دانش پورشفیعی: انتخابات میاندورهای دوره هشتم اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران برای تعیین رئیس جدید اتاق 14 شهریور امسال برگزار و غلامحسین شافعی، رئیس شد. پیش از انتخابات هر دو کاندیدا به سخنرانی پرداختند تا به همراه معرفی بیشتر، برنامههای آینده خود را برای هیأت نمایندگان شرح دهند. نقطه اشتراک شافعی و مسعود خوانساری در نطق انتخاباتیشان، انتقاد از عملکرد اتاق و تاختن آنها به ساختارش بود. هر دو به بیان انتقادها، برنامهها و ارائه راهکارهایی پرداختند که گویای آن بود تاکنون در اتاق اجرایی نشده و قرار است با عمل به این راهکارها، ساختار لرزان اتاق ایران سامان پیدا کند. پیش از هر چیز مرور بر این سخنان ضروری است؛ شافعی در آن روز بر تقویت بنیههای درونی، پاسخگویی و مسؤولیتپذیری، چابکی و حذف بروکراسی، خدماترسانی، شفافسازی و تقویت بدنه کارشناسی اتاق ایران، ائتلاف میان اتاقهای استانی و جلوگیری از ورود جناحهای سیاسی به اتاق تأکید کرد. اما خوانساری با حرارت بیشتری به بیان سخنان خود پرداخت. او که به گفته نزدیکانش، علاقه چندانی به حضور در این کارزار انتخاباتی نداشت و درنهایت به تصمیم اعضای ائتلاف خویش گردن نهاد و کاندیدای ریاست شد با کشیدن خط بطلان بر عملکرد چندین دهه اتاق ایران، ساختار آن را بهطور جدی زیر پرسش برد. البته سخنرانی خوانساری نهتنها در آن روز بلکه هیچگاه روی وبسایت خبری اتاق تهران قرار نگرفت. او تمرکزگرایی و عدم چابکسازی، پایین بودن کمیت و کیفیت کارهای آموزشی، عدم مدیریت درست، نداشتن فرهنگ سازمانی، تمرکز امور در دست رئیس و هیأت رئیسه، جذب منابع زیاد از بخش خصوصی و هزینه کردن آن در اتاق بدون بازدهی مطلوب، کاربردی نبودن گزارشهای کارشناسی به دست آمده در اتاق، ساختار مبهم و ناکارآمد، فرهنگ سازمانی نامناسب و فرآیندهای مغشوش و سلیقهای، رئیسمحور بودن، غفلت از آموزش، عدم برخورداری اعضای هیأت نمایندگان از دانش و مهارت مورد نیاز برای نقشآفرینی در پارلمان بخش خصوصی، اقتصاد و توسعه کسب و کار، عدم تسلط به دانش روز جهان و روشهای نوین مدیریتی، پرگویی و کمعملی و تولید انبوه گزارشهای غیرکاربردی را شرح حال و وضع کنونی اتاق ایران برشمرد و از این داشتههای منفی آن انتقاد کرد و از اعضای اتاق خواست تا روحیه انتقادی داشته باشند. (لینک نطق خوانساریhttp://otaghiranonline.ir/news/3742).
اگر آنچه خوانساری در آن روز فهرست کرده، درست باشد، باید به حال بزرگترین نهاد بخش خصوصی تأسف خورد و پرسید تنها پارلمان بخش خصوصی با سابقه بیش از 130 سال که بهرغم داشتن قانونی مصوب از عهده اداره خویش برنمیآید چگونه میتواند راهی و پلی برای بازخورد مشکلات بخش خصوصی و حل کردن آنها باشد؟ چگونه میتواند در تعامل با قوای سهگانه، بخوبی ایفای نقش کرده و حق خویش را در مصوبات قانونی و اجرای قوانین و آییننامهها بگیرد؟ چگونه میتواند مجری و همراه مناسبی برای قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار باشد؟ اتاق ایران در دوره 38 ساله پس از انقلاب، 6 رئیس داشته است؛ سیدعلینقی سیدخاموشی نخستین رئیس اتاق در نخستین انتخابات پس از انقلاب بود که به مدت 21 سال سکان آن را در دست داشت. پس از وی و در سال 1386 محمد نهاوندیان رئیس دوره ششم شد. او در دوره هفتم نیز رئیس شد اما پس از رفتن به نهاد ریاست جمهوری روحانی، سکان را به غلامحسین شافعی سپرد. محسن جلالپور در دوره هشتم به ریاست اتاق انتخاب شد اما بیماری قلبی او را زمینگیر کرد تا در انتخاباتی میاندورهای بار دیگر غلامحسین شافعی و باز هم در میانه راه، ریاست دوره هشتم را به دست گیرد. اگر تنها وظیفه اعضای اتاق را عمل به این ماده از قانون اتاق در نظر بگیریم که «کمک به فراهم آوردن موجبات رشد و توسعه اقتصاد کشور، تبادل افکار و بیان آرا و عقاید مدیران صنعتی، معدنی، کشاورزی و بازرگانی» که ستونهای اتاق بر آن استوار شده است و در برابر انتقادات و حقایقی را که نایب رئیس اتاق ایران که سکان اتاق تهران را در دست دارد و پیش از آن نیز عضو هیأت نمایندگان اتاق تهران بوده، باید پرسید راهی که اتاق ایران میرود به کجاست؟ آیا آنها که از عملکرد و روش کهنه مدیریت 21 ساله اتاق انتقاد میکردند و دوره حضور نهاوندیان را اوج شکوفایی و تحول اتاق و باز شدن درهای آن و دیده شدنش میانگارند، همانها نیستند که امروز از حال و روزش گله میکنند و میگویند اتاق همان اتاق است با ساختاری کهنه که تنها رنگش تغییر کرده و بارش زیاد شده بهطوری که جابهجا کردن این همه بار با اضافه شدن آن همه نیرو نیز ممکن نیست. پس چه باید کرد؟ بهراستی ساختار لرزان اتاق چه زمان و بر سر چه کسی فرو خواهد ریخت؟