printlogo


کد خبر: 163413تاریخ: 1395/6/20 00:00
مختصات جریان غیرانقلابی در ساختار جمهوری اسلامی ایران
تلاش برای استحاله از درون

کمال  لطفی: جمهوری اسلامی ایران از بدو پیدایش، یکی از اصلی‌ترین نظام‌ها در جهت مقابله با نظام استکباری بوده است؛ این تضاد گفتمانی میان جمهوری اسلامی ایران با نظام‌های اومانیستی باعث شد در همان ماه‌های اولیه تصمیم‌هایی جدی برای براندازی نظام اسلامی گرفته شود اما ساخت درونی منسجم جمهوری اسلامی هرگونه دسیسه از منبع خارجی را ناکام گذاشت که اوج این توطئه‌چینی مربوط به 8 سال جنگ تحمیلی بود. پس از آنکه جریان استکباری به دلیل استحکام ساخت درونی نظام برابر فشارهای بیرونی ناکام ماند، تصمیم به راهبردی دیگر همسو با فشار بیرونی گرفت. آنان راهبرد «نفوذ» را برای «تغییر دستگاه محاسباتی» به منظور «استحاله» نظام جمهوری اسلامی مدنظر قرار دادند، راهبردی که نیازمند شکل‌گیری جریان ضدانقلاب در درون ساختار نظام است. در گام نخست تبیین مختصات جریان ضدانقلاب باید به زمینه‌های شکل‌گیری آن اشاره کنیم.
گام نخست ابتدا نفوذ در بدنه تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز نظام است به نحوی که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «نفوذ شاخ‌ودم دارد که بعضی تا گفته می‌شود نفوذ، برآشفته می‌شوند که آقا، گفتید نفوذ، گفتید نفوذ؟ بله! باید مراقب بود. خب! پس دشمن در فکر نفوذ است؛ چه‌کسی باید مراقبت کند؟ هم مردم باید آگاهانه مراقبت کنند، هم مسؤولان، سیاسیون، شخصیت‌های سیاسی؛ آنها بیشتر لازم است مراقب باشند. مراقبت کنند آنچه می‌دانند خواست دشمن است، انجام نگیرد. وقتی می‌بینید دشمن یک حرفی می‌زند برای ایجاد دودستگی [مثلاً] از شما تعریف می‌کند، این می‌خواهد ایجاد تردید کند؛ خب! دشمن که دوست شما نیست، وقتی شما می‌بینید که دشمن یک چنین ترفندی را دارد به کار می‌برد، بلافاصله و بی‌درنگ ابراز بیزاری کنید، بگویید نخواستیم. شما که می‌گویید دشمن با این کار قصد تفرقه‌افکنی دارد، خب! نگذارید ذهن مردم مردد شود. این چیزها را باید توجه داشت. بازمی‌گردیم به فرمایشات امام؛ امام می‌گفتند آن‌وقتی که دشمن از شما تعریف کرد، در رفتار خودتان و کارهای خودتان تردید پیدا کنید و مراجعه کنید ببینید چه اشتباهی کرده‌اید که دشمن خوشش آمده و از شما تعریف می‌کند. دستورالعمل انقلاب اینهاست، این‌جوری باید عمل کرد، این‌جوری باید پیش رفت؛ نباید غفلت کرد. اداره‌ کشور کار آسانی نیست؛ پیش بردن یک ملت به این بزرگی، با این عظمت و با این رشادت کار یک‌ذره دوذره نیست؛ باید مواظب بود، باید مراقب بود، باید با چشم باز حرکت کرد، باید با عزم راسخ در مقابل دشمن حرکت کرد».(5/12/1394) گام بعدی تغییر در نوع و سطح و زمان واکنش‌های انقلابی مسؤولان به رخدادهای داخلی و خارجی است؛ رهبر معظم انقلاب در این‌باره فرموده‌اند: «هدف این است که محاسبات مسؤولان را عوض کنند و تغییر بدهند؛ یعنی مسؤول جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که با ملاحظه‌ هزینه و فایده احساس کند باید این اقدام را بکند، این اقدام را نکند؛ نفوذ برای این است، به این نتیجه برسد که فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه را ایجاد کند؛ نفوذ برای این است که این محاسبات در ذهن مسؤولان عوض بشود. آن‌وقت، وقتی نتیجه این بشود که فکر مسؤولان و اراده‌ مسؤولان در مشت دشمن قرار بگیرد، دیگر لازم نیست دشمن بیاید دخالت مستقیم بکند».(20/12/1394) اما گام اصلی استحاله نظام است تا از این طریق زمینه واکنش‌های انقلابی مدنظر از سوی نظام اسلامی را از مسؤولان سلب کنند: «در درجه‌ اول، سقوط انقلاب و سقوط نظام جمهوری اسلامی بود. هدف نخست، براندازی بود. هدف بعدی این بود که اگر براندازی نظام جمهوری اسلامی تحقق پیدا نکند، انقلاب را استحاله کنند؛ یعنی صورت انقلاب باقی بماند اما باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود. در این زمینه خیلی تلاش کردند؛ که آخرین نمایشنامه‌ آنها که روی صحنه آمد، همین فتنه‌ 88 بود».(15/11/1389)
این جریان ضدانقلاب در ساختار نظام جمهوری اسلامی دارای ویژگی‌های هویدایی است که بدون ذکر مصداق‌های عینی در دهه‌های گذشته زیست جمهوری اسلامی، به بیان آن می‌پردازیم.
1-عدم پایبندی به مبانی، ارزش‌ها و آرمان‌های جمهوری اسلامی ایران
اصلی‌ترین راهبرد جمهوری اسلامی برای زیست در عصر بی‌هویت، پیگیری و بسط اندیشگانی مبانی، ارزش‌ها و آرمان‌های این نظام است ولی خط غیرانقلابی در بیان آن لکنت زبان دارند و در رسیدن به این آرمان‌های مبتنی بر مبانی الهی تعلل می‌کنند که با نوعی عملگرایی مبتنی بر عقل ابزاری همراه است.
رهبر معظم انقلاب در این‌باره اظهار داشتند: «اولین شاخص [دولت اسلامی]، شاخص اعتقادی و اخلاقی است- بویژه در مسؤولان رده‌های بالا - سلامت اعتقادی، سلامت اخلاقی و سلامت عملکردی که از اعتقاد درست و نگاه درست به حقایق جامعه ناشی می‌شود. این شاخص اول است. ما خوشبختانه برای اعتقاد درست و برای آنچه که باید آن را حق دانست، دچار ابهام و سردرگمی نیستیم؛ علاوه بر منابع اسلامی - که حالا ممکن است از منابع اسلامی، افراد گوناگونی تلقی‌های مختلفی داشته باشند - ما مجموعه‌ رهنمودهای امام بزرگوار را داریم؛ امام، مورد اعتقاد و قبول و اذعان همه‌ ما است. خب، مجموعه‌ بیانات امام، مجموعه‌ موضع‌گیری‌های امام، مجموعه‌ رهنمودهای امام در اختیار ما است. این شد آن شاخص؛ به این باید اعتقاد داشته باشیم؛ طبق این باید عمل کنیم؛ در موارد اشتباه، به این شاخص اصلی مراجعه کنیم؛ این می‌شود سلامت اعتقادی. اصول و ارزش‌های انقلاب هم همین‌هاست، مبانی ارزشی انقلاب هم در همین بیانات وجود دارد. اینها چیزهایی است که اگر به آنها پابند باشیم و دلبسته‌ به آنها باشیم و برنامه را براساس این دلبستگی‌ها انجام بدهیم، به نظر می‌رسد که کار موفق و خوش‌آینده خواهد بود و پیش خواهیم رفت».(6/6/1392)
2- عدم حساسیت در قبال دشمنان نظام اسلامی
مسؤولان نظام باید برابر هجمه‌های دشمنان اسلام و نظام هوشیارانه رفتار کنند اما خط غیرانقلاب درون نظام به جای آمادگی برابر دشمنان از «تعامل» برای «بازی برد- برد» سخن می‌گویند تا از این طریق افکارعمومی را فریب دهند و به جای اینکه نوک پیکان انتقادات خود را به جریان استکباری نشانه برند به منتقدان داخلی خشونت کلامی روا می‌دارند. رهبر معظم انقلاب در این‌باره فرمودند: «هم دشمن را باید شناخت، هم دشمنی‌های او را باید شناخت، هم به قول سعدی که می‌گوید -شبیه این عبارت- دشمن چون از همه کار فرو ماند، سلسله‌ دوستی بجنباند؛ وقتی سلسله‌ دوستی جنباند، آن‌وقت کاری کند که هیچ دشمنی نتواند کرد؛ یعنی در لباس دوستی ضربه را وارد کند. همه‌ ما باید حواس‌مان به این چیزها باشد. خب، بحمدالله فعالیت‌های مسؤولان کشور خوب است، حقاً و انصافاً دارند فعالیت می‌کنند، تلاش می‌کنند؛ منتها مراقبت مضاعف لازم است، چون این دشمن دشمن نابکاری است، دشمن وقیح و بی‌حیایی است».(19/11/1394)
3- عدم تقوای سیاسی
مهم‌ترین رکن فعالیت در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی تقوای سیاسی است؛ جریان غیرانقلابی برای دستیابی به اهداف ترسیمی خود تقوای سیاسی را رکن رکین کنش سیاسی خود تلقی نمی‌کند و به جای تقوا، انتقام سیاسی از جریان انقلابی را مدنظر قرار می‌دهد و از آنان تعبیر به «تندرو» می‌کند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این‌باره فرموده‌اند: «در نظام جمهوری اسلامی، هیچ‌کس نباید از جاده‌ تقوای مناسب با شأن خودش، خارج شود. تقوایی که برای مسؤولیت فعلی من لازم است- که من واقعا باید به خاطر ضعف‌ها و روسیاهی‌های فراوان خودم، به خدا پناه ببرم- با تقوای فلان برادری که فرمانده‌ یک گردان سپاه است، فرق می‌کند. او در همان حد تقوای خودش باید رعایت کند. اگر رعایت نکرد، زیردستش می‌تواند مطمئن باشد که فرماندهی او، ادامه پیدا نخواهد کرد. و به همین ترتیب، تا به بالا و به خود این جایی که من نشسته‌ام، برسد. اگر تخلفی انجام بگیرد، بدون اینکه کسی بخواهد دخالتی بکند، خودبه‌خود آن توانایی‌هایی که خدای متعال داده، مثل برف، زیر خورشید ذوب می‌شود. قوام مسؤولیت در اینجا، به وجود آن شرایط است. اگر در آن شرایط اختلال شد، اصلا خودبه‌خود همه چیز تمام می‌شود. پس، فرض بر این است. در نظام فرماندهی اسلامی، باید سلسله مراتب، دقیق و با خاطرجمعی به اینکه از ناحیه‌ فرمانده، کاری برخلاف حق انجام نمی‌گیرد و با ترجیح تشخیص او بر تشخیص خود و بیشتر احتمال خطا دادن در خود تا در او، باشد».(29/6/1369)


Page Generated in 0/0064 sec