سعید حاجیپور: برجام را میتوان از منظر میزان تأثیرگذاری بر عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور در زمره مهمترین معاهدات تاریخ معاصر ایران دانست و از این حیث در کنار قراردادهای گلستان، ترکمنچای، رویتر و 1919 قرار میگیرد.
امروز از تشعشعات آفتاب تابان برجام کاسته شده و خیلی از مدافعان پروپاقرص دیروز، انتظارات از برجام را غیرواقعی میدانند و به بدعهدی طرف آمریکایی اذعان دارند. پرداختن به مسائل حاشیهای این پدیده تجربهای عظیم را در اختیار مردم قرار میدهد. مسیر مذاکرات و نهاییشدن این توافق، مسیری پر فراز و نشیب و گاه مبهم است که انتشار جزئیات آن شاید سالهای سال بهطول بینجامد. اما برخی سخنان و نقلقولهای طرفین پرده از برخی مذاکرات پنهان برمیدارد و به تحلیل این موضوع کمک میکند. چندی پیش بود که یکی از دولتمردان از نقش لابی شرکتهای بزرگ نفتی خارجی در به ثمر رساندن برجام سخن به میان آورد و یکی از خبرگزاریهای خارجی از پرداخت مالی شرکت بوئینگ به یکی از نمایندگان مجلس آمریکا خبر داد تا در قبال این دریافت از برجام حمایت کند. این تمام پشتپردههای برجام نیست. حضور زودهنگام شرکتهای فرانسوی پژو، ایرباس و توتال در صف امضای قرارداد با ایران و استقبال طرف ایرانی از این شرکتها- که سابقه بدعهدی آنها در دوران تحریم برهمگان روشن است- گمان توافقات پنهان را افزایش میدهد. قرارداد خرید هواپیما از ایرباس که در سفر رئیسجمهور به فرانسه منعقد شده بود عملا با دخالت و ممانعت آشکار طرف آمریکایی معلق شد و ایران را مجبور کرد پای شرکت بوئینگ آمریکایی را به ایران باز کند که خود این قرارداد نیز در ابهام به سر میبرد. شرکت پژو- سیتروئن نیز توانست با امضای قرارداد با ایرانخودرو و سایپا بازار پرسود ایران را که در زمان تحریم از دست داده بود دوباره بهدست بیاورد. قطع همکاری پژو با ایران در زمان تحریم برای این شرکت بسیار سنگین تمام شده بود و این شرکت با کاهش شدید درآمد مواجه شد. قابل انتظار بود فرانسویها تلاش کنند بازار پرمنفعت ایران را برای شرکتهایشان دوباره به ارمغان بیاورند. اما در این میان حضور دوباره شرکت نفتی توتال فرانسه در عرصه نفت و گاز کشور حواشی بیشتری به همراه داشت. شرکت توتال که در دهههای گذشته با پرداخت میلیونها دلار رشوه به مقامات وقت وزارت نفت ایران تمام تلاش خود را برای حضور در پروژههای صنعت نفت ایران بهکار میگرفت در دوران تحریم مجبور به ترک ایران شد. اکنون این شرکت در ابتدای صف حضور دوباره در ایران قرار دارد. مدعای این امر مذاکرات طرف ایرانی با این شرکت قبل از تصویب نهایی قراردادهای جدید نفتی است. شرکتهای نفتی که لابی گستردهای در حمایت از برجام انجام دادهاند توقع دارند قراردادهای جدید نفتی بهگونهای تنظیم شود که جذابیتی مضاعف و سودی سرشار برای آنها به همراه داشته باشد. قراردادی که پس از رونمایی اولیه با انتقادات جدی و پرشمار صاحبنظران مواجه شد و دولت را ناگزیر کرد به بازنگری در آن بپردازد. اما ویرایش مجدد این نوع قرارداد نیز همچنان مشکلات اساسی دارد و عملا 30 درصد از ایرادات آن برطرف شده است؛ قراردادهایی که بیتوجهی به توان داخلی و خوشخیالی و سادهانگاری برجامی در آن موج میزند. برجام برای ما دستاورد مورد انتظار را به همراه نداشته است و خبری از نورافشانی این آفتاب تابان نیست و در شرایطی که تحریمهای بانکی عملا مانع داد و ستد ایران با کشورهای دیگر میشود، وقایعی اینچنینی
- که به نظر میرسد جزو توافقات محرمانه برجام و حاصل لابیهای پشتپرده است- نیز منافع ملی را به خطر میاندازد. امروز افتخار رئیسجمهور محترم این است که کشورها برای دوستی با ایران مسابقه میدهند، حال آنکه باید گفت کشورها برای حضور در بازار پرمنفعت ایران از هم سبقت میگیرند. سخنانی اینچنین یا خوشبینی به برجام و بدبینی به آمریکا، نه برای جوان ایرانی اشتغال ایجاد میکند و نه موانع را از جلوی راه تولیدکننده داخلی برمیدارد. سرگرم کردن افکار عمومی و رسانهها با این اظهارنظرها شاید تا حدی موضوعات اصلی را به فراموشی بسپارد اما درمان مشکلات مملکت نیست. اگر روحانی از همان 3 سال پیش بهجای برنامهریزی برای برجامی که تنها هموارکننده فروش محصولات خارجی در کشور است، به ساماندهی وضعیت بنگاههای تولیدی همت گماشته بود امروز دیگر بعد از 3 سال همچنان مساله رکود و بیکاری، مساله اول کشور نبود و آنچه بر روی آن بحث میشد بالابردن کیفیت محصولات ایرانی برای رقابت در بازار بینالمللی بود و کارگر ایرانی پشت تریبون سخنرانی روحانی خسته و بیرمق و ناراحت ننشسته بود و به آیندهای امیدوارانه فکر میکرد. نگاه بلندمدت طرفهای مقابل در کسب منفعتها و امتیازهای پرسود اقتصادی برای شرکتهای بزرگ کشورهایشان و خیالبافیهای دولتمردان ما که برجام را کلید مشکلات مملکت میدانند- تا آنجا که امتیازهای اینچنینی را به طرف مقابل واگذار میکنند- نویسنده را به این نتیجه میرساند که عنوان این یادداشت را بگذارد دوراندیشیهای او و سادهانگاریهای ما.