مصطفی معدنیثانی: «حد ورزش ایران همین است». جمله 5 کلمهای وزیر ورزش و جوانان که یک دنیا حرف و تفسیر درون خود دارد. جملهای که شاید اگر آقای گودرزی اندکی تامل کرده بود از جاری کردن آن بر زبان خودداری میکرد.کاروان ورزشی ایران در المپیک ریو روزهای خوبی را تجربه نمیکند. در واقع میتوان گفت اگر 2 مدال طلای وزنهبرداری توسط کیانوش رستمی و سهراب مرادی به دست نمیآمد میشد از لفظ فاجعه نیز تا به این جای کار استفاده کرد. هر چند تکواندو و کشتی آزاد میتوانند با درخشش در روزهای پایانی اوضاع را اندکی سامان ببخشند اما به هر حال عملکرد ضعیف دوومیدانیکاران، کشتی فرنگی و فرزان عاشورزاده در تکواندو باعث شده تا انتقادهایی صورت بگیرد. انتقادهایی که پاسخش جمله اول این گزارش است که از دهان شخص اول ورزش کشور خارج شده است.برای ارزیابی درستی یا نادرستی گزارهای که از سمت وزیر ورزش و جوانان خارج شده است نیازی به آمار و اطلاعات آنچنانی از آن مدل آمارهای طویل و درازی که کمیته بررسی علل شکست پس از ناکامیها ارائه میدهد، نداریم. جمله وزیر ورزش یک اشتباه محض است زیرا:
1- اگر بپذیریم حد نهایی ورزش ایران همین است، باید بپذیریم که ورزش ما نیاز به مدیریت علمی ندارد. چرا که نتایج بهتر از ریو در لندن و در زمان مدیریت افراد غیرورزشی و غیرعلمی رقم خورده بود در نتیجه اصلا نیازی به حضور آقای گودرزی در کابینه دولت وجود نداشت!
2- حد نهایی ورزش ایران این نیست چون اگر این بود الهه احمدی و نجمه خدمتی بدون فشنگ به فینال المپیک نمیرسیدند. مجبتی عابدینی بدون پیست استاندارد شمشیربازی چهارم المپیک نمیشد. نوشاد عالمیان 4 سال پیش در المپیک به جمع 16 نفر برتر نمیرسید. 2 تکواندوکار ایران رنکینگ اول جهان و المپیک را در اختیار نداشتند.
3- حد نهایی ورزش ایران زمانی به دست میآید که استعدادهای از دست رفته ورزش احیا شوند. نوشاد عالمیان زمانی رنکینگ یک رقمی جوانان جهان را داشت و حالا رتبهاش حدود 100 است. محسن شادی قهرمان بازیهای آسیایی میشود و در عین جوانی خداحافظی میکند. هیچ یک از دوومیدانیکاران به رکوردهای شخصی خود نزدیک نمیشوند. فرزان عاشورزاده با یک دنیا استعداد و تکنیک چوب نبود یک روانشناس را میخورد و در مبارزه اول حذف میشود. با وجود این ظرفیتهای ارزنده در ورزش چگونه به خود اجازه میدهید حد ورزش ایران را همان میانگین 4 مدال المپیکهای قبلی بدانید؟ اگر اجازه داریم فوتبال را هم جزو ورزشها به شمار بیاوریم که احتمالا داریم، از آقای گودرزی سوال میکنیم که حد نهایی این ورزش کجاست؟ حد نهایی ورزشی که چندصد میلیارد تومان گردش سالانه دارد جزو دعواهای تکراری و خستهکننده آبی و قرمز و لباس تیم ملی و... کجاست؟ حد نهایی همه دعواهای بین وطنیها و خارجیهای فوتبال کجاست؟ کمی که فکر میکنیم میبینیم حق با آقای وزیر است. حد نهایی ورزش ایران همین است. حد ورزش ایران همین است تا زمانی که آریا نسیمی به جای استخر استاندارد در استخر 33 متری تمرین کند. تا زمانی که دوومیدانیکاران بدون مربی و امکانات تمرین کنند. تا زمانی که مجتبی عابدینی در پاسخ به گزارشگر اعزامی به ریو درباره شغلش سرش را پایین بیندازد. تا زمانی که طهماسبیها و شریعتیها و آسمانیها به دلیل فشار مالی با پرچم کشورهای دیگر مبارزه کنند. حد ورزش نهایی ایران تا زمانی که 4 رشته مدالآور دوومیدانی، تیراندازی، شنا و ژیمناستیک روی هم فقط یک درصد گردش مالی در فوتبال بودجه بگیرند
همین است! آقای گودرزی! با جمله شما چندان مخالف نیستیم اما کمی آن را اصلاح میکنیم. حد ورزش ایران این نیست بلکه حد [رسیدگی به] ورزش ایران همین است. حد [تخصیص درست بودجه در] ورزش ایران همین است. حد [شایستهسالاری در انتصاب مدیران] ورزش ایران همین است. حد [امکانات] ورزش ایران همین است و در آخر باید گفت حد مدیران ورزش ایران
همین است!