printlogo


کد خبر: 162685تاریخ: 1395/6/6 00:00
رئالیسم تهاجمی و رویه تهاجمی ژنرال در مقابل آل‌خلیفه

سعید ملکی: همان‌طور که می‌دانیم سردار سرلشکر قاسم سلیمانی چندی پیش بیانیه‌ای را خطاب به خاندان خلیفه، حاکمان کنونی بحرین، منتشر کرد. شاید در تمام اظهاراتی که تاکنون از سردار قاسم سلیمانی منتشر شده، هیچ‌یک همچون این بیانیه صریح نباشد. اگرچه بیانیه بسیار کوتاه بود اما نکات مهمی را در خود داشت. مظلومیت مردم بحرین، اقدامات «نژادپرستانه آل‌خلیفه»، «شکنجه خوفناک» مردم، «لغو تابعیت شهروندان» و «بازداشت غیرقانونی حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ علی سلمان» از  جمله اتهاماتی است که در این بیانیه، سرلشکر قاسم سلیمانی به حاکمان بحرین وارد می‌کند. با همه این احوال، ذکر این اتهامات مقدمه‌ای است بر خطوط اصلی بیانیه وی خطاب به آل‌خلیفه: «یقینا آنها می‌دانند تجاوز به حریم آیت‌الله شیخ عیسی قاسم خط قرمزی است که عبور از آن شعله‌ای از آتش را در بحرین و سراسر منطقه پدید خواهد آورد و برای مردم راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نخواهد گذاشت... استمرار فشارهای بیش از حد به مردم بحرین، سرآغاز انتفاضه خونینی است که عواقب آن به عهده کسانی خواهد بود که به گستاخی حکام بحرین مشروعیت می‌دهند».
یک: عبارات آخر جملات ذکرشده حکومت‌هایی چون آل‌سعود را خطاب قرار می‌دهد اما در کنار آل‌خلیفه و آل‌سعود، بیانیه به شکل تلویحی برخی حامیان بین‌المللی این رژیم‌های سفاک را نیز مخاطب قرار داده است: «گستاخی آل‌خلیفه به جایی رسیده است که ... با استفاده از سکوت معنادار سازمان ملل، آمریکا و کشورهای غربی هر روز بر دامنه جنایات خود و ایجاد خفقان ... افزوده است». بیانیه ژنرال سلیمانی خطاب به آل‌خلیفه را از 2 منظر می‌توان مورد توجه قرار داد. اول، از منظر انسانی و حقوق بشر که از قضا در اینجاست که کنایه سردار به نهادهای بین‌المللی و کشورهای داعیه‌دار حقوق بشر معنا می‌یابد. سیاهه‌ای از اتهاماتی که سردار خطاب به آل‌خلیفه برمی‌شمارد نیز می‌تواند دربردارنده اهمیت حقوق انسانی و شهروندی و به تصویر کشیدن رویکرد متناقص قدرت‌های بزرگ و نهادهای بین‌المللی در این زمینه باشد.
دو: دومین منظری که می‌تواند در بررسی بیانیه سردار سلیمانی دارای اهمیت باشد، تحلیل این بیانیه بر پایه سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. می‌دانیم کشور بحرین، از ترکیب جمعیتی شیعه و سنی تشکیل شده است  اما بخش عمده جمعیت این کشور را شیعیان تشکیل می‌دهند. با توجه به رویکردها و آرمان‌هایی که شیعیان از منظر منطقه‌ای و جهانی مدنظر داشته و دارند، استعمار و امپریالیسم جهانی خاندانی را بر این کشور حاکم کرد که جدا از آنکه از میان شیعیان نیست، از مرتجعان جهان عرب نیز هست. پیوندهای این خاندان با خاندان مرتجع سعود بخوبی می‌تواند بخشی از رویکردهای جزم‌گرای حاکمان بحرین را در عرصه‌های سیاست داخلی و خارجی نشان دهد. اگرچه هنوز قیام مردم بحرین از اساس نابود نشده است اما بیانیه سردار سلیمانی به مثابه یک حرکت رو به جلو و گامی پیش‌دستانه است که می‌تواند بیانگر گوشزد کردن منافع منطقه‌ای جمهوری اسلامی و گستره نفوذ ایران باشد.  بیانیه مهم سردار سلیمانی را می‌توان با برخی مولفه‌های «رئالیسم تهاجمی» مورد بررسی قرار داد. از منظر این نظریه حتی لغو تابعیت یک شهروند در کشوری دیگر می‌تواند بر امنیت و میزان قدرت کشوری دیگر در منطقه اثر بگذارد. نکته‌ای دیگر که رئالیست‌های تهاجمی مورد توجه قرار می‌دهند این است که یک دولت باید «رئالیست تهاجمی خوب باشد». نکته‌ای که به طور ویژه مورد تاکید «جان میرشایمر» قرار می‌گیرد. در این میان بیانیه سردار قاسم سلیمانی می‌تواند مصداقی برای این امر باشد. بویژه آنکه سردار با توجه به میزان نفوذ غیرمادی جمهوری اسلامی در میان شیعیان بحرین و آگاهی از این نکته که خاندان حاکم بر بحرین از این نفوذ آگاهند، آل‌خلیفه را از «مقاومت مسلحانه» مردم بحرین بیم داد.  تاکید سردار سلیمانی بر سکوت معنادار نهادهای بین‌المللی اگرچه به چالش کشیدن رویکرد متناقض مدعیان حقوق بشر است اما در عین حال بیانگر اهمیت کم این نهادها در عرصه بین‌المللی نیز هست؛ امری که رئالیست‌های تهاجمی بر آن تاکید وافر دارند. رویکرد تهاجمی این بیانیه نشان از ناامنی مداومی دارد که به طور ویژه محیط جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند و تنها راه مقابله با آن رویه پیش‌دستانه و اقدامات عاجل است. امری که در بندبند بیانیه فرمانده محترم قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت. آنچه مسلم است اینکه منافع جمهوری اسلامی با خاندان آل‌خلیفه قابل جمع نیست؛ در این فضا تنها راه‌حل ممکن اقداماتی است که رفتار سیاسی جریان‌های مرتجع را از «بازیگرانی کنش‌ورز» به «بازیگرانی واکنش‌دهنده» تقلیل دهد.


Page Generated in 0/0065 sec