امیر استکی: «باید خرابیهای 8 سال قبل را جبران کنیم». این یکی از جدیدترین افاضات عالیجناب اکبر هاشمیرفسنجانی است. اگر خوب به این جمله کوتاه توجه کنیم میتوانیم مسائل بسیاری را از دل آن خارج کنیم. اول اینکه محدود کردن خرابیها به دوران 8 ساله دولتهای نهم و دهم است. گویی هیچ عملکرد اشتباه و هزینهزایی از دولتهای قبل از آن سر نزده است و در دوران حکومت خودیهای اهل، کل امور مملکت به بهترین نحو در حال رتق و فتق بودهاند و کارآیی و بهرهوری و رشد اقتصادی و اعتلای فرهنگی و قدرت دیپلماسی دولتها در اوج خود بوده است. بله! به هر حال این دفعه اول نیست که با اینچنین ادبیات و نحوه برخوردی با میراث دولتهای خلاف آمد عادت نهم و دهم از جانب هاشمیرفسنجانی برخورد میکنیم و طبیعتا دفعه آخری هم نخواهد بود که نیاز به یادآوری بسیاری مسائل به عمد فراموش شده از جانب ایشان است. قطعا ایشان آن دوران را که «سردار سازندگی» بودند فراموش نخواهند کرد. دورانی که محاسبات سادهلوحانه اقتصادی در زمینه توسعه در میانه راه به بحران بدهیهای خارجی تبدیل شد. سادهلوحیای که در آن شعار سرعت و کنفیکون کردن مملکت در عرض چند سال آنقدر قوی بود که بروکراسی در حال استخوان ترکاندن تکنوکراتش فرق فاینانس و یوزانس را تشخیص ندهد. دورانی که شکاف رسمی و دولت خواسته فقیر و غنی را ایجاد و شهرهای بزرگ را به پایین و بالا تبدیل کرد. دورانی که مانور تجمل و ثروتاندوزیِ نخبگان سیاسی و مدیران را از یک «انحراف» به یک «ضرورت» تبدیل کرد و راه ایجاد یک کاست سیاسی ـ اقتصادی را بر مبنای سرمایهداری تجاری گشود. و مهم اینجاست که همه اینها و موارد بسیار دیگری که میتوان برشمرد به نوعی خلاف روح انقلابی جمهوری اسلامی و در تضاد با ریشههای نظری آن بودند و نتیجههای عملی غیر از پسرفت نیز نداشتند. مسائلی که به معنای واقعی کلمه مصداق ویرانی هم آرمانهای انقلاب و هم سرمایه اجتماعی و معنوی بودند. امروز که عالیجناب آن روزها ردای آزادیخواهی و تساهل و تسامح به تن کرده و در صف اول تجدیدنظرطلبان ایستاده است باز هم همان روحیه تکنیکی و قبیلهمحورانه در ورای همه این ژستهای جدید و به نرخ روز، خودنمایی میکند.
باز هم این اصل که فقط ما کاربلد و مدیر هستیم و فقط ماییم که میفهمیم و فقط خیر و مصلحت آن چیزی است که ما تشخیص میدهیم سرلوحه عمل و نظر سیاسی هاشمی است. مایی که در محدوده تنگ و نفرتآلود کاستی سیاسی از چاکران و مریدان و حلقهبهگوشان تعریف میشود. و این جمع فرخنده امروز در قامت دولت یازدهم بر مسند اداره کشور نشستهاند و از قضا «پیرترین تیم اجرایی ارشد در ایران پس از مشروطه» را بهواسطه همان اصل «فقط ما بهتریم!»، تشکیل دادهاند. تیمی که نسبت مریدی و مرادی تکتک آنها با هاشمیرفسنجانی به وضوح قابل مشاهده و اثبات است و این مسالهای است که خود آنها هم به هیچ روی پنهانش نمیکنند. این جماعت و در راس آنها ریاست محترم جمهور جناب حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی در کارزارهای انتخاباتی چنین افاضه میفرمودند که بسیاری گرههای مملکت در 100 روز اول پس از روی کار آمدن آنها در مسیر باز شدن قرار خواهند گرفت به گونهای که مردم تغییر را احساس خواهند کرد و پس از آن و با حل منازعه هستهای با غرب دیگر میشود بسیاری از معضلات را حلشده دانست. تمام مشکل از نگاه آنها همینجا بود که کار به دست نااهلان افتاده است؛ نااهلانی که هر چه کردهاند خطا و هر چه ساختهاند ویرانه و هر چه کاشتهاند علف هرز بوده است. در آن موقع بیش از 80 درصد مشکلات کشور از سوءمدیریت بود و حُسن مدیریت اعوان ـانصاری هاشمی قرار بود آب رفته را به جوی بازگرداند. لذا به قول جناب نوبخت پس از انتخاب دکتر روحانی اکنون زمان آن فرارسیده است که یک «به جای خود» بدهیم و همه اهلها و کاربلدها و خودیهای رانده شده در 8 سال قبل را به جای خود بازگردانیم تا حاصلش بشود آنچه اکنون میبینیم: جمعی از نجومیبگیرهای ناکارآمد. تغییری که در جهت معکوس وعدهها ترقی کرده است و احساسی که عمیقا توسط گوشت و پوست مردم قابل درک است. احساس ناامنی اقتصادی و معیشتی. احساس عمومی دال بر اینکه گویی رونقی در کار نیست. انتظاری که حتی آفتاب درخشان برجام نیز نتوانست برآوردهاش کند حتی اگر دولت تقریبا همه کارتهای بازی هستهای را به طرف مقابل داده باشد. و پس از بیش از 3 سال از گذشت به قدرت رسیدن این «مای همیشه برحق» کمکم میتوان انتظار داشت دولتمردان کاردان و شایسته کمی مسؤولیت عملکرد خود را برعهده بگیرند. اگر بهزعم جناب هاشمی
8 سال زمان کافی برای ویران شدن مملکت توسط دولتهای نهم و دهم است پس حتما 3 سال و اندی هم زمان مناسبی برای ایجاد یک رویه رو به بهبود در امور مملکت خواهد بود؛ چیزی که برآیند کلی از حال و اوضاع مردم و مملکت هیچ نشانی از آن ندارد. در یک کلمه اوضاع خوب نیست. البته برای قاطبه مردم و نه برای جمع محدود کاربلد و کاردان و شایسته خودی، چرا که آنان مزد کاربلدی خود را میگیرند و به کم هم قانع نخواهند بود. اوضاع خوب نیست و به نظر هم نمیرسد دولتمردان تصمیم داشته باشند سری به عملکرد خود بزنند و کماکان معتقدند مقصر تمام معضلات و مشکلات مملکت در حال حاضر دولتهای نهم و دهمند. و باز مانند روزهای قبل از انتخابات یازدهم باید به این سخنان آنها گوش بدهیم که در دولت بعد و در 4 سال دوم ریاستجمهوری جناب دکتر روحانی اوضاع خوب خواهد شد و به قول هاشمیرفسنجانی باید خرابیهای 8 سال قبل را جبران کنیم و به زبانی دیگر نباید به وضعیت موجود بنگریم و از دولت بخواهیم درباره عملکردش توضیح بدهد بلکه باید به این اصل که ما بهترین هستیم ایمان داشته باشید و دوباره به ما اعتماد کنید و بدانید و آگاه باشید که کماکان و تا اطلاع ثانوی مقصر تمام معضلات و مشکلات کنونی ما نخواهیم بود.