آیا شما تمام خصوصیات او را میدانستید؟ آیا او مردی است مخلص انقلاب و اسلام؟ مهدی هاشمی در پرونده خود، صفحه 24 میگوید:
سند شماره 16:
«در اثر ضعف تعبد و تدین و فرورفتن در منجلاب خط و خطبازیها، دید و نگرشم نسبت به همه ارزشهای انقلاب آمیخته به معادلات سیاسی و خطی شده بود. هر پدیده و حادثهای را از منطق خط سیاسی مینگریستم حتی مقام معظم رهبری را».
حضرت آیتالله!
آیا شما مهدی هاشمی را خوب میشناختید؟ آیا تا به حال فکر کردهاید در شما چه چیزی کم است که اینگونه زود قضاوت میکنید؟ آیا فکر کردهاید که آقا مهدی هاشمی را که از کودکی با شهید منتظری رضوان الله تعالی علیه (که اگر بود- علی الظاهر- شما در این مهلکه نبودی) دوست و رفیق بود، چرا نشناختهاید؟ آیا برادر او، داماد خودتان را خوب شناختهاید؟ آیا چه چیزی موجب شده بود که تقوای او را از آقای ریشهری و محسن رضایی کمتر میدانستید؟ آیا در امام چه چیزی هست که با اینکه نه او را بزرگ کرده بود و نه برادرش دامادشان بود او را شناخت ولی شما که او را بزرگ کردهاید، نشناختید؟ آیا شما توان قائممقامی حضرت امام را داشتید و دارید؟ شما در همان نامه 17/7/65 آوردهاید:
سند شماره 17:
«او در خانه نشسته مشغول مطالعه و نوشتن است و فعلاً در کشور مد شده است هر کار خلافی را از قتل و اعلامیه و امثال اینها را رجماً بالغیب به او نسبت دهند و خطبازیهای کشور هم سبب تقویت این قبیل شایعههاست و متأسفانه مسؤولان از جمله اطلاعات هم شایعه را اساس قضاوت قرار میدهند و این خطبازیها و تسویهحسابهای ظالمانه خود نیز یکی از مشکلات کشور است». آیا اطلاعات عزیز جمهوری اسلامی هر کار خلافی در کشور اتفاق افتاده است به ایشان نسبت داده است؟ مثلاً آیا انفجار حزب و نخست وزیری را به ایشان نسبت داده است؟ آیا شهادت آیات عزیز صدوقی، اشرفی اصفهانی، دستغیب، قاضی، مطهری و مدنی را به ایشان نسبت داده است؟ آیا شهادت شهید قدوسی و شهید هاشمینژاد را به ایشان نسبت داده است؟ آیا این همه اشکالات که در دستگاههای دولتی و غیردولتی رخ داده است را به ایشان نسبت داده است؟ چه چیزی جز اعترافات و اعمالی که مهدی هاشمی مرتکب شده است را به او نسبت دادهاند؟ مهدی هاشمی از صفحه اول تا دهم پرونده خود کارهایی که انجام داده است را شرح میدهد که سرفصلهای آن از این قرار است:
1- اقرار به ساواکی بودن
2- لودادن همانهایی که دستور به آنها داده بود که مرحوم شمسآبادی را ترور کنند.
3- دعا به خانواده سلطنتی
4- دستور قتل جهان سلطان و مهدیزاده
5- دستور قتل مرحوم شمسآبادی
6- دستور قتل صفرزاده
7- دستور قتل مهندس بحرینیان
8- دامن زدن به اختلاف سپاه و کمیته
9- دستور اختفای مقادیر قابل توجهی اسلحه و مهمات و مواد منفجره
10- تحریک سپاه لنجان و سپاههای خمینی شهر، درچه و مبارکه به وحدت و ایستادن در مقابل سپاه اصفهان
11- جعل و نشر اوراقی به نام طلاب و فضلای افغانی علیه وزارت خارجه
12- جعل سند ساواکی بودن دکتر هادی و علیه بعضی روحانیون اصفهان
13- دستور قتل عباسقلی حشمت و 2 فرزندش
14- انحلال سازمان نصر و درگیری و آدمکشی در آن
15- جعل اسناد دولتی
16- نگهداری اسناد طبقهبندی شده
17- چاپ و نشر دفتر و اعلامیه با عنوانهای روحانیت بیدار علیه مسؤولان نظام و از این قبیل موارد که احتیاج به تأمل بیشتر دارد.
جناب آقای منتظری!
آیا چنین آدمی فقط در منزل نشسته و مطالعه میکند؟ آیا واقعاً مد شده بود هر اتفاقی بیفتد به سیدمهدی هاشمی نسبت دهند؟ آیا اگر یکی از اینها را مهدی هاشمی به جنابعالی که او را از بچگی میشناختید و از تمام خصوصیات او اطلاع داشتید و تقوای او را کمتر از آقایان محسن رضایی و ریشهری نمیدانستید، گفته بود الان هم او را با تقوا میدانستید؟ حال آیا آقای آقاهادی را شناختهاید؟ آیا اطرافیان خود را که اینقدرخون به دل امام کردهاند، شناختهاید؟ با این همه جرم برای آقا مهدی، آیا اساس قضاوت اطلاعات کشور شایعه است. درهمین نامه 17/7/65 آوردهاید:
ادامه دارد ...