محمدرضا کردلو: چند روز پیش از اکران «فروشنده» و در حالی که نقد و نظرها و بحثها پیرامون آخرین ساخته اصغر فرهادی به صورت جدی در رسانهها مطرح شده است، گمانههایی مبنی بر قطعی شدن اکران این فیلم در سالنهای حوزه هنری مطرح شده است. موضوعی قابل تامل که سوالهایی جدی را متوجه حوزه هنری و سازمان تبلیغات میکند.
فارغ از همه مناسبات و مواجهههایی که میان منتقدان و فرهادی وجود دارد و فارغ از همه نقدهایی که این روزها منتقدان نسبت به محتوای فیلم تازه او منتشر کردهاند، توضیح و تشریحی که خود فرهادی و بازیگران نقشهای اصلی این فیلم بویژه ترانه علیدوستی درباره فیلم ارائه میدهند، قابل تامل است. اصغر فرهادی در کنفرانس مطبوعاتی فیلم، در کن درباره خشونت شخصیت اصلی فیلم پس از مساله آزار همسرش میگوید: یک خشونتی است که حاصل یک عصبانیت است ولی یک زمانی خشونتی داریم که برایش دلیل داریم و برای این دلیل هم ایمان داریم که حاصلش میشود همان رفتارهای تروریستی که در دنیا وجود دارد و آنها بر این خشونت باور دارند. شخصیت اصلی فیلم در کل فیلم در حال دلیل جمع کردن برای اعمال خشونت است.
در واقع فروشنده فرهادی خشونتی را که در عرف از آن به «غیرت» نیز تعبیر میشود با رفتارهای تروریستی مشابهت میدهد. این نقطهنظر فرهادی آنقدر سوالبرانگیز است که ترانه علیدوستی بازیگر نقش «رعنا» - که در فیلم مورد آزار و اذیت روحی قرار گرفته است و در حمام به او حمله شده- در همان کنفرانس خبری اظهار میکند نظر فرهادی را نمیپذیرد. ترانه علیدوستی میگوید: موضوع آبرو، حیا و غیرت در این فیلم مطرح میشود و من برخلاف نظر آقای فرهادی فکر میکنم یک مرد غربی هم در مواجهه با این موضوع چنین برخوردی را انجام میداد. مساله درباره تعرض به حریم شخصی یک زن است و این مساله در همه جای دنیا وجود دارد و همیشه قربانی خجالت میکشد درباره اتفاقی که برایش اتفاق افتاده حرف بزند. اینکه مردی ادعا میکند روشنفکر و هنرمند است ولی نمیتواند از کنار این مساله عبور کند، گره اصلی این داستان بود. این مرد بالاخره نتوانست از این ورطه نجات پیدا کند و بین قربانی شدن زن و تجاوز به قلمروی مردانهاش تفکیک قائل شود. صحبتهای علیدوستی در واقع تایید این گزاره است که فرهادی «غیرت» را در فروشنده به چالش کشیده است و اگرچه غیرت در عرف بیشتر جوامع فارغ از نگاه سنتی، در حال گذار به مدرنیته و حتی مدرن به عنوان خشونتی مقدس، محترم شمرده میشود، او آن را با رفتار تروریستها مشابهت میدهد. گزارههای بالا صرفا بخشی از نظرات خود عوامل فروشنده درباره این فیلم است که از محتوا و فضای فیلم حکایت میکند و فارغ از نقدهای نگارنده یا دیگران به فیلم، طرح شده است. اگرچه صحبتهای علیدوستی و فرهادی به نوعی تایید گزارههای مطرحشده از سوی منتقدان نیز هست. آنجا که یکی از منتقدان در نقدی که با تیتر «قیصرکشی در فروشنده» منتشر میکند، به موضوع «غیرت» در فیلم اشاره کرده و مینویسد: اگر 40-30 سال قبل قهرمان سینمای ایران «قیصر» و «صادق کرده» بودند که برای ناموسشان 3 برادر آبمنگل را میکشتند یا ۹ راننده کامیون را برای لکهدار کردن عصمت همسرشان به مسلخ میبردند، امروز فرهادی نسخه دیگری پیچیده است و میگوید از این فضای سنتی باید به فضای مدرن عبور کرد، دیگر زمان انتقام و خشم نیست، حالا دوره بخشش و فراموشی است، فرهادی به وضوح قیصرکشی میکند و از تقوایی و کیمیایی عبور میکند و حرف تازهای دارد، غیرت برای دوران سنت بود، در دوران مدرن این چیزها مایه دردسر است». با این همه این روزها که خبرهایی از اکران «فروشنده» در سینماهای حوزه هنری در برخی رسانهها مطرح شده است، سوالهایی را درباره وظایف، اهداف و کارویژههای این نهاد حاکمیتی به وجود آورده است. سوالهایی که با توجه به اساسنامه حوزه هنری قابل استناد و تامل است. در بخشها و بندهای متعددی از اهداف و وظایف حوزه هنری مندرج در اساسنامه این نهاد، به اصول و مواردی اشاره شده است که نمیتواند دست حوزه را برای رفتارهای غیرقابل توجیه- مانند نمایش فیلمی که «غیرت» را به چالش میکشد- باز بگذارد. در بندهای یک تا 6 اهداف حوزه هنری در اساسنامه نسبت به رشد هنر مبتنی بر معرفت اسلامی و متعهد به انقلاب، ترویج فضائل اخلاقی، هنر و ادبیات انقلاب اسلامی، راههای اصولی مقابله با جریانهای هنری معارض و معرفی الگوی ادبی و هنری تاکید شده است که اکران فیلمی با محتوایی که به اعتقاد خود کارگردان و- نه منتقدان- خشونت مقدس مرد یا همان غیرت را با رفتار گروههای تروریستی مشابهت میدهد، نمیتواند با این مبانی و اساسنامه توجیهپذیر باشد.
از طرفی در بندهای مربوط به وظایف حوزه هنری نیز گسترش هنر اسلامی و الگوآفرینی ادبی و هنری تاکید شده است. مشخصا مسؤولان حوزه نیز خود خواهند پذیرفت که ترویج نگاهی اباحهگرایانه به مساله خانواده، ناموس و غیرت نمیتواند در راستای این وظایف قابل توجیه و پذیرفته شده باشد. مساله دیگری که اکران فیلمهایی مشابه را توجیهناپذیر خواهد کرد، استثنا قائل شدن برای فیلمی خاص است. بنای حوزه هنری چه در دولت پیشین و چه در دولت فعلی بر پخش و اکران فیلمهایی با محتوایی که در مغایرت با موارد طرحشده در اساسنامه است، نبوده است. ورای این مسائل حق طبیعی حوزه هنری است برای سالنهایی که اتفاقا در سالهای متمادی از نهادهای انقلابی در اختیار حوزه قرار گرفته است خود
تعیین کننده باشد و از فضاسازیهای ژورنالیستی نهراسد و براساس اهداف خود عمل کند. به عبارت دیگر چنانچه نمیتوان به بخش خصوصی و سینمادارانی که تا ماهها یک فیلم کممخاطب را روی پرده نگه میدارند یا فیلم انقلابی را خیلی زود از پرده پایین میکشند، معترض شد، به طریق اولی این حق برای حوزه هنری به عنوان یک نهاد حاکمیتی محفوظ است که اولویت سالنهای خود را خود تعیین کند. نکته دیگر آنکه در شرایطی که وزارت ارشاد و ارگانهای دولتی در عمل به وظایف خود کاهلی میکنند، نمیتوان از حوزه هنری نیز این کاهلی و سستی در مسائل فرهنگی را پذیرفت. اما فشارها بر حوزه هنری زیاد است. گروهی که طرفدار «اصغر فرهادی به هر قیمتی» هستند، بیآنکه فیلم را دیده باشند، به حوزه هنری برای اکران این فیلم فشار میآورند و با رویکردهایی تحقیر شده مانند « ما که باشیم که درباره فیلم فرهادی حرف بزنیم» تقدسی ایجاد میکنند که ماحصل آن اکران آخرین ساخته او را به صورت گسترده محقق کند.