مهدی طاهرخانی: همیشه همینطور بوده؛ درباره برانکو نمیشود صریحا صحبت کرد و رای قاطعانه داد. اطلاق واژه بد، متوسط یا عالی به او راحت نیست. او تنها مربی یک دهه اخیر پرسپولیس است که این تیم را به ثبات کامل رسانده و دیگر خبری از باختهای تکراری و ناباورانه نیست. برانکو در یکسال و اندی که هدایت قرمزها را به عهده گرفته، توانسته با استفاده از تجربهاش تقریبا قرمزها را به منطقه آسایش برساند اما یادمان نرود که همین افسونگر با بعضی از تصمیماتش مانع قهرمانی پرسپولیس در لیگ قبل شد. آنها فقط محتاج تفاضل گل بهتر بودند اما در آخرین روز خبری از آتشبازی مقابل راهآهن سقوط کرده نبود. بدتر از آن در روزی که حتی یک مساوی مقابل نفت تهران هم میتوانست آنها را قهرمان کند، با یک شکست عجیب روبهرو شدند.
قضاوت درباره برانکو ساده نیست. به او به هیچ وجه نمیشود انگ بد بودن زد. پرسپولیس سالها بود که هیچ شباهتی به تیم ویرانگر سابق نداشت ولی حالا برانکو چهره آنها را از نو ترسیم کرده است، البته همه چیز آنطور که باید و شاید هم مرتب نیست. میشود درباره کسب سهمیه و قرار گرفتن بین 3 تیم نخست جدول در پایان لیگ شانزدهم با قاطعیت حرف زد اما درباره قهرمانی نه. همانطور که فصل قبل در 2 گام آخر نتوانست یا نخواست ریسک کند. خطر کردن به صورت پیش فرض جایی در تفکرات محاسبهگر برانکو ندارد. از این رو در بازی با نفت و در صورتی که ورزشگاه لبریز از تماشاگر قرمز بود، بدون ریسک سعی کرد بازی را در همان حالت مساوی نگه دارد و حملاتش را گذاشت برای دقایق پایانی. غافل از اینکه در آن دقایق خطر کردن تاوان بسیار سنگینتری دارد. به همین راحتی آنها باختند و کار به روز آخر کشید. همه مقابل راهآهن منتظر یک آتشبازی از دقیقه یک بودند. مگر چه چیزی از دست میرفت؟ اما باز هم برانکو تا دقایق میانی نیمه دوم صبر کرد و سراغ خطر نرفت. بازی را برد اما نه با آن نتیجهای که به او جام بدهند.
این برانکوست؛ مردی که در طول 3 دهه اخیر نزدیکترین فاصله را با قهرمانی جام ملتهای آسیا داشت. در هیچ دورهای آنقدر لایق آقایی نبودیم که در چین با آن ستارهها به جام نزدیک شدیم اما آنجا هم درست سر بزنگاه بهخاطر یک اشتباه ساده ستار زارع، مجبور شدیم 120 دقیقه میدانداری کنیم و در ضربات پنالتی بازنده بزرگ لقب گرفتیم. گذشته برانکو با تیم ملی و پرسپولیس لبریز از این بازیهای سرنوشتساز است و کمآوردنهای جگرسوز. البته از یاد نبریم او راحتترین صعود به جامجهانی را برای ما به ارمغان آورد و یک قهرمانی در بوسان.
جابهجایی اشتباه بین احمدزاده و عالیشاه
اما با این مقدمه طولانی که باید درباره رفتارشناسی برانکو بیان میشد برسیم به داربی هشتاد و سوم. واقعیت داربی در همان سکوهای آبی خالی بود. جایی که به زعم سازمان لیگ بلیتهایش فروش رفت اما خبری از هواداران استقلال نبود. همانهایی که در روزهای نخست حضور منصوریان در استقلال چند هزار نفری به تمرینات این تیم میرفتند، قبل از داربی 2 دستشان را با نیامدن به استادیوم بالا بردند و معترف شدند؛ شانس زیادی برای بردن این پرسپولیس نداریم.
بازی آنطور که باید و شاید جذاب از آب در نیامد اما اگر قرار باشد موقعیتهای جدی 2 تیم را روی کفه ترازو بریزیم به جرات میشود ادعا کرد قرمزها سرتر بودند. در آن سو روی اشتباه عجیب سیدجلال حسینی و بیرانوند، کاوه رضایی تا آستانه گلزنی پیش رفت اما دستان بلند بیرانوند آن اشتباه را جبران کرد. به غیر از این شاید یک ضربه سر دیگر بود که دوباره کاوه در دقیقه 80 زد و توپ به بیرون رفت. اما در این سو در 2 مرحله طارمی و علیپور از فاصله 2 متری نتوانستند دروازه استقلال را باز کنند. در صحنههای دیگر هم حملهوران قرمز براحتی میتوانستند با ضربه سر دروازه رحمتی را باز کنند که باز هم این ضربات درست و حساب شده نبود.
استقلال و خط دفاعش متزلزل بود. اگر چه رابسون و حسینی در چند نوبت منجی دروازه شدند اما اشتباه همینها بود که از طارمی و علیپور گل نزن بزرگ ساخت. استقلال تیمی نبود که برای پیروزی داربی به درون زمین آمده باشد اما برانکو باز هم احتیاط را بیش از آن چیزی که لازم بود در دستور کارش قرار داد. 12 سال قبل در چین، اصرار او روی بازی دادن به ستار زارع مساله و دغدغه اصلی فوتبال ایران بود و دست آخر روی همین تاکید عجیب، جام در چین پرید و حالا او در حالی که بهترین مدافع چپ فصل قبل لیگ را در اختیار دارد به صورت باور نکردنی روی محسن ربیعخواه اصرار میکند. مربی محافظهکار عوض اینکه روی گزینه دیگری در این منطقه فکر کند در حرکتی حیرتآور فرشاد احمدزاده دونده را به منطقه چپ آورد تا به ربیعخواه بیتجربه کمک کند. عالیشاه هم به راست رفت. این داربی و داربی هشتاد و دوم را با یکدیگر مقایسه کنید، کاری هم به گلهای رد و بدل شده نداشته باشید. بدون تردید پرسپولیس بهرغم تقویت در مهرههایش، بازی به مراتب ضعیفتری را نشان داد. دلیلش هم روشن بود؛ رامین رضاییان به عنوان بهترین دفاع راست حال حاضر ایران که در تیم ملی به صورت ثابت بازی میکند، قربانی لجاجت پنهان برانکو و طاهری شده است و دیگر هیچ خبری از توپخانه سمت راست نیست. جایی که 90درصد گلهای 4 داربی گذشته از آنجا جان گرفت. عملکرد رضاییان در داربی هشتاد و دوم را با بازی ماهینی در داربی جمعه مقایسه کنید. صد البته که اصلا قابل قیاس نیست. طبیعی هم هست؛ یکی بازیکن ثابت و تاثیرگذار تیم ملی است و دیگری در لیست 100 نفره تیم ملی هم جایی ندارد. سلایق مربیان متفاوت است اما تفاوت 2 بازیکن آنقدر زیاد است که اصلا کار به سلیقه نکشد.
از سوی دیگر فرشاد احمدزاده که همیشه به عنوان وینگر راست بازی میکرد و عملکرد درخشانی هم داشت، برای لاپوشانی ضعف مفرط محسن ربیعخواه به سمت چپ آمد و ثمرهاش فقط یک چیز شد؛ ضعف راست پرسپولیس که عالیشاه در آنجا تک و تنها بود (ماهینی کوچکترین کمکی به او در کارهای هجومی نکرد) و جولان خسرو حیدری و وریا غفوری در سمت راست استقلال. خسرو در تمام داربیهای گذشته به این راحتی که جمعه قبل سانتر کشید، تا به حال سانتر نکشیده بود. این یعنی ربیعخواه طبق معمول در ماموریتش مردود شد و احمدزاده هم قربانی این جابهجایی.
نمیشود پرسپولیسیها را به واسطه نمایششان شماتت کرد و از آنها خرده گرفت چون از حریف بهتر بودند اما آیا این همه قدرت آنها بود؟ ترمز برانکو باز هم در سر بزنگاه مانع سرعت گرفتن تیمش شد. برنامه او برای مهار خسرو جواب نداد و در آن سو پرسپولیس شبیه بازیهای دیگرش حمله نمیکرد. آنها فرصتسوزی کردند اما قطعا اگر بیشتر موقعیت میساختند شانس چند برابری برای رسیدن به گل داشتند.
فعلا هفته ششم است و تا پایان لیگ زمان زیادی مانده اما اگر بر فرض مثال این بازی در هفته سیام برگزار میشد و تساوی مانع صدرنشینی قرمزها و قهرمانیشان میشد، آیا شاهد تغییر رفتار برانکو و حملات تیمش بودیم؟ تجربه بازی با نفت و راهآهن میگوید اگر چنین هم بود دست کم 90 درصد، پرسپولیس در چنین وضعیتی همانگونه بازی میکرد که جمعه دیدیم.
پرسپولیس با برانکو تیم خوبی شده، آنها بهتر از همه سالهای پیش هستند اما راننده این ماشین تقویت شده تنها از دوسوم قوای موتورش استفاده میکند، شاید با همین روند هم قهرمان شوند اما ثمره لجبازی با رضاییان و اصرار به بازی دادن ربیعخواه، ثمرهاش میشود تساوی در روزی که برد در یک قدمیشان بود.