رضا مشتاقی: وزیر ورزش چند روز پیش در حالی که کار کاروان المپیک ایران هنوز به پایان نرسیده بود، فرمودند: «حد ورزش ایران همین 4 مدال کسبشده است و بیشتر از آن نباید توقع داشت. المپیک لندن یک استثنا بود و جایگاه واقعی ما در ورزش جهان همین است».
در واقع در حالی که هنوز چندین ورزشکار پرامید ایران در مسابقات باقی مانده بودند، گودرزی حد ورزش ایران را همان مدالهایی دانست که تا به آن روز کسب شده بود. اظهاراتی که به نظر خیلیها عجیب آمد ولی برای کسانی که با فضای روانی این روزهای دولتمردان آشنا باشند، این سخنان چندان عجیب به نظر نمیآید؛ چرا؟
1- «آله.. الریاسه.. سعه..الصدر» فرموده امیرمومنان(ع) است. ابزار ریاست، سعهصدر داشتن و تحمل مشکلات و صبر در برابر ناکامیها و زود از کوره در نرفتن و ناامید نشدن است. صفتی که رؤسا گاه نشان میدهند از آن بیبهرهاند. پیش از این نیز عتاب و خطابهای رئیسجمهور و دیگر دولتمردان با منتقدان که حتی دامنگیر دکتر صالحی نیز شد و ایشان را از اظهار نظر در مسائل غیرهستهای برحذر داشت، دولت را در مظان این اتهام قرار داد که از سعهصدر لازم برخوردار نیست. در فقره اخیر سخنان وزیر ورزش نیز این امر به وضوح قابل مشاهده است. وزیر ورزش میتوانستند چند روز
- 3 روز در نهایت - صبر کنند و بعد با مشخص شدن نتایج نهایی کاروان ایران، از جایگاه واقعی ورزش ایران سخن بگویند اما اندک ناملایمات و ناکامیها و نتیجه نگرفتن بعضی ورزشکاران- که برخیشان مانند مورد بهداد سلیمی ناشی از علل خارجی هم بود- باعث میشود وزیر ورزش برابر دوربینها ظاهر شود و از جایگاه نازل ورزش ایران و استثنا بودن موفقیتهای قبلی سخن بگوید. اتفاقی که اگر نمیافتاد، امروز وزیر ورزش میتوانست به نتایجی مانند برنز علیزاده و رحیمی و طلای یزدانی افتخار کند اما امروز و بعد از این سخنان، ایشان میتوانند چنین کنند؟
2- دولت نشان داده است از اوضاع آنچه زیر دستش در جریان است بیاطلاع است. در ماجرای «فیشگیت» دولت مدعی بود پس از گذشت 3سال از روی کار آمدنش از حقوقی که به مدیران ارشد دولت میپردازد بیخبر است و میراثی است که از دولت قبل برایش به جا مانده است. در داستان سخنان گودرزی نیز این بیاطلاعی از اوضاع نمایان است. گودرزی حد و اندازه ورزش ایران را 4 مدال المپیک میداند و به فاصله کمتر از 48 ساعت از بیان شدن این سخن، 4 مدال دیگر به دستاوردهای کاروان ایران اضافه میشود و مجموع مدالهای ایران را 2 برابر میکند. یک طلا و 2 برنز که ارزش برنزها بویژه مدال علیزاده کمتر از طلا نیست. باید گفت گودرزی نیز از پتانسیل و امکان مدالآوری کاروان ایران بیاطلاع بوده است و در سایه این جهل، چنان سخنانی را عنوان کرده است. در غیر این صورت خلاف عقل سلیم و منطق صحیح است که در آستانه افتخارآفرینی قهرمانانمان از جایگاه نازل آنها در ورزش جهان سخن بگوییم و مجموعه خود را زیر سوال ببریم!
3- رویه دولت در توجیه ناکارآمدیها و کاستیهایش، استناد به مشکلات دولت قبل است. در سخنان گودرزی نیز همین رویه در پیش گرفته شده است و در توجیه ناکامی کاروان المپیک، به وضع ورزش ایران در 60 سال گذشته استناد شده است. موفقیتهای قبلی انکار شده و نتیجه
4 سال پیش کاروان ایران در المپیک لندن که بهترین نتیجه تاریخ ورزش ایران در المپیکهاست، یک استثنا دانسته شده است. استثنائی که از نظر جناب وزیر قرار نبوده به قاعده تبدیل شود. از 4 سال فاصله بین لندن تا ریو، 3 سال آن در دوران زعامت جناب گودرزی گذشته است، تمام کسانی که در لندن طلا گرفتهاند در ریو هم حضور داشتهاند. به علاوه اعجوبههایی مثل کیمیا علیزاده، حسن یزدانی، کیانوش رستمی، سهراب مرادی و الهه احمدی. با چنین پتانسیل نیروی انسانی، کل دستاورد آقای گودرزی باید توجیه ناکامیها با استناد به نتایج 60 سال قبل باشد؟ وزیر ورزش فرمودهاند: «باید زحمت بیشتری بکشیم. مدیران ورزشی باید بپذیرند که براساس علوم جدید مدیریتی حرکت کنند». باید چنین و چنان شود. بله! آقای وزیر باید چنین میشد. به وسیله شما و همکارانتان باید چنان میشد! حقیقتا جایی که مسؤولیت به دوش شماست، ژست منتقد و اپوزیسیون نگیرید!
4- نکته دیگر آنجاست که دولتمردان در جهت تخطئه دولتهای قبل و توجیه خودشان، از انکار نقاط قوت و کارهای درست دولتهای گذشته نیز ابایی ندارند. در قضیه سخنان وزیر ورزش نیز اینچنین است. نتیجه المپیک لندن شاید به خاطر مدیریت نادرست حضرات به یک استثنا تبدیل شود اما یک اتفاق نبود. به عنوان مثال 3 مدال طلای فرنگی لندن، حاصل مدیریت صحیح و سپردن کار به کاردان و حمایت از مربی و قراردادن مربیهای کارکشته دیگر در کنارش بود. چیزی که نبودش در این دوره، چهره اسطورهای آقای خاص کشتی فرنگی را به چهرهای شکستخورده و گریان بدل کرد و خاطرهای تلخ در حافظه جمعی ایرانیان ثبت کرد. اینکه سعی کنیم آن را یک استثنا و یک اتفاق بدانیم، جفا در حق قهرمانانی است که آن نتیجه به یادماندنی را ثبت کردند.
5- آخرین و شاید مهمترین نکتهای که در سخنان وزیر ورزش است، ندای «ما نمیتوانیم» است که از آن به گوش میرسد. ندایی که به جای آنکه موفقیتها را تبدیل به چراغ راه کند، آنها را استثنائاتی میخواند که باید فراموششان کرد. ندای عجز و ناتوانی که متاسفانه دارد به صدای واحد دولت تبدیل میشود. صدایی که روزی هشدار میداد «آمریکا میتواند با یک بمب کل قوای مسلح ما را از بین ببرد»، روز دیگر میگفت «تنها مزیت رقابتی ما در آبگوشت بزباش است»، جای دیگر توصیه میکرد «از خارج مدیر وارد کنیم» و امروز هم گوشزد میکند «سهم ما از دنیای ورزش میانگین مدالهایمان در 15 دوره المپیک است و بیشتر از آن توقع بیجا و زیادهخواهی است».
با این شاهد مثالها میتوان گفت اگر فضای روانی و گفتمانی دولت را در 3 سال اخیر پیگیری کرده باشیم، نهتنها از حرفهای وزیر ورزش تعجب نخواهیم کرد، بلکه غیر از آن را هم انتظار نخواهیم داشت.
آقایان وزرا و مسؤولان دولت تدبیر و امید! این صدای ناامیدی و بیتدبیری را باید خاموش کرد. ناامیدان را که امیدوار نکردید، امیدواران را ناامید نکنید.