printlogo


کد خبر: 162973تاریخ: 1395/6/10 00:00
اینک انتشار زمان

حسین قدیانی: خوشا به حال مردم بالانشین که مغتنم شمردند روزه دوشنبه را اما براستی یعنی چه «دحوالارض»؟! از شبش همین را به نقل از رضای آل‌محمد می‌دانیم که شب میلاد حضرت ابراهیم و حضرت عیسی است و از روزش همین را که روز پهن شدن زمین است. روز برآمدن زمین از زیرآب، دقیقا از همانجا که خانه خدا کعبه بنا نهاده شده اما براستی یعنی چه «دحوالارض»؟! با همین مجهول پر از معما، مانده‌ام در کار آدمی، آن دم که در برابر «خالق زمین» ادعای «دانستن» می‌کند!
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. ما نه می‌فهمیم «زمین» چیست و نه می‌فهمیم معنای «پهن شدن زمین» چیست! فتح ماه! فتح مشتری! فتح مریخ! و انسانی که هنوز در کار همین زمین مانده است! فهم ماه! فهم مشتری! فهم مریخ! و انسانی که هنوز از فهم سیاره خود، زمین عاجز است!
غلط‌های زیادی فرزندان آدم! «سیاره خود!» صاحب زمین هم شدیم! «صاحب» اما تویی‌ ای خالق‌السماوات و الارض! و ‌ای خالق دحوالارض! چند خط توضیح در مفاتیح، تنها و تنها اضافه بر مجهولات ما کرده! و اینقدر می‌دانیم که نمی‌دانیم! این از اشراف ما بر زمین! سیاره خودمان! چه غلط بزرگی!
غلط‌های زیادی فرزندان آدم! صاحبان زمین! ملاکین ارض! با کدام سند! آری! این از اشراف ما بر زمین! آن هم از اشراف ما بر زمان! اشراف! چقدر هم اشراف!
1177 سال و 255 روز است «آدم» را ندیده‌ایم! و «نوح» را! و «ابراهیم» را! و «موسی» را! زمان در خواب است! و نیک اگر بنگری اینک این زمان است که در آب است! کاش نوبت انتشار زمان هم برسد! کاش از همان کعبه دحوالارض، سفره زمان هم برای این روزگار منجمد پهن شود!
دیری است «آدم» را ندیده‌ایم! و آب دارد زمان را با خود می‌برد! سفینه بزرگ‌تری لازم است! بزرگ‌تر از کشتی نوح! فصل‌ها می‌آیند و می‌روند! همین دیگر!
غلط‌های زیادی فرزندان آدم! جز «فصل تلخ غیبت» هزار و اندی سال است که بشریت، «بهار» را به روی خود ندیده!
شاید گمان کرده بودیم بدون «صاحب‌الزمان» هم می‌توانیم زندگی کنیم! شد؟! توانستیم؟! اگر توانستیم، پس چیست این ترانه ملال‌انگیز مدیترانه؟!
«شام» قصه همه جای این زمین است! همه جای این زمان! قصه تنها قصه آه طفل سوری نیست! و آب دارد زمان را با خود می‌برد! وقت نیست! دم دمای غروب است! من از مرگ زمان بیم دارم! اما... گوش کن!  توکلت علی الحی‌الذی لایموت... . خدایا! سایه این بت‌های بلند را بر سر خانه‌ات نمی‌بینی؟! بیرون بیاور کعبه را، این بار از دست این قابیلیان! صاحب خود را گم کرده! زمان باید نفسی تازه کند! و ما نیز! غریبانه داریم می‌گذرانیم این روزگار را! غریبانه... اینگونه اما نخواهد ماند! از زیر این سایه‌های تاریک، تو وعده داده‌ای به ما خدایا! که کعبه را بیرون بیاوری!
ذی‌الحجه نزدیک است. عرفه! عید قربان! و این دست کوتاه ما از دامان حج، استعاره‌ای از دست کوتاه زمان است از دامن صاحب خود! 1177 سال و 255 روز! چه عدد وحشتناکی! این همه سال، صفحات سررسید را با غیبت پشت سر آدم پر کرده‌ایم! غدیر خم نزدیک است... و کمی آنسوتر عاشورا! از این روزگار، انتقام آدم را بگیر یا صاحب‌الزمان!

 


Page Generated in 0/0075 sec