printlogo


کد خبر: 162571تاریخ: 1395/6/3 00:00
طلای برزیل، تأثیر ایگوآین، تکرار کاستا و شروع جذاب سامپائولی

گابریله مارکوتی: چلسی دومین بازی‌اش در لیگ برتر را هم با نتیجه‌ 2 بر یک، این بار مقابل واتفورد برد. این بازی نکات مثبت زیادی از جمله روحیه‌ جنگنده‌ تیم داشت اما در ضمن همراه بود با صحنه‌هایی از ضعف شدید دفاعی، بویژه سر گل اتین کاپو. والتر ماتزاری برای حدود 70 دقیقه دست آنتونیو کونته را بسته بود. بعد هر 3 تعویض کونته، میشی باتشوایی، سسک فابرگاس و ویکتور موزز تاثیرگذار شدند و در نهایت چلسی از شکست بازگشت و پیروزی ساخت. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد معمولا مربی را برای دید و تصمیمش تحسین می‌کنیم اما برای چلسی بهتر است که اصلا در چنین شرایطی قرار نگیرد که مجبور به بازگشت شود.  نکته‌ مهم دیگر دیگو کاستا بود که در حالی که یک کارت زرد به خاطر اعتراض و بی‌احترامی به داور گرفته بود، خوش‌شانس بود که به خاطر دایوش اخطار دوم را نگرفت. گویا چلسی دنبال 2 خرید دیگر است؛ یک مدافع مرکزی و یک مهاجم. اما بد نیست چند کلمه‌ای هم با کاستا حرف بزنند. این دومین‌بار در 2 بازی است که کاستا خودش را تا مرز اخراج پیش می‌برد. به هر حال به قول قدیمی‌ها بالاترین کیفیت «در دسترس بودن» است. چلسی نیاز دارد کاستا را در زمین داشته باشد. در ایتالیا، در هفته‌ اول سری A گونزالو ایگوآین جوابی محکم به تمام جوک‌هایی که درباره‌ چاق شدنش ساخته بودند داد. ایگوآین در نیمه‌ دوم مقابل فیورنتینا به بازی رفت، خودش را نامرئی کرد و بعد در یک لحظه از راه رسید و ضربه‌ برگشتی سامی خدیرا را وارد دروازه‌ چیپرین تاتاروسانو کرد و باعث پیروزی 2بر یک یوونتوس شد. این نمایشی کلاسیک از ایگوآین بود. حالا جای ایگوآین باید در ترکیب یووه تعریف شود. یووه حتی قبل از به بازی آمدن او هم کاملا برتر بود و گل تساوی فیورنتینا برخلاف جهت بازی بود. به این تیم کلودیو مارکیزیو هم وقتی مصدومیتش به پایان برسد اضافه خواهد شد و میرالم پیانیچ هم در ترکیب اصلی بازی خواهد کرد. البته مکس آلگری دنبال یک خرید دیگر هم است. ساختن یک تیم از این همه بازیکن جدید زمان می‌برد اما وقتی اتفاق بیفتد تیمی قدرتمند خواهیم دید. این هفته لالیگا هم شروع شد و سویای خورخه سامپائولی در اولین قدم، هوادارانش- از جمله خود من- را ناامید نکرد. من از وقتی سال‌ها پیش بازی‌های یونیورسیداد را تماشا می‌کردم به سامپائولی علاقه‌مند شدم، بعد شیلی‌اش مسحورم کرد. برای همین از حضور او در سویا بسیار هیجان‌زده‌ام. سویا در هفته‌ اول در حالی که در طول 90 دقیقه 3 بار از اسپانیول عقب افتاد در نهایت با نتیجه‌ 4-6 به پیروزی رسید. فرانکو وازکز و پابلو سارابیا ستاره‌های تیم بودند، ماریانو و هیروشی کیوتاکه هم نمایش خوبی داشتند. البته فکر نکنید فوتبال سامپائولی فقط حمله کردن انتحاری است. نه! کنترل بازی و استحکام دفاعی بخشی مهم از فلسفه‌ فوتبال او است، بخشی که برای رسیدن به آن زمان بیشتری لازم دارد اما وقتی تیم سامپائولی کامل شود، باقی تیم‌ها باید خیلی حواس‌شان را جمع کنند. اما برزیل و مدال طلای المپیک؛ من این به تمسخر گرفتن خوشحالی و هیجان برزیلی‌ها بعد از پیروزی‌شان مقابل آلمان در ضربات پنالتی را درک نمی‌کنم. درست است این پیروزی شکست 1-7 در نیمه نهایی جام‌جهانی را پاک نمی‌کند و درست است فوتبال المپیک همین است که هست، تورنمنتی برای زیر 23 ساله‌ها به علاوه‌ 3 بازیکن بالای 23. اصلا حتی نباید به فکر مقایسه فوتبال المپیک با تورنمنت‌های ملی دیگر باشیم. اما خب که چه؟ به هر حال این تیم‌ها هنوز نماینده کشورشان هستند و برای برزیلی‌ها که فوتبال اهمیت اندک بیشتری نسبت به کشورهای دیگر دارد، این قهرمانی مهم بود. مسخره کردن چیزی که برای بقیه اهمیت دارد کاری ناخوشایند است. بعضی‌ها جوری از خوشحالی و جشن برزیلی‌ها، هم بازیکنان و هم مردم، انتقاد کردند که انگار می‌خواستند بگویند آنها خبر ندارند این جام‌جهانی نیست و طلای المپیک کمکی به وضعیت به هم ریخته فوتبال‌شان نمی‌کند.
به نظر من اینطور نیست. برزیلی‌ها از وضعیت نامساعد تیم ملی و وضعیت آشوب‌زده لیگ‌شان باخبرند و در ضمن با خبر بودند که آلمان بهترین بازیکنانش را به المپیک نیاورده است اما همچنان این بازیکنان برزیلی‌هایی بودند که هموطنان‌شان تشویق‌شان می‌کردند، ماراکانا همچنان ماراکانا بود و این تورنمنتی بود که آنها هرگز نبرده‌ بودند. جشن این پیروزی هیچ اشکالی ندارد اما مسخره کردنش پر از اشکال است.
 


Page Generated in 0/0055 sec