انیس نقاش*: از دیدگاه من زمینهای برای اجرای توافق آشتی در سوریه وجود ندارد زیرا شیوه تفکیک گروهها از یکدیگر بینهایت دشوار است مگر اینکه فشارهای منطقهای بر برخی گروههای مسلح اعمال شود. روشن است که هدف اصلی این توافقنامه جبهه حلب است اما سوال اینجاست که چگونه میتوان ستیزهجویان گروه جبهه النصره را از بقیه گروههایی که از نظر آمریکا غیرتروریست هستند تفکیک کرد؟ آیا این جدایی از طریق تقسیمبندی خیابانی صورت خواهد گرفت که مثلا این خیابان متعلق به این گروه و آن خیابان هم متعلق به گروه دیگری است؟ یا اینکه الگوی داریا و المعضمیه اجرا خواهد شد مبنی بر اینکه تروریستها را در مقابل
2 راه برای خروج قرار دهد؛ یا اینکه گروههای تروریستی میدان جنگ جدیدی را باز خواهند کرد یا اینکه گروههای به اصطلاح «میانهرو» خارج میشوند تا جبهه النصره هدف حملات ائتلاف قرار گیرد. ابراز نگرانی آمریکا درباره عدم پایبندی ارتش سوریه و متحدان آن به آتشبس نیز بیهوده است، چرا که آنها به طور کامل و دقیق به آنچه رهبران سوریه تصمیم میگیرند، پایبند خواهند بود و به برقراری آتشبس و بازگشایی مسیرهای سیاسی برای حل بحران تشویق میکنند و ناظران روسی و آمریکایی نیز سطح پایبندی به آتشبس را مشخص میکنند. جبهه سوریه منسجم است و یک رهبری واحد دارد و زمانی که آتشبس اعلام میشود مشکلی بین متحدان ارتش سوریه وجود ندارد بلکه مشکل در جبهه دیگری است، زیرا مشخص نیست چه گروهی «میانهرو» است که ائتلاف بینالمللی از بمباران آن اجتناب کند و چه گروهی تروریستی است که علیه آن جنگ اعلام شود. شیوه تفکیک این گروهها از یکدیگر بسیار دشوار است بنابراین زمینهای برای اجرای این توافق وجود ندارد مگر اینکه فشارهای منطقهای به برخی گروههای مسلح برای جداسازی گروهها براساس الگوی داریا وجود داشته باشد. در نمونههای قبلی هماننده اردوگاه یرموک دیدیم هر گروهی که به دنبال توافق با دولت سوریه یا عقبنشینی از نبرد و تغییر موضع خود بود به ناچار با گروههای دیگر وارد درگیری خونین شد لذا این سناریو برای درگیری بین گروههای مسلح در آینده نزدیک تکرار خواهد شد. مساله قابل توجه اینکه این توافقنامه درباره مسائل نظامی بود و ارتباطی به مسائل سیاسی نداشت و هیچ موضوع سیاسی مورد بحث قرار نگرفت، قبلا سخن درباره برقراری آتشبس و مراجعه به ژنو برای آغاز مذاکرات بود اما اینبار هیچ برنامه و سخنی درباره مذاکرات و تاریخ نیست و دیمیستورا نیز هم شاهد و هم غایب بود؛ شاهد بر سناریوی برقراری آتشبس بدون هیچگونه ایفای نقش سیاسی برای گفتوگو در آینده. همزمانی توافق آتشبس با نبردی که تروریستها در جنوب سوریه تحت عنوان «نبرد قادسیه جنوب» و با حمایت علنی اسرائیل اعلام کردهاند، بزرگترین دلیل بر این است که اعلام آتشبس در ژنو به معنای آن است که همه طرفهای درگیر در سوریه یا طرفهای منطقهای را که از این آتشبس متضرر میشوند، دربر نمیگیرد همچنانکه به معنای بحث درباره پیدا کردن راهحل سیاسی نیست زیرا اعلام «نبرد قادسیه» در جنوب هرگز به مدت یک یا 2 ساعت نخواهد بود بلکه آغازی برای به چالش کشیدن آتشبس است. حال اگر این نبرد که نقض آشکار توافق آتشبس است، ادامه یابد موضع ائتلاف بینالمللی چگونه خواهد بود؟ دخالتهای تدریجی اسرائیل چیزی جز آغاز حمایت از گروههای مسلح به صورت علنی و به شیوه آنچه در جنوب لبنان رخ داد، نیست به این ترتیب که این گروهها در خاک سوریه بجنگند و در صورت نیاز هواپیماها یا توپخانه اسرائیل برای حمایت از آنها وارد عمل خواهد شد و این به معنای ایجاد (ائتلاف اضطراری زیر آتش) است و در آینده چنین وانمود کنند که این گروههای مسلح به ناچار مجبور به این ائتلاف شدند.آنچه امروز در جنوب سوریه رخ میدهد، بیشک آغازی برای مداخله علنی اسرائیل در جبهه جنگ برای تغییر موازنه قدرت و حفظ منافع اسرائیل در منطقه است زیرا ترس از آن وجود دارد که منطقه تحت سیطره ارتش سوریه و متحدان آن درآید، چرا که اسرائیل بخوبی از میزان خطرات آن آگاه است و به همین دلیل از هماکنون به دلیل حفظ منافع خود در آینده است و عملیات تاکتیکی و مداخلههای خود را به صورت محتاطانه انجام میدهد.
*کارشناس مسائل راهبردی خاورمیانه- خبرگزاری تسنیم