گروه فرهنگ و هنر: فیلم «من» اولین ساخته بلند سینمایی سهیل بیرقی در مقام کارگردان است. فیلمسازی جوان که پیش از این یک فیلم کوتاه با نام «تعطیل» ساخته و سابقه دستیاری کارگردانی و مدیر برنامهریزی چند اثر سینمایی را هم دارد اما فیلم «من» که این روزها در اکران سینماها بوده و فروش خوبی هم داشته است، درباره عصیان زنی با نام «آذر» با بازی لیلا حاتمی است که یکتنه میخواهد به جنگ جامعه و قانون برود. البته چرایی این عصبانیت و نوع واکنشهای کاراکتر فیلم برای مخاطب کاملا نامشخص و مبهم باقی میماند و تنها یکسری واکنشهای دفعی را از سوی شخصیت اصلی فیلم در تمام دقایق اثر میبینیم که برای مخاطب ناباور مینماید. در واقع اصلا مشخص نیست این قهرمان گمگشته فیلم بیرقی چه ماهیتی دارد و متعلق به کدام جغرافیای فکری است و چرا براحتی هر چه تمامتر کارهای غیرقانونی انجام میدهد و پلیس هم از راهی دور تنها ناظر کارهایش است و در نهایت هم بعد از گذشت دقایقی بسیار از فیلم در سکانس آخر او را به تله میاندازد! در این فیلم انواع دور زدنهای غیرقانونی کاراکتر «آذر» به نمایش درمیآید؛ از جعل سند تا فروش مشروبات الکلی و از خرید و فروش آدمها تا انجام معافیت سربازی! مشخص هم نیست چگونه ممیزان ارشاد به چنین فیلمی که پیام طغیان شخص در برابر قوانین جامعه را سر میدهد، به این راحتی اجازه نشر میدهند و به گفته فیلمساز جوان این فیلم یکی از موارد ممیزی ارشاد این بوده که عنوان کردند تعداد خلافهای کاراکتر اصلی فیلم کم بوده و باید مواردی به آن اضافه شود تا به شکل باورپذیری از مواجهه با قانون و پلیس درآید! از سویی تصویری که از زن محجبه فیلم با بازی بهنوش بختیاری نشان داده شده بسیار عقب بوده و دور از تصور است؛ هنگامی که کاراکتر سنتگرای فیلم در کنار برگزاری مجالس مذهبی به دنبال کسب مال و اموال است و در کنار «آذر» قرار گرفته و در پی دوستی با اوست و حتی محتاج به این میشود که از هوش و ذکاوت این زن خلافکار برای رسیدن به خواستههای خود استفاده کند. این نوع مواجهه با زن سنتی ایرانی و در موضع دست پایین قرار دادنش نسبت به زنی مدرن و بیپروا چون «آذر» نشانهای دیگر از حکم کارگردان جوان فیلم «من» در قبال شخصیتها و داستانش است. فیلم «من» که تقلیدی بیبنیان از فیلم آمریکایی «اگه میتونی منو بگیر» ساخته استیون اسپیلبرگ است، میخواهد کاراکتری جدید در سینمای ایران خلق کند اما از بیان کوچکترین مولفههای شخصیتپردازی ناتوان است و در نهایت به ارائه موقعیتهایی تابوشکنانه در فیلم بسنده میکند. در فیلم «من» هویت شخصیت فیلم تا انتها نامشخص باقی مانده و تنها چیزی که از او برای مخاطب میماند یکسری اعمال خلاف به شیوه غربی است. در واقع فیلمساز خواسته از این زن عاصی قهرمان بسازد! قهرمانی بیشناسنامه که ماهیت کارهایش نامشخص است و فیلم تنها به دلیل ایده جذابش به لحاظ سینمایی مورد توجه قرار گرفته است. اگر نگاهی به شخصیتهای زن سینمای ایران در سالهای اخیر داشته باشیم، خواهیم دید که در سالهای اخیر شکل متنوع و گمگشتهای از پرداخت به خود گرفته است که ارائه کاراکترهایی مرد ستیز و فمینیسم از جمله آنهاست که در این باره تعداد آثار سینمایی آنقدر زیاد است که میتوان عمده آثار تولیدی ایرانی را مثال زد و نمونهای جدید از زنانی که میخواهند در نقش مردان درآمده و شکلی قهرمان به خود بگیرد با اکران فیلم «من» ساخته سهیل بیرقی راهاندازی شده است؛ زنی طغیانگر که این بار به جای فرد میخواهد مقابل قانون و بایدها و نبایدهای جامعه ایرانی بایستد. کاراکتری که بیدلیل از جامعه میخواهد انتقام بگیرد، مقابل قانون قرار بگیرد و انواع بزهکاریها را شکل داده و در جامعه رشد دهد. قهرمان زن فیلم «من» بیآنکه نیاز مالی، عاطفی یا هر چیز دیگری داشته باشد، جعل سند میکند، قاچاق انسان انجام میدهد، پاسپورت جعلی میسازد و در داخل بطریهای آب معدنی به راحتی مشروبات الکلی ریخته و در جامعه توزیع میکند! این است قهرمان جدید سینمایی که مدیران مربوط به وجودش و فروشی که دارد، افتخار میکنند! طراحی کاراکتر زنی که از طریق فیلمساز میخواهد به تمسخر و نادیدگی قوانین این کشور پرداخته و براحتی پا روی هنجارهای این جامعه بگذارد. قابل توجه مدیران فرهنگی اینکه در سالهای اخیر انواع زنان فمینیستی و مرد ستیز در آثار مختلف نمایان شده است و مردان به حاشیه رفته و زنان سردمدار شمایلی قهرمانانه شدهاند. زنانی که فاصلهای عمیق با اصالت و هویت یک زن ایرانی دارند و میخواهند شمایلی بیگانه از این گوهر گرانقدر به نمایش درآورند! البته میتوان ارزیابی کرد که وجود این اتفاق به دلیل رویکرد جدیدی است که از دنیای غرب جهت پوستاندازی جامعه ایرانی به عمل آمده است؟! کاراکترهای زنی که به جای رویش از بطن جامعه زنان فداکار و کدبانوی ایرانی از طیفی خاص و از طبقه متوسط به بالا یا دختران فراری تشکیل شدهاند. اکران اخیر فیلمهای «آبنبات چوبی» و «من» جزئی از این مسیر اخیر سینمای ایران است که باید تاملی به آن داشت. البته باید این را هم در نظر داشت که در این سالها بودند آثاری که نگاهی نزدیک و حقیقی از وجود زن ایرانی و مادری فداکار را به نمایش گذاشتند که نمونه ارزنده آن را میتوان در اثر ارزشمند «شیار 143» ساخته نرگس آبیار مورد توجه قرار داد که تصویری مناسب از زنان صبور و گرانقدر ایرانی را به تصویر درآورد. لزوم توجه به شخصیتپردازی زنان در سینمای ایران چنان مهم و ارزشمند است که اگر نویسندگان و سازندگان آثار سینمای ایران به نقش گوهرمند زن در اسلام و نقش تعیین کنندهای که در دوران مختلف این سرزمین داشته است، نظری داشته باشند میتوان به فضایی مانوس برای مخاطب اصیل ایرانی رسید.