محمدرضا عربسرحدی: مدارس خاص به نوعی تفکیک ناعادلانه دانشآموزان به حساب میآید. اگر از اظهار نظر درباره مدارس تیزهوشان بگذریم، سایر مدارس خاص، فضای تفاخر و تحقیر را در جامعه گسترش داده است. در بسیاری از مدارس خاص فرزندان افرادی تحصیل میکنند که دارای نفوذ بیشتری هستند نه استعداد بیشتر و برخی از آنها به لحاظ شرایط شغلی والدینشان در این مدارس تحصیل میکنند. این در حالی است که اگر به دنبال عدالت آموزشی هستیم باید مدارس دولتی را از نظر کیفی ارتقا دهیم و به گسترش مدارس شبانهروزی در روستاها و مناطق محروم بپردازیم. امروز کشور ما به نمونه دولتی نیاز ندارد، به جای هزینههای گزافی که صرف اینگونه مدارس میشود بهتر است تلاش کنیم دانشآموزان بازمانده از تحصیل جذب مدارس شوند. در کشوری که فقط در سال تحصیلی 93-92 طبق آمار رسمی حدود 75 هزار نفر ترک تحصیل کردهاند، گسترش مدارس خاص نه تنها سمبل پیشرفت نیست، بلکه میتواند نشانه گرفتاری آموزشوپرورش یک کشور باشد. چرا باید بخشی از جامعه را بدون دلیل منطقی و بدون آنکه مزیت خاصی نسبت به دیگران داشته باشند جدا کرده و برای آنها توقعات نامعقول ایجاد کنیم و از طرفی، گروهی از مردم را از امکانات آموزشی مطلوب محروم کنیم. در کشوری با این میزان ترک تحصیل، گسترش مدارس خاص ظلم به عموم مردم خواهد بود. متاسفانه بسیاری از مدیران آموزشوپرورش نیز دریافت مجوز مدارس خاص را یکی از افتخارات خود میدانند و با غرور به عنوان یک موفقیت به مردم منطقه گزارش میدهند، در حالی که باید یکی از معیارهای موفقیت مدیران این باشد که چه تعداد از دانشآموزان ترک تحصیلی را جذب مدارس کرده یا از ترک تحصیل چه تعداد دانشآموز جلوگیری کردهاند. ایجاد مدرسه برای دانشآموزانی که حتی اگر نخواهند تحصیل کنند با تشویق، اصرار یا فشار خانواده به مدرسه آورده میشوند نشانه موفقیت نخواهد بود، هنر این است که فرزندانی را که شرایط مناسبی از نظر اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی برای حضور در مدرسه ندارند به کلاسهای درس بیاوریم و آنها را از نعمت سواد بهرهمند کنیم. بر این اساس به تصمیمگیرندگان آموزشوپرورش توصیه میشود در جهت تحقق عدالت آموزشی، در گام اول از صدور مجوز مدارس خاص خودداری کرده و تلاش و برنامهریزی خود را در جهت گسترش مدارسی که به توسعه آموزش همگانی کمک میکند از جمله مدارس شبانهروزی و بهبود کیفیت مدارس دولتی معطوف کنند.