محمدرضا کردلو: میپرسند داعش در کجای حلب است؟ این را این روزها مخالفان همیشگی مبارزه با تروریستها در خارج از مرزهای ایران مطرح میکنند. برخلاف ظاهر ژورنالیستی این سوال، ایده معرفی داعش به عنوان تنها گروه مسلح و تروریست در سوریه ایده تازهای نیست. رسانههای آمریکایی و تصمیمسازان ایالات متحده، از ابتدای بحران سوریه تلاش کردهاند با معرفی «داعش» به عنوان تنها گروه «تروریستی» حاضر در سوریه، نام گروههای معارض مسلح دیگری را که موجبات آوارگی میلیونها سوری شدهاند از فهرست گروههای تروریستی خارج کنند. عنوان گروههای میانهرو، معتدل یا چیزی شبیه این تعابیر، عنوانی نیست که اعضای گروهکهای مسلح در سوریه در عمل به آن اعتقادی داشته باشند. در واقع از ابتدا نیز گروههایی مانند النصره در مشی و شیوه رفتارهای تروریستی بیشتر از داعش که نسل چهارم سلفیگری و تکفیر باشد، تبعیت میکردند. به عبارت بهتر از ابتدای بحران سوریه داعش و النصره که پیشتر شعبههای عراق و سوریه القاعده بودند، در رفتار، مشابه یکدیگر عمل میکردند. در خیلی از موارد حتی النصره پیشگامتر است. تصاویر به دندان کشیدن قلب یکی از مردم سوریه توسط یکی از تروریستهای النصره را رسانههای زیادی منتشر کردند و مردم بسیاری در سراسر جهان از دیدن این تصاویر وحشتزده و ناراحت شدند، اگرچه داعش نیز به نوبه خود مبتکر وحشیگریهای فراوانی در حوزه آدمکشی و قربانی کردن شهروندان سوری است.
این روزها، احرارالشام، ائتلاف جدید جیش الفتح (النصره) و داعش تقریبا در عمل هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. در واقع همین که این گروهها با عناوین اسلامی، مسلمانکشی را پیشه کردهاند و تئوری اسرائیلی نیل تا فرات و فراتر از آن تا خراسان را در داخل مرزهای اسلامی پیاده میکنند، نشان میدهد گروههای تکفیری و تروریستی را نمیتوان به میانهرو، معتدل یا مشابه اینها تقسیم کرد. در این میان اما رفتار رسانههای غربگرا در حمایت از موضع آمریکا در منطقه آنقدر منزجرکننده شده است که حتی برخی خبرنگاران رسانههای غربی نیز از این همه وقاحت درباره مخالفت برخی اصلاحطلبان با مبارزه با تروریستها متعجب شدهاند.
نمایندگان اصلاحطلب که با سوال درباره سوختگیری هواپیماهای روسی از پایگاه نوژه و رسانههای دولتی با ابراز نگرانی نسبت به محاصره حلب(!) تلاش دارند مسائل اصلی را به انحراف ببرند، با طرح مواضع اینچنینی آب در آسیاب دشمنان همیشگی مردم ریختند. العربیه پایگاه خبری وهابیت که با دلارهای نفتی رژیم سعودی تغذیه میشود، یکی از شبکههایی است که از این فضاسازی استفاده کرده و حملات ائتلاف ضدتروریستی در منطقه را تخریب میکند و با حمله به مواضع جمهوری اسلامی در منطقه، به جوسازیهای مسموم میپردازد.
اما همنوایی با آلسعود، حامیان داعش و دیگر گروههای تروریستی که امروز از سوی مدعیان اصلاحطلبی صورت میگیرد، اساسا با چه هدفی دنبال میشود؟! پاسخ این سوال را قطعا در مواضع پیشین این جریان میتوان یافت. برخورد بیمار با موضوع جنگ 33 روزه در روزنامههای نشاندار این جریان، موضع دشمنشادکن در ماجرای غزه توسط رسانه کارگزاران، «من شارلی ابدو هستم»، «کشته» خواندن شهدای مدافع حرم و از همه خسارتبارتر شعار «نه غزه، نه لبنان» نمونههایی هستند که مواجهه اخیر این رسانهها و افرادشان را کاملا طبیعی مینماید. این روزها عناصر غربگرا با حمایت تلویحی از گروههای تکفیری، اقدام روسیه در سوختگیری از پایگاه نوژه را بهانه کردهاند تا خط آمریکایی جداکردن «جیشالفتح»، «احرارالشام» و گروههای تروریستی دیگر را از فهرست گروههای تروریستی رسمی دنبال کنند. در واقع کسی که سوال میکند «داعش در کجای حلب است؟» منظورش دقیقا این است که گروههایی مانند شاخه جدید النصره که سابقه به دندان کشیدن قلب شهروندان سوری را دارند و در حلب مستقر هستند، تروریست نیستند. حال اینکه میتوان سوال کرد چه وجه تمایزی میتوان قائل بود بین داعش و گروههایی مانند جیشالفتح، با رفتارهای به مراتب وحشیانهتر؟ در واقع داعش در کجای حلب نیست!
القای این خط همانطور که گفته شد تازه نیست؛ این رویکرد که فقط داعش تروریست است و الباقی گروههای مسلح، معارض میانهرو(!) هستند و باید با آنها درباره آینده سوریه مذاکره کرد. موضوعی که دقیقا آمریکا در کشاکش حوادث سوریه به دنبال محقق کردن آن است.