میکائیل دیانی: جنگ ایران و عراق یکی از طولانیترین و پرهزینهترین درگیریهای نظامی در تاریخ معاصر (قرن بیستم) بوده که ابعاد و تاثیرات گسترده منطقهای و جهانی به همراه داشت و البته در بستر مجموعهای از عوامل و زمینههای متفاوت تاریخی و سیاسی، شکل گرفت. ارتش بعث عراق با حمایت قدرتهای جهانی به طور گسترده نواحی مرزی ایران را مورد تهاجم قرار داد و یکی از مهمترین اهدافش دستیابی به خوزستان و تغییر آن به عربستان بود؛ اقدامی که نیروی نظامی عراق و جریان خلق عرب در داخل قصد شروع آن را داشتند. داستان رشادت مردم خونینشهر در آن چند ماه حمله بعثیها پیش از اشغال و پس از آن در تاریخ جاودانه شده است.
شروع تهاجم پیش از 31 شهریور
همواره در تاریخ اعلام میشود جنگ تحمیلی از 31 شهریور سال 59 بوده است و هفته دفاعمقدس نیز از این رو از این تاریخ است حتی اعلام رسمی دولت بعث عراق برای تهاجم نیز از همین تاریخ بوده اما رشادت مردم خرمشهر از ماهها قبل از آن شروع شده است. گلزار شهدای خرمشهر، راوی این مقاومت است که شهید «عباس فرحاناسدی» اولین شهید سپاه خرمشهر را در سینه خود نگه داشته است. این شهید از جمله نخستین شهدای سپاه خرمشهر است که 23 تیر 59 و قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در رویارویی با نیروهای ارتش بعث به شهادت رسید.
سپاه خرمشهر سال 58 در برابر جریان خلق عرب ایستاد و این فعالیتها ادامه داشت تا اینکه سپاه خبردار شد مزدوران بعثی در سرزمین شلمچه تحرکات و تعرضاتی دارند و نیروهای داوطلب سپاه برای مقابله با بعثیها به منطقه شلمچه رفتند و از اواسط تیرماه درگیریهای سپاه خرمشهر با نیروهای بعثی شروع شد. در این درگیریها یکی از رزمندگان به نام «شهید موسویبختور» بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید، فرحاناسدی هم در همین درگیریها به شهادت رسید و به تعبیری حتی اولین شهدای دفاعمقدس هم پیش از شروع رسمی جنگ به شهادت رسیدند. جنگ در 2 ماه اول به صورت غیررسمی ادامه دارد و «سیدمحمد جهانآرا» فرمانده سپاه خرمشهر و چند ده تن همراه با او مدیریت منطقه اطراف خرمشهر را در اختیار دارند. اما هرچه به انتهای شهریور نزدیک میشویم یورشها بیشتر و اقدامات بعثیها وسیعتر میشود تا آنجا که 31 شهریور 59، صدام رسما اعلام کرد به ایران حمله میکند!
مقاومت مردمی در خرمشهر
با هجوم وحشیانه دشمن به خرمشهر و ادامه پیشروی به قصد اشغال این شهر، آرامآرام خرمشهر به صورت نظامی درمیآید و همه مردان و زنان دلاور این شهر آماده یک مقاومت حماسی و سرنوشتساز میشوند. روز ٢ مهر٥٩ حدود ٢٠٠ نفر به شهادت رسیدند و عده زیادی مجروح شدند. نتیجه ٣روز هجوم دشمن، شهادت ٤٨٠ غیرنظامی از زن، مرد و کودک و جراحت بسیاری از مردم و ویرانی ساختمانها بود. بسیاری از انبارها و تاسیسات طعمه حریق شده بودند. اغلب ادارات بدون تخلیه امکانات و اسناد تعطیل شده بود. هرچند گاه یکی از آنها دستخوش حمله دشمن میشود. برخی ارکان ارگانها بیوقفه در تلاش برای انجام اقدامات ضروری و امدادرسانی هستند.
به دستور سیدمحمد جهانآرا، افرادی که توان دفاع ندارند یا رزم نظامی را بلد نیستند شهر را ترک میکنند اما عده بسیاری هم تصمیم به دفاع گرفته و بعد از پیام حضرت امام برای دفاع از کشور، در آنجا ماندهاند.
با نزدیک شدن دشمن به دروازههای شهر هر کس امکاناتی در اختیار داشت، به میدان میآورد تا گوشهای از بار جهاد و دفاع را برعهده گیرد. آنها که سلاحی داشتند رودرروی دشمن قرار گرفتند و آن کسانی که دستشان خالی بود در پی یافتن سلاحی یا برداشتن اسلحه به زمین افتادهای یا درصدد پشتیبانی جهادگران بودند. گروههای امداد تشکیل شده و رسیدگی به مجروحان و آسیبدیدگان را برعهده گرفتند.
با وجود همه رشادتها حجم یورش بعثیها روز به روز افزایش مییافت و از سویی پشتیبانی لازم نیز از مرکز صورت نمیگرفت و توان نیروهای نظامی مدافع نقاط مرزی نیز روز به روز تحلیل میرفت و ستاد عملیات جنگ در خرمشهر هم با مشکلات عدیده مواجه بود لذا پس از ٣ روز خرمشهر مورد تهدید اساسی قرار میگیرد.
ماموریت تصرف و پاکسازی خرمشهر به گردانهای هشتم و نهم تیپ ٣٣ نیروی مخصوص بعثی واگذار شده بود. این نیروها بر مبنای فرماندهی سپاه سوم مدافعان شهر را اندک و فاقد روحیه پنداشته و تصور میکردند ماموریت پاکسازی را حداکثر طی چند ساعت و با موفقیت به پایان خواهند رساند. گردان هشتم نیروی ویژه در خط مقدم درگیری و به دنبال آن گردان نهم پس از چند روز درگیری در منطقه مرزی در تاریخ ٧ مهر٥٩ به پانصد متری پل نو رسیدند اما مقاومتهای شدید رزمندگان اسلام در این منطقه ضایعات و خسارات قابل توجهی به نیروهای دشمن وارد کرد.
ابتکار عمل محمد جهانآرا و ایدههای خلاقانه وی در جنگ و ایجاد موانع متعدد و به دنبال آن کندی در پیشروی موجب شد دشمن تصرف خرمشهر را به گردان نهم محول کند. علاوه بر این به منظور تصرف پل نو و تسهیل در پیشروی به سمت خرمشهر گردان تانک «الحسن» وابسته به تیپ ٦ زرهی از لشکر ٥ مکانیزه عراق به منطقه اعزام شد و به پیشروی به سمت پل نو و درگیری در حوالی «سولهها» اقدام کرد. اما تلاش جدید دشمن نیز نتیجه مطلوب را در پی نداشت. لشکر ٣ عراق برای عبور از رودخانه کارون در انتظار پیشروی تیپ ٣٣ نیروی ویژه و گردان تانک الحسن به سمت خرمشهر و تامین جناح چپ لشکر بود. عدم موفقیت تیپ ٣٣ از یک سو و ضرورت پیشروی سریعتر به سمت خرمشهر از سوی دیگر وضعیت جدیدی را برای دشمن به وجود آورد. دشمن پس از بررسی راهکارهای مناسب، بندر خرمشهر را بهعنوان محور پیشروی در دستور کار قرار داد.
تغییر معادلات دشمن بعد از مقاومت جهانآرا و یارانش
جمعبندی نیروهای مهاجم در اولین مرحله از تهاجم و مواجه شدنشان با مقاومت نیروهای کم اما پرتلاش جهانآرا در مرز خرمشهر و در حد فاصل مرز تا پل نو و نیز در پل نو نشاندهنده تغییر ذهنیت دشمن بود که ابتدا دستیابی به شهر را سهل میپنداشته و مقاومت را بسیار ناچیز و اندک برآورد کرده بود. بدین ترتیب گردان هشتم حمله خود را به بندر خرمشهر آغاز کرد. عدم حضور مدافعان خرمشهر در بندر موجب سهولت پیشروی نیروهای دشمن در ابتدای حمله در این محور شد. فرماندهی لشکر ٣ که در این زمان ضمن پیشروی در شمال سیلبند خرمشهر در انتظار گشودن دروازههای شهر بود با دریافت گزارش پیشروی در بندر ضمن استقبال از وضعیت به وجود آمده دستور ادامه پیشروی در همین محور را صادر کرد. همچنین مقرر شد درگیریهای محدودی در جاده شلمچه به سمت خرمشهر انجام شود تا نیروهای داخل بندر بتوانند به سهولت به حرکت خود ادامه دهند.
مدافعان خرمشهر نیز بلافاصله پس از اطلاع از ابعاد و گسترش تحرکات جدید دشمن، بخشی از نیروهای خود را به داخل بندر اعزام و به حمله و مقاومت در برابر دشمن مبادرت کردند. در این هنگام عملا درگیری با نیروهای دشمن به تناسب محورهای تهاجم در 3 منطقه روی جاده شلمچه در شرق پل نو در داخل بندر خرمشهر و روی سیلبند خرمشهر متمرکز شده بود. رزمندگان اسلام در بندر خرمشهر با حمله به نیروهای دشمن موجب عقبنشینی آنها تا پل نو شدند و در نتیجه این یورش دلیرانه رعب و وحشت شدیدی بر دشمن مستولی شد. در این وضعیت فرمانده نیروهای دشمن در خرمشهر ضمن تقاضای کمک از لشکر ٣ ضمن قول مساعدت مبنی بر اعزام نیروهای کمکی بر لزوم حفظ این موقعیت تاکید کرده و دستور پیشروی به داخل شهر را به نیرویی مرکب از گردان تانک الحسن و گردان ٣ مکانیزه از تیپ ١٥ مکانیزه و گردان یک از تیپ ٤٩ ابلاغ کرد. نیروهای تقویتشده دشمن موفق به ورود به مدخل شهر شدند. در همین زمان نیروی دشمن در داخل بندر نیز همچنان به تلاش برای پیشروی ادامه میداد. ورود دشمن به دروازه خرمشهر سبب تغییر محورهای مقاومت شد به طوری که بخشی از نیروها در کشتارگاه و بخشی دیگر در ساختمانهای کوی طالقانی و بخشی نیز در راهآهن درگیر شدند. تصور دشمن تا این زمان این بود که با ورود به دروازههای شهر مقاومت مدافعان شهر درهم شکسته و شهر سقوط خواهد کرد ولی در کمال ناباوری خود را با مقاومت شگفتانگیز و قهرمانانهای مواجه دیدند.
یکی از راهکارهای خلاقانه محمد جهانآرا در مسیرهای منتهی به شهر بود، چالههای مخفی که در آن نیروهای جهانآرا مخفی شده بودند و پس از ورود دشمن به آن منطقه دشمن را غافلگیر میکردند و همین مساله دشمن را در دروازههای شهر زمینگیر کرده بود. روز دهم مهرماه ٥٩ برای مدافعان خرمشهر بهرغم سختی و دشواری فراوان روز موفقی محسوب میشد. در این روز جنگ تن و تانک در آستانه خرمشهر درگرفت. در میدان راهآهن مدافعان شهر چون صاعقه بر تانکهای دشمن فرود آمده و با پرتاب نارنجک و کوکتلمولوتف آنها را یکی پس از دیگری منهدم کردند و دشمن که با تقویت نیروهایش در نظر داشت با یک خیز بلند شهر را تصرف کند، بهرغم تصرف کشتارگاه و ورود به میدان راهآهن دوباره متحمل شکست شد و اقدام به عقبنشینی کرد. شدت و سرعت رزمندگان اسلام کنترل نیروهای شکستخورده و متوحش دشمن را از دست فرماندهان آنها خارج کرده بود. برخی عناصر دشمن تا حوالی پل نو فرار کرده بودند.
هرچند شهامت رزمندگان اسلام در تمام دوران مقاومت در خرمشهر ستودنی و غیرقابل توصیف بود اما روز دهم مهرماه جلوه دیگری داشت. در این روز شکستی سنگین به نیروهای دشمن تحمیل و در جمع رزمندگان جشن و سروری معنوی حاکم شد. در پی پیدایش وضعیت جدید دشمن ضمن تجدید قوا مصمم شد پیشروی را هر چند در قالبهای کوتاه ادامه دهد لذا براساس طرحریزی جدید، سپیدهدم ١٣مهر٥٩ تهاجم سنگینی را آغاز کرد و پس از تلاش فراوان تنها موفق به ٥٠ متر پیشروی در داخل بندر شد و این بار نیز تحمل ضایعات فراوان از یک سو و یورش رزمندگان اسلام به قرارگاه تیپ ٣٣ از سوی دیگر دشمن را از پیشروی بازداشت. با این وضعیت دشمن دوباره اقدام به تقویت نیروهای خود کرد. تعجیل لشکر٣ برای اشغال خرمشهر و پیوستگی این اقدام با عبور نیروهایش از رودخانه کارون و تصرف آبادان موجب شد فرماندهان لشکر در پایان روز ١٣مهر با تشکیل یک جلسه فوری بر ضرورت پیشروی سریع و اشغال شهر تاکید کنند. حمله نیروهای عراق برابر طرحی جدید آغاز شد اما مقاومت مردم بار دیگر دشمن را متوقف کرد و عراقیها در این مرحله برای ورود به داخل خرمشهر چند نگرانی اساسی داشتند.
١- عدم شناخت دقیق از اوضاع داخل شهر
٢- حضور رزمندگان اسلام در داخل شهر و مشکلات ناشی از مقاومت آنان و نیز هراس دشمن از جنگ شهری
٣- خالی شدن پشت سر یگانها، در صورت ورود به داخل شهر و امکان دور خوردن و محاصره نیروها در داخل شهر و نیز احتمال تفرقه یگانها از یکدیگر
حمله چندجانبه به خرمشهر
با توجه به این مشکلات و وضعیت موجود، سرلشکر عبدالرحمن پیشنهاد کرد نیروهایی از جیشالشعبی برای کنترل مناطق اشغالی در نظر گرفته شوند و تیپ ٢٦ زرهی نیز تحت امر او قرار گیرد. بر همین اساس طرحی که شامل تهاجم از چند محور و سازماندهی جدید نیروها بود به تصویب رسید. ویژگی اصلی این مرحله از تهاجم، استفاده دشمن از آتش پشتیبانی پرحجم، همزمان با آغاز حمله در ١٦مهر٥٩ بود. اجرای آتش سنگین، خسارات فراوانی را بر خرمشهر وارد کرد و ستونهای عظیم دود حاصل از آتشسوزیهای متعدد، آسمان شهر را سیاه کرد.
طی این مرحله، نیروهای دشمن ضمن پیشروی داخل بندر، به مرکز شهر نیز نزدیک شده و ساختمانهای پیشساخته را به تصرف درآوردند اما جاده خرمشهر- اهواز همچنان در تصرف نیروهای خودی قرار داشت. به دنبال پیشروی نیروهای عراقی در ساختمانهای پیشساخته در شمال و در فاصله حدود یک کیلومتری پلیس راه خرمشهر، تدریجا مقاومت در خرمشهر ابعاد تازهتری به خود گرفت. در ابتدای امر کمتر از ١٠ نفر از مدافعان خرمشهر در ساختمانهای پیشساخته علیه دشمن مقاومت میکردند ولی با آغاز پیشروی عراقیها در این محور، نیروهای تکاور ارتش و افراد بومی خرمشهر به همراه سایر نیروها روانه منطقه شدند. فشار سنگین دشمن در این محور، موجب شد مدافعان خرمشهر، سرانجام اقدام به عقبنشینی کرده و در حوالی پلیس راه خرمشهر استقرار یابند. دشمن بین روزهای ١٤ تا ١٦ مهر، پس از تقویت و سازماندهی جدید توانست به داخل شهر نفوذ کند ولی مسجد جامع شهر به صورت پایگاه مقاومت و سازماندهی نیروها، همچنان در اختیار رزمندگان اسلام بود.
پل خرمشهر نیز به عنوان محل اتصال بخشهای غربی و شرقی شهر، جهت تامین عقبه نیروهای خودی، در تسلط مدافعان شهر قرار داشت. پیشروی دشمن با خیزهای کوتاه، با وجود تحمل خسارت و ضایعات سنگین ادامه داشت و مدافعان شهر بهرغم تغییر مواضع همچنان مقاومت میکردند. دشمن نیز به دلیل عدم موفقیت قابل توجه و چشمگیر نیروهایش در سایر محورهای تهاجم در جبهه جنوب و از طرفی نیاز حاکمان بغداد به دستاوردی که بتواند بر مبنای آن تهاجم به جمهوری اسلامی را توجیه کند، همچنان برای تصرف خرمشهر تعجیل داشت و اصرار میورزید. به این ترتیب رژیم عراق که قصد داشت 3 روزه خوزستان را اشغال کند و به سرعت به اهداف خود برسد با گذشت چند روز از آغاز تهاجم و بهکارگیری بخش اعظم ارتش عراق، نهتنها در اشغال استان خوزستان موفقیتی کسب نکرد، بلکه پشت دروازههای خرمشهر مجبور به توقف شد لذا طرح اولیه رژیم عراق (طرح پیروزی برقآسا) در جنگ علیه جمهوری اسلامی که با از جانگذشتگی رزمندگان و بسیاری از مردم نقاط مرزی بویژه مردم خرمشهر که سد محکمی در مقابل هجوم گسترده ارتش عراق ایجاد کردند حاصل شد، با شکست مواجه شد.
اولین درخواست آتشبس از سوی عراقیها در هفته اول جنگ
رژیم عراق در هفتمین روز جنگ هماهنگ با پشتیبانان جهانی خود در شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد آتشبس میدهد. شورای امنیت 6 مهر 59 اولین قطعنامه (قطعنامه ٤٧٩) را درباره جنگ عراق علیه ایران صادر کرد و ضمن آن خواستار توقف جنگ شد. در این قطعنامه اشارهای به متجاوز و لزوم عقبنشینی متجاوز به پشت مرزهای بینالمللی نشده بود.
در هفتمین روز جنگ، صدام، رئیسجمهور عراق پیشنهاد آتشبس فوری و آغاز مذاکره داد. به این ترتیب شکست طرح پیروزی برقآسای رژیم عراق اعلام شد و دشمن در صدد برآمد با پیشنهاد آتشبس، آمادگی لازم را برای ادامه جنگ کسب یا صلح خفتباری را به جمهوری اسلامی تحمیل کند.
خونینشهر در اشغال
٣٠ مهر٥٩ علاوه بر یگانهایی که به قوای مهاجم پیوسته بودند، تیپ ١١٢ مرزی عراق وارد منطقه شده، تحت امر نیروهای «محمره» قرار گرفت و موظف شد در مناطق اشغالی و متصرفه، پشت نیروهای پیشرو مستقر شود. همچنین اول آبان٥٩ نیروهایی از جیشالشعبی و گارد مرزی به منطقه خرمشهر وارد شدند و به قوای دشمن پیوستند. طرح هجوم نهایی قوای عراقی به خونینشهر، از اولین دقایق بامداد ٢ آبان٥٩ به اجرا درآمد. با آغاز هجوم سنگین و پیشروی عراقیها، نیروهای مدافع در خیابان آرش برای جلوگیری از پیشروی دشمن با تمام وجود ایستادگی میکردند. بچهها که تعداد آنها حدود ٤٠ نفر بود، در ادامه مقاومت، با وجود فشار سنگین دشمن از نظر مهمات در مضیقه قرار گرفتند و با بیسیم درخواست مهمات کردند اما انتظار، بیفایده بود. فشار فرماندهان عراقی به نیروهایشان جهت پیشروی تشدید میشود. در پی تشدید حملات، بچهها گام به گام عقب مینشینند.
گروهی دیگر از بچهها پس از نبرد بیوقفه ٤٨ ساعته و خستگی و کوفتگی شدید، اوایل شب برای استراحت به مقر بازمیگردند. ساعت ١٢ شب بیسیم به صدا درمیآید و صدای جهانآرا به گوش میرسد: «بچهها بیایید که شهر دارد سقوط میکند». بچهها 16 نفری به سمت خیابان آرش حرکت میکنند. هوا تاریک و اوضاع چنان آشفته بود که خودی از غیرخودی قابل تشخیص نبود. بچهها که از فرط خستگی توان ادامه کار را نداشتند، حدود ساعت ٤ صبح به ساختمان فرمانداری بازمیگردند. در ساختمان فرمانداری هنوز چشم بچهها بسته نشده که با صدای تیراندازی مهاجمان، بچهها متوجه حضور دشمن در نزدیکی خود شده و با آنها درگیر میشوند اما عراقیها برای پیشروی، سماجت میکنند. بچهها با تیرباری که روی ساختمان فرمانداری نصب شده به مقابله با مهاجمان ادامه میدهند. طولی نمیکشد که تانکهای دشمن از خیابان عشایر وارد شده و محل استقرار بچهها را زیر گلوله مستقیم میگیرند. مهمترین هدف مهاجمان، بستن پل است.
نیروهای محاصرهشده در میدان فرمانداری، برای خروج از محاصره تلاش میکنند. غلبه مهاجمان در محور خیابان عشایر، موجب میشود برای شکستن مقاومت در خیابان آرش، ساختمان فرمانداری و فلکه فرمانداری، یگان زرهی دشمن از خیابان عشایر به سوی فلکه فرمانداری به حرکت درآید و با بکارگیری مستقیم تانکها و تیربارهای آنها، مقاومت نیروهای اندک و بدون پشتیبان را درهم بشکند. سرانجام دشمن توانست پس از 33 روز نبرد پی در پی و اجرای طرحهای متعدد و تلفات بسیار، خود را به ساختمان فرمانداری رسانده و بر خرمشهر مسلط شود. با استقرار نیروهای دشمن در ساختمان فرمانداری و ساختمانهای اطراف آن، مهاجمان کاملا بر پل تسلط یافته، رفت و آمد، انتقال مجروحان و رساندن مهمات به بچهها غیرممکن میشود. حتی عبور از کارون با بلم و قایق به سادگی میسر نبود، زیرا کارون زیر آتش خمپارههای دشمن قرار گرفته بود.
دشمن با وجود داشتن نفرات زیاد و تجهیزات بسیار و برخورداری از پشتیبانی کامل، جرأت پیشروی به سوی پل را نداشت و در تلاش بود با تمرکز آتش روی پل و نقاط احتمالی حضور رزمندگان، باقیمانده نیروهای ایرانی را به شهادت رسانده یا مجبور به ترک شهر کند.
در پی استقرار نیروهای دشمن در فرمانداری خرمشهر و تسلط بر پل از نظر آتش، در بغداد خبر اشغال خرمشهر منتشر شده و بعدازظهر خبرگزاری عراق این خبر را رسما مخابره میکند. با وجود محاصره کامل، رزمندگان اوایل شب موفق به بیرون راندن مهاجمان از فرمانداری و برطرف کردن چندساعته تسلط دشمن از روی پل میشوند. دشمن با ادامه حملات خود، اواخر شب مجددا فرمانداری را به اشغال درآورده و در محورهای دیگر برای کامل کردن اشغال شهر با تلاش خود را به مسجد جامع نزدیک میکند. 3-2 گروه از بچههای شهر و نیروهای اعزامی به مقاومت ادامه میدهند و عدهای از نیروهای باقیمانده در شهر سعی میکنند به شیوههای مختلف از شهر خارج شوند. صبح روز سوم آبان ٥٩ مسجد جامع تقریبا سقوط کرده بود و عراقیها به ٣٠ متری مسجد رسیده بودند. همه شهر تخلیه شده بود و نیروهای مهاجم به طرف پل آمده بودند. ساعت 5/3 بامداد چهارم آبان از اتاق جنگ خبر آوردند که دستور رسیده شهر را تخلیه کنید چون میخواهند شهر را بمباران کنند. عدهای از بچهها در مقابل این تصمیم مقاومت کرده و در شهر ماندند. باقیمانده نیروها با قایق از کارون عبور کرده؛ خود را نجات میدهند. ساعت ٧ صبح عده دیگری از بچهها که به کنار شط رسیده بودند، از کارون عبور کردند. بچههای دیگری در شهر پراکنده بودند که از جریان تخلیه شهر خبر نداشتند.
نیروهای مهاجم به ٤٠ متری فلکه شهدا رسیده بودند. بچهها در کوچهای نزدیک مسجد امام صادق(ع) موضع گرفتند و با نیروهای عراقی درگیر شدند. جز اطراف پل و فرمانداری، دیگر خبری از درگیری نیست. دستور عقبنشینی صادر میشود. خبر عقبنشینی برای مدافعان بسیار ناگوار بود. گروهها و مدافعان دیگری در شهر بودند که از دستور عقبنشینی اطلاعی نداشتند که سرانجام با اتمام مهمات، حدود ساعت 10 صبح روز چهارم آبان بخش اشغالشده خرمشهر را ترک کردند. هنگام تخلیه شهر توسط مدافعان، مهاجمان پل و اطراف پل را بشدت زیر انواع آتش خود میگیرند به طوری که چند نفر هنگام عبور از پل، مجروح یا شهید میشوند.
سرانجام چهارم آبان ٥٩، اشغال خرمشهر- که رزمندگانش با نزدیک به 2 ماه نبرد و تلاش شبانهروزی کوشیدند از تجاوز دشمن جلوگیری کنند- کامل شد. اما حماسهآفرینان خرمشهر میرفتند تا با خلق حماسهای دیگر، خونینشهر را از چنگال دشمن رهایی بخشند.