مهدی طاهرخانی: نه آن روزی که به اصطلاح هیات ژوری، حق عباس جدیدی را در آتلانتا، دولپی خورد و آنگل کورت آمریکایی را قهرمان المپیک 96 کرد و نه همین چند روز قبل که حمید سوریان، نگین بیبدیل انگشتر کشتی ایران با ضربه فنی با المپیک و دنیای کشتی وداع کرد، دل ایرانیها آنقدر نشکست که با رویت اشکهای محمد بنا، کنار نردههای سالن «کاری اوکای ریودوژانیرو» به درد آمد. فقط 4 سال زمان، یک المپیک فاصله، یک قاره مسافت لازم بود تا بنای فاخر کشتی فرنگی ایران با 3 ستون طلایی و تاریخی، اینچنین توسط معمار اصلیاش نابود شود. بدون تردید دهها عامل در این سقوط موثر بود که مهمترین دلیلش تصمیمات محمد بنا بود. همویی که 2 سال بیجهت قهر کرد و سپس از میانه راه بازگشت اما عوض تغییر نسل سراغ همان قدیمیها رفت. آنهایی که به خانواده وعده داده بودند با هر عنوانی که حاصل شود برای همیشه دوبنده را میبوسند و تمام. چه در سر محمد بنا گذشت که تصور کرد با مردان به آخر خط رسیده، با آنهایی که 4 سال قبل در لندن سقف آرزوهایشان را شکافتند و آنهایی که هیچ شباهتی به تشنه و گشنههای پیشین نداشتند میشود تاریخ را دوباره تکرار کرد؟ اینک کار با 2 برنز به پایان رسیده اما این تجربه گرانقدر و صدالبته تلخ تا ابد میماند برای محمد بنا و مدیران ورزش ایران. مدیرانی که از فردا میدانند نوع برخورد با مربیای که یکتنه 3 طلای المپیک آورده باید چگونه باشد. بالاتر از قانون نداریم، به صرف نابغه بودن حق نادیده گرفتن عرف را نداریم. اینکه تصور شود سوریان با یک دست و یک پا هم بوی طلا میدهد خروجیاش فاجعه ریوست. او با 2 دست و 2 پای سالم کشتی 7 بر صفر پیش را ضربه فنی شد، چون در دایره طلایی، به صرف گذشته و پیشینه رقیبی از پیش بازنده نیست. با رانت، کسی قهرمان المپیک نه شده و نه میشود. گریههای محمد بنا و ضربههای ممتد سرش به نرده فلزی سالن کاری اوکا، بهای اشتباهات خود اوست اما هنوز هیچ چیز به پایان نرسیده است. تا ابد بر تارک ورزش ایران مینویسند؛ محمد بنا مرد انقلابی و بزرگ فرنگی ایران، در لندن با 3 طلا، اعتباری به فرنگی داد که پیش از این نمونهاش را حتی در مخیلهمان هم نداشتیم. وقت بلند شدن است. با اینکه حافظه کوتاه و بلندمدت مردم ما به غایت ضعیف است اما دیر زمانی نبود که همیشه در جهانی و المپیک وقتی در فرنگی میباختیم و تحقیر میشدیم، مرتب به خود نهیب میزدیم که هنوز کار اصلی ما شروع نشده و ما مرد آزادیم. آزاد همان رشتهای است که آخرین بار 16 سال قبل علیرضا دبیر در سیدنی یک طلا در آن گرفت و دیگر فعلا هیچ! از آن زنگ تفریح دیروز، همین مرد انقلابی برای ما 3 طلای ناب المپیک ساخت. آنچه بنا در ریو کرد ظلم به خود و بنای فاخرش بود اما هنوز فرصت ساخت نسل جدید باقی مانده و میشود در 2020 عوض میدان دادن به پیرمردهای به آخر خط رسیده، همانند 2012 بچههایی را رو کرد که یک تنه جور یک کاروان را میکشند. مجازات بنا اشکهای خردکنندهاش در ریو بود. مبادا به بهانه این نتایج، به فکر تیشه زدن به ریشه مردی باشیم که اگر او نبود، فرنگی همان زنگ تفریح یک دهه قبل بود. حافظه ما ضعیف است اما نه آنقدر که فرق قبل و بعد بنا را بخوبی به یاد نداشته باشیم.