرده‌اند «هیچ» نفعی از برجام نبرده‌اند.  
پس دشمن «خطوط فاصل» را نشانه می‌رود و حصارهای امنیتی پیرامون فکر و اندیشه و آرمان‌های ملت‌ها را تخریب می‌کند تا بر محاسبات آنها از واقعیات پیرامونی تاثیر بگذارد؛ سیاه را سفیدنمایی کند و سفید را سیاه جلوه دهد. اما این نقشه تنها متناظر بر جامعه نیست و قطعا چنین فضاسازی پیرامون نهادهای حساس و دیپلمات‌ها و دولتمردان و مدیران یک کشور نیز به صورت جدی در جریان است. صیانت نکردن نهادهای مسؤول از خطوط فاصل منجر به این می‌شود که عوامل دشمن در قدم اول برای «مطالعه شخصیت» و «ارزیابی» به چهره‌های تاثیرگذار و صاحب قدرت جامعه نزدیک شوند. در مرحله بعد شاهد مهندسی مناسبات، برنامه‌ریزی و تکمیل روند مدیریت شخصیت افراد با استفاده از اطلاعات به‌دست آمده خواهیم بود.
این همان پروژه‌ای است که در یک دوره «لیلی زند» عامل رسمی سرویس اسرائیل عهده‌دار آن بود و اتفاقا پس از تکمیل پروژه در خاک ایران، راهی سرزمین‌های اشغالی شد تا نتیجه عملیات نفوذ در تشکیلات دفتر یکی از مدیران ارشد دولتی را گزارش کند. در دوره‌ای دیگر «جیسون رضاییان» که پیش‌تر به لیلی زند خدمات میدانی ارائه می‌کرد به عنوان چهره‌ای نسبتا پاک وارد میدان شد و اتفاقا با هوشیاری یکی از دستگاه‌های امنیتی کشور، پس از ارسال اطلاعات ارزیابی شخصیت تیمی از مدیران و احیانا تاثیرگذاری بر تصمیم‌سازی‌های آنها، در دام افتاد. اما آیا این پایان پروژه است؟ طبیعتا شبکه‌ای که در بحبوحه درگیری مداوم تشکیلات زند با دستگاه‌های امنیتی، به فکر تربیت جیسون رضاییان بوده، نقشه‌های دیگری نیز برای ادامه مسیر در دست دارد.
این بخش از «نفوذ» را که وابسته به جریان‌سازی و نقش‌آفرینی افراد است در این پرونده «نفوذ سخت» نامگذاری می‌کنیم چرا که ماهیت ذاتی آن استوار بر افراد و شبکه‌های اطراف آنهاست، هر چند هر نفوذ سختی با هدف تاثیرگذاری بر قدرت نرم و محاسبات جامعه حریف صورت می‌گیرد. فضاسازی کاذب و پرحجم برای وزارت اطلاعات پیرامون سفر یک «پورن استار» انگلیسی به ایران می‌تواند نشانه‌ای از پوشش‌دهی شبکه به عبور امن و بی‌سروصدای عناصر عالی رتبه دشمن از خطوط فاصل دشمن باشد... پرونده‌هایی همچون بازدید «آلن گودمن» مدیر ارشد سیا از بسیاری از مراکز علمی عالی کشور، یا نشست و برخاست «کریستوفر شرودر»، مدیر کارکشته حوزه فناوری‌های نوین وزارت خارجه آمریکا با مسؤولان و مدیران میدانی پروژه شتاب‌دهنده‌های آمریکایی استارت‌آپ‌ها که بسادگی فراموش شد، در حالی که حفظ خطوط فاصل از نفوذ سخت دشمن چندان پیچیده نیست و با تمرکز بر مرزها و مراودات امکانپذیر است.
نفوذ نرم
اما بحث زمانی عمیق‌تر می‌شود که در برابر عبور نیروهای دشمن از مرزهای فیزیکی، فراتر رویم و نقشه دشمن در «مهندسی ارزش‌ها و آرمان‌ها» و هدف‌گذاری‌های یک جامعه در مسیر تمدن‌سازی را مستقیم پایش کنیم. شاید به همین دلیل باشد که رهبر انقلاب بلافاصله پس از تذکر درباره حفظ «خط فاصل با آمریکا»، وزارت اطلاعات را مکلف کردند در هر بخشی که می‌تواند پایگاهی برای کمین دشمن و ضربه زدن به نظام اسلامی قرار بگیرد،  حضور داشته باشد و آن بخش را حوزه کاری خود بداند.
به نظر می‌رسد این فرمان رهبری، متناظر بر افزایش دامنه نظارت وزارت اطلاعات در مبارزه با هجمه دشمن به مولفه‌های قدرت نرم ایرانیان باشد که از وظایف سنتی همچون کنترل مرز و کشف بمب و گروه‌های تروریستی و نفوذ سخت بسیار فراتر است. کما اینکه دستور به «رشد و ارتقای نسل جدید وزارت اطلاعات با مولفه‌های ارزشی و انقلابی همچون گذشته» نیز مرتبط با همین موضوع است. یک نتیجه‌گیری از این فرمایش رهبری می‌تواند تذکر و یادآوری مخاطرات «انقلابی نماندن» دستگاه‌های امنیتی کشور باشد.
ایشان در مراسم 14 خرداد سال جاری، با تأکید بر ادامه راه «امام انقلابی ملت» به عنوان تنها راه پیشرفت و تحقق اهداف مردم و نظام، 5 شاخص مهم «انقلابی‌گری» را تبیین کرده و افزودند: علت اصلی فشارهایی که در طول سال‌های متمادی با بهانه‌های مختلف از جمله موضوع هسته‌ای و حقوق‌بشر به ملت وارد شده است، خصوصیت انقلابی‌گری ملت ایران و نظام اسلامی است.
پس حذف «انقلابی‌گری» از زیرمجموعه‌های نظام خود محور اصلی «نفوذ نرم» دشمن به خاک خودی است و زمینه‌ساز حل موانع پیش روی «نفوذ سخت» است. با این تعبیر وقتی حساسیت دستگاه امنیتی و سایر زیرمجموعه‌های حیاتی نظام به آرمان‌های خط امام خدای ناکرده کمرنگ شود، نقشه‌های نفوذی‌ها بسادگی و با کمترین هزینه به بار خواهد نشست.
پس 3 محور مورد تاکید رهبری به مدیران و معاونان وزارت اطلاعات شامل «پایبندی به مبانی قطعی امام»، «حفظ خط فاصل با آمریکا» و «رشد و ارتقای انقلابی» همگی زیرمجموعه سرفصل مهم «انقلابی‌گری اطلاعاتی» است. روندی که در شناخت و مبارزه با تهدیدات نرم دشمن ضروری است و بدون تمرکز بر آن نمی‌توان سرفصل‌های آمریکا در مهندسی جامعه ایرانی را تشخیص داد.
این تاکید مجدد عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی بر حاکمیتی بودن نهاد وزارت اطلاعات و تعهد آن به ارزش‌های نظام است. پس اطلاعات قطعا در کشاکش برخی نیازسنجی‌های پرغلط دولتی مدیریت  صیانت از خط ارتباطی «ایران و آمریکا» را عهده‌دار نیست، چرا که روند مذکور مخالف صفت «انقلابی‌گری» است! اطلاعات انقلابی، ضامن حفظ باب «تجربه برجام» و زمینه‌سازی برای برجام 2 و 3 با ایجاد کانال ارتباط محرمانه با آمریکا پیرامون مسائل حقوق‌بشری و موشکی هم نمی‌تواند باشد، چرا که موظف است شاخصه «ضدآمریکایی بودن» و «استقلال گفتمان اصیل انقلابی» خود را از سلایق و علایق دولت‌ها حفظ کند. تنها در آن صورت است که به فرموده رهبر انقلاب، نقش وزارت اطلاعات در «تحقق اقتصاد مقاومتی» و «مبارزه با مفاسد اقتصادی» به عنوان نقشه‌های عالی کشور در ایجاد رفاه و آرامش برای آحاد جامعه و شکست نقشه‌های دشمن به نحو احسن عملیاتی می‌شود.
تنها با انقلابی‌گری اطلاعاتی می‌توان پازل «مهندسی بازار» برای خلع سلاح قدرت نرم جامعه ایرانی را در هم ریخت و مطابق هشدار جدی رهبری با خطر هضم و جذب کشور در نقشه و نظامی که سرمایه‌داران عمدتا صهیونیسم برای تصرف منافع مالی جهان ترسیم کرده‌اند در دوره پسابرجام، مقابله کرد. غیر از این اگر باشد خطر مهندسی وزارت اطلاعات از درون، نظام را دچار اختلال می‌کند. پس مهم است که تکرار کنیم ایران با «وزارت اطلاعات انقلابی» است که امن می‌ماند.  
 


Page Generated in 0/0050 sec