امیر استکی: در جریان حضور رئیسجمهور در نیویورک، محمدجواد ظریف در جمع شورای روابط خارجی آمریکا حاضر شد. در این نشست وی به صحبت پیرامون توافق هستهای و شرایط پس از آن پرداخت و به نوعی سر درددل را با آمریکاییها باز کرد که ای آقا! چرا در مسیر تعاملات کشورهای اروپایی و بانکهایشان با ایران سنگ میاندازید و چرا به تعهداتتان عمل نمیکنید. ظریف در این نشست تاکید کرد «آمریکاییها روی کاغذ به تعهداتشان پایبند هستند ولی در عمل بهگونهای رفتار میکنند که گرههای بهوجود آمده با تحریمها کماکان بازنشده باقی ماندهاند». وزرای آمریکایی و دستاندرکاران این کشور با رایزنی با کشورهای اروپایی و بانکهای اصلیشان کماکان آنها را در ترس نسبت به ایجاد روابط مالی با ایران نگه میدارند. ظریف در آنجا اشاره کرده است که درصد بیشتری از مردم ایران نسبت به آمریکا بیاعتماد شدهاند و خلاصه اینکه به عبارت دیگر هنوز چیز خاصی گیر ایرانیان نیامده است. ظریف اما هیچ به مساله مهمی به عنوان بازگشت از توافق اشاره نکرده است و نهایت حرفی که با محتوایی نزدیک به این مساله گفته همین است که درصد بیشتری از مردم ایران نسبت به آمریکا بیاعتماد شدهاند! و خب! طبیعتا در دنیای سیاست و قدرت و در روزهای آخر عمر دولت اوباما این آمریکاییها هستند که میتوانند براحتی بگویند: «به درک!» وقتی قلب رآکتور آب سنگین برای همیشه با سیمان پر و سانتریفیوژهای پربازده نسلهای جدید اوراق و ذخایر اورانیوم رقیقسازی شده است و آب سنگین ایران هم به قیمتی زیر قیمت جهانی و تمام شده خریداری میشود و... دیگر چه اهمیتی دارد که چه کسی ناراحت خواهد شد؟ براستی آیا یک دیپلمات کارکشته باید طرف مقابلش را که سابقه هدف قرار دادن هواپیمای مسافری ایران و کشتن سرنشینانش را دارد، از ایجاد بیاعتمادی گستردهتر ملت ایران از او بترساند؟ آیا اعتماد ملت ایران و لبخندشان برای کسی که برای جان آنها هیچ ارزشی قائل نیست، اهمیتی دارد؟
خلاصه اینکه شما هم اگر در زندگی عادی خود از این نوع معاملات انجام بدهید در آخر کار مجبورید برای گرفتن حق خود به التماس و خواهش بیفتید. اگر بدون پیشبینی یک سازوکار دقیق برای مبادله اقدام به انجام تعهداتتان کنید آن وقت طرف مقابل است که در موضعی قرار میگیرد که آنچه را میخواسته بهدست آورده و اگر کمی بیوجدان باشد براحتی میتواند به تعهداتش عمل نکند؛ مثل اینکه خانه خود را به کسی بفروشید و قبل از دریافت وجه معامله سند خانه خود را به نام خریدار منتقل کنید! برجام به سادگی معاملهای اینچنینی است. ما به تعهدات غیرقابل بازگشت خود نعل به نعل عمل کردهایم و اکنون منتظر جود و بزرگواری ایالات متحده نشستهایم تا به تعهدات خود عمل کند و حالا هم که به اعتراف خود دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم و ریاست محترم جمهور، آمریکا بدعهدی میکند، باید دست از پا درازتر به التماس بیفتیم و طبیعتا چون بشدت به نتایج عمل آمریکا به تعهداتش نیازمندیم و روی آن حساب ویژه باز کردهایم، فروتنانه باید به هر سازی که میزنند برقصیم و از آنها بخواهیم برای بازنگشتن تندروها(!) به قدرت هم که شده است، بیایند و به تعهداتشان عمل کنند! حالا باید از جناب رئیسجمهور مدعی حقوقدان بودن که وقتی طرف مقابل مبتنی بر سند مکتوب و امضا شده و منگولهدارش عمل نمیکند، جلوی دوربین تلویزیونی حاضر میشود و میگوید از آمریکاییها قول گرفتهایم که بدعهدیها را جبران کنند، پرسید کسی که به سندش عمل نکرده به حرفش عمل میکند؟! پیشتر در این جریده نوشته بودم که رفتار دولت یازدهم در سیاست خارجه اصطلاح کلبیمسلکی افراطی است و نتیجه این سیاست چیزی غیر از حرف پشت حرف نیست، یک روز «چرا عمل نمیکنید» و یک روز «خواهش میکنیم عمل کنید» که طبق آنچه گفتم نتیجه هر دوی آن هم معلوم است!