printlogo


کد خبر: 162684تاریخ: 1395/6/6 00:00
تربیت دینی؛ تعریف، اصول و مراحل

فاطمه حمزه‌لوی: تربیت چیست؟ آیا تربیت به معنی آموختن و عادت دادن است؟ آیا تربیت به معنی شرطی کردن است؟ تربیت چه اصولی دارد و این اصول تا چه حد امتحان خود را پس داده‌اند؟
اینها سوالاتی است که بسیاری از اندیشمندان در ارتباط با آنها به تحقیق و تفکر پرداخته‌اند و هر کدام بنا به عقاید و افکار خویش پاسخی ارائه داده‌اند.
در واقع پاسخ به این سوال‌ها، به جهان‌بینی افراد و نوع نگاه‌شان به هستی و انسان بازمی‌گردد. تعریف جایگاه انسان در جهان و مسیر و مقصد او، همواره یکی از مهم‌ترین موضوعاتی بوده که افراد بشر در تمام دوره‌ها با آن مواجه بوده‌اند. پیام اصلی تمام اندیشمندان و انبیای الهی نیز تعریف همین مسیر و مقصد بوده است.
در پاسخ به این سوالات که انسان کیست، مقصدش کجاست و برای رسیدن به این مقصد باید از کدام مسیر حرکت کند، تفاوت زیادی در آرا و عقاید اندیشمندان وجود دارد. در کنار تمام این دیدگاه‌های متفاوت و گاه متناقض بشری، با استناد به آیات قرآن و روایات اهل‌بیت می‌توان به اصول و روش‌هایی برای تربیت انسان دست یافت.
در تفکر اسلامی، بهترین عبادت غلبه بر عادت است. از این منظر، شرطی شدن انسان و شکل‌‌گیری«عادت‌» بدون شعور مذموم است، بنابراین از دیدگاه اسلام، تربیت به معنای عادت دادن، آموختن صرف و نصیحت کردن نیست، بلکه به مفهوم زمینه‌سازی و مهیا کردن شرایط برای سلامت و نشاط و بلوغ همه قوای انسانی است. تربیت دینی، تربیتی است برخاسته از نگاه توحیدی به جهان و انسان، بنابراین هرگونه بسترسازی که به شکوفایی ابعاد گوناگون وجود انسان بپردازد و آن را در جنبه‌های مختلف بارور کند، پرورش یا تربیت دینی است.
اهمیت تربیت دینی در چیست؟ امام خمینی(ره) درباره تربیت دینی می‌فرمایند: «باید توجه داشته باشید این بچه‌هایی که پیش شما تربیت می‌شوند تربیت دینی بشوند. تربیت اخلاقی بشوند. اگر یک بچه متدین را تحویل جامعه بدهید، یک وقت می‌بینید همین بچه متعهد یک جامعه را اصلاح می‌کند. یک فرد ممکن است یک جامعه را اصلاح بکند، بنابراین اگر خدای نخواسته این بچه از دامن شما درست از کار درنیاید ممکن است که یک جامعه را فاسد بکند و شما مسؤول باشید». از این سخن اینگونه استنباط می‌شود که تربیت فرزند بر آخرت والدین اثرگذار است و در دنیا نیز منشأ خیر و برکت است. کودکی که با قرآن و معارف دینی آشنا باشد، در اثر انس با خداوند هیچگاه احساس پوچی نخواهد کرد. تربیت چنین انسانی، هم به رشد فردی و شکوفایی استعدادهای شخص او منجر می‌شود و هم به آبادانی و اصلاح جامعه کمک می‌کند.
تربیت دینی، بر پایه‌ اصولی به شرح زیر بنا نهاده شده است:
اصل1- زمینه‌سازی‌های تولد: توصیه‌های زیادی درباره رعایت نکات تغذیه‌ای، ورزشی، عبادی و... شده است که مجموع این نکات را می‌توان در کتاب‌هایی همچون «ریحانه بهشتی» یافت و به کار بست. بهتر است زن در دوران بارداری تا حد امکان از محیط‌های پراسترس شغلی و اجتماعی و خانوادگی دوری کند و در شرایط و محیط آرامی به سر ببرد. البته ممکن است برخی خانم‌ها، گریزی از این شرایط و محیط‌های استرس‌زا نداشته باشند. انسان تا حدی که امکان و توان دارد، موظف به تلاش برای بهبود شرایط و در نهایت توکل به خداوند است.
 درباره تغذیه مادر بعد از زایمان نیز دستوراتی (مثل توصیه به خوردن رطب) وارد شده است. خوردن غذای حلال، شیر دادن با آرامش، وضو و بسم‌الله، نوازش کودک و پرهیز از حرص و جوش، از جمله نکاتی است  که مادر باید از بدو تولد کودک رعایت کند. نخستین تماسی که با بدن طفل برقرار می‌شود بسیار مهم است. از این رو بهتر است پزشک معتمد و معتقدی را برای زایمان فرزند انتخاب کنیم. تماس اولیه بین مادر و کودک نیز بسیار تعیین‌کننده است و تاثیر بسزایی در آرامش و نشاط کودک دارد. تفاوت بین مادری که نوزادش را با عشق در آغوش می‌گیرد و مادری که با سردی، بی‌تفاوتی یا غم کودکش را بغل می‌کند، وجود دارد. تمام این احساسات مثبت و منفی به کودک منتقل می‌شود و در شکل‌گیری روابط بعدی او منشأ اثر است.
اصل2- تدریج: آموزه‌های اسلامی بر رعایت اصل تدریج در تربیت تاکید بسیاری دارند. نباید انتظار داشته باشیم کودک ما یکباره عاقل، مومن و باشخصیت شود. همانطور که گفته شد تربیت دینی، به مفهوم ارائه مطالب دینی، نصیحت کردن، سرزنش و تنبیه کودک به خاطر لغزش‌های احتمالی نیست. اجبار کودک به حفظ قرآن یا مسجد رفتن، کودک را قرآنی و مسجدی نمی‌کند. حقیقت تربیت فراتر از اینهاست و نیاز به خودسازی، فراگیری مهارت‌ها، صبر و حوصله بسیار دارد.
اصل3- پرهیز از اقدامات ناشیانه: گاهی اوقات، وقتی به حقیقت تربیت واقف نیستیم، بهتر است هیچ اقدامی نکنیم! اگر بتوانیم جلوی روش‌های غلط تربیتی را بگیریم به تربیت کودک کمک قابل توجهی کرده‌ایم. با نگفتن برخی حرف‌ها و انجام ندادن برخی رفتارها و اعمال، روند تربیت بهتر پیش می‌رود! بین «عادت دادن» و «درونی کردن»، «ترحم کردن» و «احترام گذاشتن»، «دینی کردن» و «دینی شدن»، و «اطلاعات دادن» و «ایجاد معرفت» تفاوت زیادی وجود دارد.
اصل4- همزبانی و تشابه: در قرآن آمده است که هر پیامبری برای آنکه بتواند حقایق را آشکار کند، باید به زبان قوم خود سخن بگوید. همین مساله درباره تربیت نیز مصداق پیدا می‌کند. یک اصل تربیتی وجود دارد که می‌گوید: «از آنجایی که او دوست دارد شروع کن تا به آنجایی که تو می‌خواهی برسد». قرار نیست والدین یا مربیان در نقش آموزگاران سختگیر و غیرقابل انعطاف فرو بروند. ما معمولا با کسانی ارتباط برقرار می‌کنیم که بیشترین سنخیت را با آنها احساس کنیم. در بحث تربیت باید انعطاف لازم به لحاظ پوشش، نحوه گفت‌وگو و تعامل و... لحاظ شود و مرزها تا جایی که تخطی از چارچوب‌های الهی به حساب نیاید، باز باشد. برای جلب توجه و علاقه کودک، باید وارد دنیای او شویم و کودکی کنیم.
اصل5- احترام و تکریم: بارها شنیده یا خوانده‌ایم که پیامبر اکرم(ص) احترام خاصی برای حسنین و سایر کودکان قائل بودند. در روایات آمده است که پیامبر(ص) حسین(ع) را در آغوش می‌گرفت، دهان او را می‌بوسید و می‌فرمود: «تو آقایی، پسر آقایی، تو امامی». امیرالمومنین می‌فرمایند: اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یُغفر لکم (وسایل‌الشیعه، جلد15، ص19).
اصل6- شناخت و مراعات مراحل رشد: پیامبر(ص) دوران زندگی فرزند را به 3 مرحله تقسیم می‌کنند: الولد سید سبع سنین، و عبد سبع سنین، و وزیر سبع سنین؛ «فرزند در 7 سال اول سیادت دارد، در 7 سال دوم بنده و فرمانبردار است و در 7 سال سوم می‌خواهد وزیر و طرف مشورت باشد».
هر کدام از این مراحل ویژگی‌های خاص خود را دارند. در شماره‌های بعدی به تشریح  ویژگی‌های این مراحل و نحوه برخورد صحیح والدین با کودکان در هر یک از این دوره‌ها می‌پردازیم.
***
منابع:
- ادیب، مریم(1393). زمینه‌های موثر در تربیت دینی کودک و نوجوان؛ نکته‌ها و روش‌ها. چاپ ششم، نشر موسسه منادی تربیت
- غفرانی، محمد جعفر(1395). از سیادت تا وزارت، آشنایی با مبانی رشد در 7 سال اول، دوم و سوم. چاپ اول، نشر قرآن و اهل‌بیت نبوت.


Page Generated in 0/0058 sec