printlogo


کد خبر: 163977تاریخ: 1395/7/1 00:00
همزیستی دولتمردان با تناقضات!

محسن شهمیرزادی:«آنها در زمینه لغو تحریم‌ها ابتدا می‌گفتند باید ماه‌ها بگذرد و اعتماد پیدا کنیم، آنگاه تحریم‌ها را نه لغو، بلکه تعلیق می‌کنیم و بعد از سال‌ها اگر آژانس گزارش مثبت داد و اعتماد پیدا کردند، قدم به قدم لغو می‌شود اما امروز به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم طبق این توافق، در روز اجرای توافق، تمام تحریم‌ها، حتی تحریم‌های تسلیحاتی و موشکی هم به صورتی که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. تمام تحریم‌های اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حمل و نقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها به طور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق و حتی تحریم تسلیحاتی هم کنار گذاشته می‌شود، برای 5 سال نوعی محدودیت هست و پس از آن لغو خواهد شد».
در حالی که سخنان و خطابه‌های رئیس‌جمهور چه در پیشاانتخابات و چه در پسابرجام حول محور «رفع تحریم» سروده می‌شد و رای مردم را با فرمان چرخش توأمان چرخ سانتریفیوژ و زندگی مردم به سمت صندوق خود چرخاندند و هنوز بی‌توجه به همه اتفاقاتی که این روزها چه حاجت به بیان آن است، بوق فتح‌الفتوح را در کرنا کرده‌اند که برجام «دیوار تحریم» را فروریخت، مدتی پیش در میانه همین فتح‌الفتوحات، وزیر امور خارجه که بودجه وزارتخانه‌اش 2برابر شده و به‌جای آن چند برابر از بودجه وزارت دفاع کاسته شد، در مصاحبه با روزنامه ایران فرمودند: «البته هدف عمده مذاکرات، برداشتن تحریم‌ها نبود، بلکه حفظ عزت کشور، توانمندی‌های فنی و لغو قطعنامه‌های شورای امنیت بود» که اتفاقاً هیچ یک از تحریم‌های اقتصادی در آن قطعنامه‌ها نبود!
فارغ از همه علامت تعجب‌هایی که از این عبارت در ذهن تمام مردم ایران نقش می‌بندد، باید پرسید آیا جناب ظریف حاضر بودند این سخنان را بعد از توافق ژنو سال 92 یا بعد از توافق لوزان در ابتدای سال 94 یا حتی در روزهای جشن و پایکوبی برجام در تیرماه 94 بیان کنند یا خیر؟!
براستی کابینه فعلی با چه وعده‌ای بر مسند قدرت نشست و با چه شعاری مردم را راضی به دیدن صحنه دست دادن وزیر خارجه جمهوری اسلامی با جان‌کری کرد؟ آیا جناب روحانی با شعار «برای حفظ استقلال و عزت کشور می‌رویم مذاکره کنیم» توانست رضایت نسبی عامه مردم را درباره دور جدید مذاکرات جذب کند؟ یا آنکه مردم وقتی مدام از رسانه ملی بشنوند عالی‌ترین مقام اجرایی کشور معتقد است «باید تحریم‌ها رفع شود تا مشکل آب خوردن مردم حل شود» راهی جز مذاکره در پیش‌رو نمی‌بینند؟
اگرچه دولتمردان با تناقض‌های درونی خود همزیستی مسالمت‌آمیز دارند و دیگر نمی‌توان به گفته یک ساعت پیش‌شان نیز اعتماد کرد اما به‌فرض که گفته جناب ظریف ‌به عنوان اصلی‌ترین نماینده گفتمان خارجی دولت‌ درباره هدف اصلی مذاکرات صحیح باشد و دم از رفع تحریم و جلب رای مردم، بهانه‌ای باشد برای مذاکرات و هدف اصلی‌اش یعنی حفظ عزت ملی، توانمندی‌های فنی و لغو قطعنامه‌های شورای امنیت، پس تکلیف چیست که اولین پاسخ آمریکا به مذاکرات عزت‌مند ملی، عدم صدور ویزا به گزینه پیشنهادی دولت برای نمایندگی در سازمان ملل بود و مادامی که رهبری با نطق «انقلابی»‌شان به ستمگران وعده برخورد سخت و خشن نداده بودند، حتی وزیر دولت نیز از ورود به یک کشور دست چندم در حادثه خونبار منا عاجز بود، حال تهدید توسط کشور چند صد هزار نفری و اتفاقاتی از این قبیل که جای خود دارد.
بدیهی ا‌ست عزت و استقلال سیاسی یک کشور بر اساس میزان اقتدار فرهنگی و اقتصادی آن سنجیده‌ می‌شود، دولت‌ها نیز همواره از این دو بازو برای تاثیر سیاسی خود در عرصه جهانی استفاده می‌کنند، به هر میزان که یک کشور دارای استقلال و توانمندی اقتصادی و فرهنگی باشد، به همان نسبت از اقتدار سیاسی نیز برخوردار است.
در عرصه اقتصاد، عده‌ای سیاست روحانی را مشابه  سیاست‌های «بوریس یلتسین» می‌دانند. وجه مشترک همه صاحب‌نظران این  است که حجت‌الاسلام دکتر روحانی از سیاست «اقتصاد آزاد لیبرالی»  برای پیشبرد حیات اجتماعی ایران استفاده می‌کند، سیاستی که لازمه‌اش پذیرفتن پیش‌فرض‌های اقتصاد و سیاست جهانی‌است. پیش‌فرض‌هایی که در آن هنوز تحریم‌های اساسی ایران بر سر جای خود باقی ا‌ست و در آخرین دستاورد آن، دولت ایران پذیرفت لیست تحریمی سازمان ملل را توسط بانک‌های خود، اجرا کند؛ لیستی که در آن هم دولتمردان انقلاب اسلامی حضور دارند و هم حساس‌ترین و کارآمد‌ترین نهادهای کشور؛ سیاستی شبیه سیاست «رحماء علی الکفار» که رئیس‌جمهور نسخه داخلی آن یعنی «اشداء بینهم» را بارها در باب منتقدان خود به کار بسته است.
اجرای این سیاست اقتصادی در ایران، به بیان مجله گلوبال ریسرچ، چند پیامد بسیار مهم دارد که نخستین آن، تضعیف خطرناک صنایع تولیدی در ایران است. دولت با باز کردن در اقتصاد جهانی به داخل، تبدیل به بهشت سرمایه‌گذاران شده است و سیل سرمایه‌داران خارجی را به داخل ایران روانه کرده که در نتیجه آن تولید داخلی به صورت رسمی به تعلیق درآمد و بدون انتقال تکنولوژی تولید، حجم انبوهی از کالای مصرفی وارد ایران شده است و در این زمان دولت با انبوهی از مردم مصرف‌کننده مواجه می‌شود‌ که البته دیگر شغل تولیدی نخواهند داشت. به همین دلیل مشاغل نیز از ماهیت  تولیدی به واسطه‌گری تبدیل می‌شود، چیزی معادل ویرانی استقلال اقتصادی، چیزی که «دنگ ژیائوپینگ» نه به ملت خود که به دشمنانش روا داشت. در این میان جالب‌تر آنکه رئیس‌جمهور در روز عید، با افتخار این حجم از سرمایه‌گذاری خارجی و نابودی اقتصاد داخلی را به مردم عیدی می‌دهد: «ما در سال 95 بهاری را آغاز می‌کنیم که در آن بانک‌ها و بیمه‌های ما تحریم نیستند و می‌توانیم با کشورهای مختلف تجارت داشته باشیم و سرمایه‌گذاری‌ها در کشور ما آغاز شده و قراردادهای بسیار مهمی در سطوح مختلف با کشورهای دنیا به امضا رسیده است».
***
«سیاست دولت در حوزه فرهنگ و هنر سیاست درهای باز البته در چارچوب قانون است». این جمله نیز از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان سیاست اصلی فرهنگ کشور یاد شده است؛ سیاستی که می‌توان از آن به عنوان الگوی اساسی دولت در همه عرصه‌های مدیریتی‌اش یاد کرد، الگویی که نه تنها هیچ بهایی به مکتب اسلامی در عرصه اجتماعی نمی‌دهد، بلکه به بهانه پذیرش «جهانی‌شدن» اعتباری برای فرهنگ داخلی خود نیز قائل نیست و با بازشدن در‌های تعامل به سمت داخل، علاوه بر نابودی فرهنگ و هنجار بومی، به بدترین حالت ممکن نسخه غربی آن جایگزین خواهد شد. آنچه در فرهنگ کشورهای شبه‌مدرن حاشیه خلیج‌فارس شاهد هستیم، ناشی از همین بی‌تدبیری در تعامل با فرهنگ جهانی‌ است. 
حال باید پرسید چگونه است که پس از 3سال، دولتمردان به این نتیجه رسیده‌اند که نه برای رفع تحریم، بلکه جهت حفظ عزت ملی مشتاق به برقراری رابطه با آمریکا بوده‌اند، در حالی که اثری از رفع تحریم نه در زندگی مردم، نه در وضع رکود اقتصادی و نه حتی در سطح کلان مشاهده نشده است. با این اوصاف چگونه می‌توانند با سیاست‌های نولیبرالی که به بدترین وجه در حال اجرای آن هستند، از عزتی دفاع کنند که در جریان دست‌دادن‌ها و گل شنیدن‌ها نه تنها به اعتبارش افزوده نشده که هر روز داستانی جدید از استکبار جهانی ضد تدبیر آقایان امیدوار، می‌شنویم.

Page Generated in 0/0136 sec